📋 #دخترمگریهنکن
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_علی (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*همچین که بیبی زینب (س) برا امیرالمؤمنین شیر آوردن، پرسیدن برای قاتلم هم بردی؟
(عجب آقاییه؛ نامردی نیست همچین آقایی داشته باشیم بریم به کس دیگهای رو بزنیم؟)
بیبی زینب ظرف شیر رو برداشت، آورد گذاشت جلوی حجرهای که اون ملعون رو زندانی کرده بودن؛ گفت اینو بابام بهم داده که بهت برسونم. ان شالله بابام خوب میشه.
تا این حرفو زد یه خنده ای اون ملعون کرد، گفت شمشیری که هزار دِرهم پولشو دادم، هزار درهم هم دادم تیزش کردم، هزار درهم هم دادم زهرآگینش کردن، اگه به دریا بخوره همه ماهیاش از دنیا میرن. به همین خیال باباش که بابات زنده بمونه....
اصلا انگار همه عالم اومدن دل زینبو بشکنن. اصلا انگار به این خانم خوشی نیومده...
بیبی تا این رو شنید نشست گریه کرد. میدونی یاد کجا افتاد؟
یاد اون روزی که زنهای مدینه اومدن خونه عیادت مادرش. تا از در خونه میخواستن بیرون برن، دید دارن به هم دیگه چیزایی میگن. هی دارن بهم دیگه میگن این خانم دو سه روز دیگه بیشتر زنده نمیمونه. دوون دوون اومد پیش بابا؛ بابا بگو اینا دروغ میگن، نکنه قراره بی مادر بشم!
@narimani_matn
دیگه کسی امشب به بچهها نمیگفت آروم گریه کنید، راحت گریهشون رو میکردن؛ کسی هم امشب به شما نمیگه آروم گریه کنید. راحت گریه کنید...*
گفت:
بازم هم لختهی خون روی سرت میبینم
من بمیرم چقدر روی شما آشفتهست
تَرَک روی سرت خوب نشد من چه کنم؟
ازچه روی این همه گیسوی شما آشفتهست
*حالا امیرالمؤمنین جواب میده. دخترم:
دخترم گریه نکن درد من از زخمم نیست
پدرت سیّ و سه سال است که دیگر مرده
از همان وقت که تابوت به دوشم بردم
از همان وقت دگر چشم پیمبر مرده
*حالا بیبی داره حرف میزنه:
قسمت میدهم ای برگ گلم غصه نخور
این همه گریه برای غم تو مرهم نیست
نفسم حبس شده گریه نکن جان حسن
غصههای تو زیاد و غم و ماتم کم نیست
*اما امیرالمؤمنین صدا زد دخترم:
خاطراتی که به جامانده برایم تلخ است
قنفذ و خندهاش و زخم زبانهایش، آه
نیشخندی که مغیره به روی من میزد
پهلوی مادرت و قدرت پاهایش، آه
*صدا زد باباجان :
مادرم روی لبش نام شما را میبرد
چادرش سوخت و آتش همه جانش سوزاند
پشت در، سینه و میخی که حکایت دارد
و جماعت به سرش ریخت و او تنها ماند
حالا امیرالمؤمنین؛ دخترم :
آه! بس کن که دگر طاقت من سر آمد
زینبم جان تو و جان برادرهایت
دخترم وعدهى دیدار بماند گودال
که در آن روز شود مثل قفس دنیایت
@narimani_matn
همهی قافیه با شمر بهم میریزد
بدنت را به خدا شمر بهم میریزد
خواهرت پیش تو صدبار زمین میافتد
وسط معرکه تا شمر بهم میریزد
ضجهی آه بُنیَّ به هوا میخیزد
در همان حال و هوا شمر بهم میریزد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn