📋 #روایتی_از_نظرلطف_خداوندمتعال_به_بندگان
#متن_مناجات #متن_روضه
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
بخش اول صوت
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون عالم بزرگوار میگه شبانه به قبرستان رفتم، دیدم دو سه نفر دارن یه بدنی رو رو زمین میکِشن. بدن برهنهست، یه پیرزنی هم عقب این بدن داره عصازنان میاد.
اومدم ببینم چه خبره. این پیرزنه رو صدا زدم: این بدن بدن کیه تو دل شب دارید طرف قبرستان میبرید؟ چرا زمین میکشید و میبرید؟
گفت بچهی من، جوون من، از اون بندههای شرور بود؛ مردم رو اذیت میکرد. اینقدر بد بود، فقط دوسه بار منو کتک میزد از خونه میرفت بیرون.
لحظههای آخر عمرش مریض شده بود، فهمیده بود داره از دنیا میره. منو صدا زد گفت مادر دارم میمیرم یه خواستهای ازت دارم. میشه وقتی من مُردم به هیچ کدوم از مَردم نگی من مُردم؟ آخه از بس این مردم رو اذیت کردم، اگه بفهمن همه خوشحال میشن، بدن منو میبرن تو زبالهها میندازن.
تو رو هم خیلی اذیتت کردم، منو ببخش...
گفت چی کار کنم عزیز دلم؟ آخه چرا اینقدر همه رو اذیت می کردی؟ گفت آخه خودمم الان فهمیدم چه غلطایی کردم که دیگه دیر شده.
@seyedrezanarimani
حالا ازت خواستهای دارم. میشه وقتی مردم بدنم رو برهنه کنی، ریسمان به پاهام ببندی. خودتم نه که یه وقت دلت بسوزه؛ دوسه تا حمّال بگی بیان این طناب رو بِکشن. بدنم رو بِکشن؟ تو هم پشت سر من بیا، بگو خدا بنده فراریت اومده؛ بنده فراریت رو برات آوردم...
اون وقت اون پیرزنه به اون عالم بزرگوار میگفت از همون درِ خونه که داریم رو زمین میکِشیمش، هی یکی انگار داره تو گوشم میگه بندهی منو رها کنید، سروکار بندهمون با خودمونه؛ خودمون بلدیم باهاش چطور برخورد کنیم....
کاش میشد ماهم طناب میآوردیم دست و پامون رو میبستیم؛ میگفتیم خدا بندهی فراریت اومده...
این یه بدن بود خدا اینطوری گفت: چرا این بدن رو برهنه کردید رو زمین میکِشید؟
یه بدنم کربلا برهنه کردن و رفتن...
بهترین بندهی خدا رو رها کردن و رفتن. بهترین بندهی خدا سه روز و سه شب بدنش زیر نور آفتاب بوده....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 زبانحال آقاامیرالمؤمنین(ع) و حضرت زینب(س) در لحظات آخر
#سبک_روضه / بخش سوم صوت
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
_بازم هم لختهی خون روی سرت میبینم
من بمیرم چقدر روی شما آشفتهست
تَرَک روی سرت خوب نشد من چه کنم؟
ازچهرویْ این همه گیسوی شما آشفتهست
_ #دخترم_گریه_نکن درد من از زخمم نیست
پدرت سیّ و سه سال است که دیگر مرده
از همان وقت که تابوت به دوشم بردم
از همان وقت دگر چشم پیمبر مرده
_قَسَمَت میدهم ای برگ گلم غصه نخور
این همه گریه برای غم تو مرهم نیست
نفسم حبس شده، گریه نکن جان حسن
غصههای تو زیاد و غم و ماتم کم نیست
@seyedrezanarimani
_خاطراتی که به جامانده برایم تلخ است
قنفذ و خندهاش و زخم زبانهایش، آه
نیشخندی که مغیره به روی من میزد
پهلوی مادرت و قدرت پاهایش، آه
_مادرم روی لبش نام شما را میبُرد
چادرش سوخت و آتش همه جانش سوزاند
پشت در، سینه و میخی که حکایت دارد
و جماعت به سرش ریخت و او تنها ماند
_آه! بس کن که دگر طاقت من سر آمد
زینبم جان تو و جان برادرهایت
دخترم وعدهى دیدار بماند گودال
که در آن روز شود مثل قفس دنیایت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #حال_و_روز_علی_نگفتنی_است
#سبک_روضه / #روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال و روز علی نگفتنی است
مثل ابر بهار میبارد
گفت زینب: حسن! چرا بابا؟
چشم از ماه بر نمیدارد
حیف بابا چقدر پیر شده
لرزه بر شیر خیبر افتاده
حق بده او خودش به چشم خودش
دیده در روی مادر افتاده
چقدَر روزهای شومی بود
مادرم را مغیره بد میزد
هرکسی میرسید میخندید
هرکه رد شد فقط لگد میزد
@seyedrezanarimani
خاطرات مدینه جاری شد
اشک برگونهی حسن آمد
خواهر ازجا بلند شد تا دید
از در ارباب بیکفن آمد
گفت زینب: بیا حسن امشب
که بر این نور عین گریه کنیم
مادرم بود هم دلش میخواست
که برای حسین گریه کنیم
:پیرمردی عصا زنان آمد
تن ارباب را که پیدا کرد
دید جایی برای ضربه که نیست
با عصا زخم نیزه را وا کرد
*شاعر : #امیرحسین_آکار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #حرمتشیخحرمدروسطکوچهشکست
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_صادق (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (س)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه میکنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچهها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن.
تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه...
ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچهها بدجور زمین خورد.*
(در خونهی امام صادق میخوایم بریم از در خونهی مادرش بریم بهترهها.)
وقتی آن بیصفت از چشم حیا را انداخت
با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت
دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست
تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت
حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست
یکی عمامهی آن مرد خدا را انداخت
ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی
ضربهی سیلی آن مرد صدا را انداخت
وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر....
@narimani_matn
*شبونه ریختن تو خونهی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچهها رو زمین میکشوندن.
اما اونی که آدم رو میکشه اینه:
همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست.
- چرا؟ مگه چیکار کرده؟
-همش تو راه توهین میکرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه میگفت....
همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد.
همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظهای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسولالله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسولالله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم...
اینجا آقا رسولالله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم:
یارسولالله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند...
حسین.....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#روضه_امام_صادق (ع)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون نانجیب یه جوری آقامونو تو کوچهها میبرد، این آقای من و تو زمین میافتاد، پا میشد...
اما اینجا گرچه آقا امام صادق زمین میافتاد، آقا رو رو زمین میکشیدن، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزد....
همچین که رسید، منصور دوانیقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه اما نتونست، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟ گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زندهت نمیذارم. از غضب پیغمبر ترسیدم....
معذرت خواهی کرد از امام صادق، گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم. اگه کاری با من داری بفرما. فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟
گفت نه منم باهات کار ندارم، اگه درخواستی داری بهم بگو. فرمود منو زود برسونید خونهم، الان زن و بچهم تو خونه نگرانن. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته، تازه درِ خونهم رو آتیش زدید میدیدم بچهها هی دارن اینطرف و اونطرف میدَوَن، مضطربن، نگرانن....
(فقط یه جمله بگم)
اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچهش بود. آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد یهمرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمهها حملهور میشن، با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد، صدا زد هنوز حسین زندهست داره نفس میکشه، چرا به خیمهها حملهور شدین....
حسین..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضهحضرتخدیجه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
#متن_روضه / بخش اول
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه تنها ما میترسیم از قبر و قیامت، حضرت زهرا (س) هم به امیرالمومنین میفرمود سر قبرم قرآن بخون...
حضرت خدیجه (س) هم شب آخر حضرت زهرا (س) رو صدا زد: دخترم، فاطمه جان! بیا، من روم نمیشه به بابات بگم...
-چی میخوای مادر؟
اگه میشه به بابات بگو من میترسم، اون عبایی که بهش وحی نازل میشد، تن آقا بود با این عَبا شبها عبادت میکرد تا صبح، نماز شب میخوند، با این عبا منو کفن کنه...
وقتی بیبی به پیغمبر عرضه داشت، آقا اینقد گریه کرد، فلذا فرمود: باشه، عبا مال خدیجه باشه.
کفن اومد، بهترین کفن بود. خدا فرمود همه داراییشرو برا من داد حالا منم یه چیزی بهش هدیه میدم، کفن برا خدیجه فرستاد...
بعضیها میگن چندین کفن اومد، وحی نازل شد؛ پیغمبر! این یکی مال خدیجه، یکی یکی خدا فرمود همه رو.
اما انگار از همون اول قرار بوده حسین بی کفن باشه...
حسین.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #ماجرایبخششجوانگنهکار
#متن_روضه / بخش اول صوت
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون عالم بزگوار میگفت خوابم نمیبرد، تو دل شب پاشدم گفتم برم قبرستان؛ اومدم تو یکی از این قبرستانای بصره همینطور داشتم راه میرفتم، دیدم چهار نفر حمّال زیر یه بدنو گرفتن، (تو دل شب)
با خودم گفتم چه خبره؟! نکنه کشتنش آوردنش اینجا پنهانی خاکش کنن؟!
رفتم جلو: -کجا دارین میبرین این بدنو!؟ نکنه کشتینش؟!
گقتن زود قضاوت نکن، مادرش اون جلو داره قبرو آماده میکنه.
رفتم جلوتر دیدم آره؛ یه پیرزنیه، داره قبر میکَنه، آماده میشه...
-چه خبره آی پیرزن!؟ این قبرو برا کی داری آماده میکنی؟ این جنازه کیه این چهار نفر دارن میارنش؟
یه مرتبه زد زیر گریه: من شمارو میشناسم، اگه نمیشناختم برات تعریف نمیکردم.
@seyedrezanarimani
گفت بگو ببینم آی پیرزن.
گفت بچهی منو همه میشناسنش، اینقد گناه و معصیت کرده بود همه تو گناه و معصیت بچه منو مَثَل میزدن .
وقتی میخواست بمیره یهو به خودش اومد، گفت مادر من خیلی بدبخت و بیچارهم، اگه این مَردُم بفهمن من مُردم منو تو آشغالا میندازن، برا تو هم بد میشه....
گفتم چرا این حرفارو میزنی مادر؟
گفت مادر دارم میمیرم، در خونهی خدا هم توبه کردم، ولی فکر نمیکنم قبول بشه؛ یه درخواستی ازت دارم، وصیت من به توئه...
-چیکار کنم برات مادر؟ هرکاری بگی برات میکنم.
(دیدی این مادرا رو چقدر دلسوزن.
تا میبینن بچهشون عوض شده قربون صدقهش میرن)
-جانم عزیزم، بگو چیکار کنم برات؟
مادرجان، اگه میشه وقتی مُردم یه طناب به پاهام ببند، دور حیات خونه منو بکش رو زمین؛ بگو خدا! این بندهی گنهکارته؛ یه روزی آدم شده که دیگه خیلی دیر شده. الان دستش از دنیا کوتاهه تو بیا دستشو بگیر. خدا بندهی فراریت اومده، تحویلش بگیر...
_دیگه چی؟
مادر جان اگه میشه منو شب ببر دفن کن، خاک کن نمیخوام کسی بفهمه...
اما آی عالِم بزرگوار
(اون پیرزنه داره برا این عالم میگهها)
میگه پاهاشو که بستم، اومدم بکِشم. وصیتش بود، خودم دلم نبود انجام بدم، مادرم، دلم نمیومد.
ولی تا اومدم طنابو بکشم دیدم یهکسی هی بهم میگفت دست بردار ما بخشیدیمش. کی به تو اجازه میده با بنده ما این کارو بکنی؟!
این توبه کرده، مال ماست، ماهم قبولش کردیم، ما کریمیم، ما بخشندهایم...
@narimani_matn
اما حرف من اینه؛
یکی نبود کربلا به این نامردا بگه این چه کاریه دارین با این بدن میکنین...
(چرا!؟)
آخه اون نانجیب یهو داد زد:
"مَن یَنتَدِبُ لِلحُسین؟"
یه مرتبه ده نفر گفتن ما آمادهایم؛
سواره بر مرکب شدن، نعلارو تازه کردن...
حسین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#هرجابیفتدروزگارشکربلاییست
#سبک_روضه / بخش اول صوت
#روضه_امام_جواد (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد
زشت است پیش چشمها افتاده باشد
ایکاش با افتادنش طشتی نکوبند
روی زمین بیسرصدا افتاده باشد
تلخ است همسر، زهر همسر را بنوشد
مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد
انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند
در حجرهاش آقای ما افتاده باشد
@seyedrezanarimani
در راه پشت بام میبیند مصیبت
پیکر که بین پلهها افتاده باشد
هرجا بیُفتد روزگارش کربلاییست
فرقی ندارد که کجا افتاده باشد
ای وای اگر در ازدحام سخت گودال
روی تنی سرنیزهها افتاده باشد
این آبرودار قبیلهست و روا نیست
عریان در این صحرا رها افتاده باشد
*شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضهامامجواد (ع)
#متن_روضه / بخش اول متن
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرجوری میخوای روضه رو ادامه بدی میبینی ختم به حسین میشه...
آخه تو حجرهی در بسته هی صدا میزد جگرم میسوزه،
یکی از این کنیزا ظرف آبی برداشت برا آقا ببره، اون نانجیبه تا دید ظرف آب رو ازش گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟
گفت مگه نمیشنوی این آقا داره میگه جگرم میسوزه!؟
کنیزا رو جمع کرد دور حجره؛ کَف میزدن، هلهله میکردن، صدای غریبی آقا به کسی نرسه.
الان یاد چی افتادی...
یاد اون لحظهای که هلال میگه دیدم آقام تو گودال افتاده، این لبها مثل دوتا چوب خشک شده داره به هم میخوره.
ظرف آبی برداشتم برا آقام آب ببرم، اما دیدم اون نانجیب داره از گودال بیرون میاد....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضهشهیدحججی
#متن_روضه / بخش آخر صوت
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از "شهید محسن حجی" برات بگم؛
مادرش میفرمود اصلا غصه نمیخورم برا پسرم، میدونم جاش خوبه، به آرزوش رسید.
اما یه چیزی داره منو اذیت میکنه...
گفتم چیه مادر؟
گفت آخه عکسشو دیدم، تو عکس دیدم لباش خشک شده...
نمیدونم لحظهی آخر آب بهش دادن یا نه...
اگه خوب گوش بدی صدا مادر حسینم داره میاد:
" بُنَیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ..."
حسین.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#مجتبیبازعصایدگریگردیده
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجتبی باز عصای دگری گردیده
خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت
امام حسن عجب اوضاعی داره، یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو میگیره، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده. یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر.
عجب اوضاعی داره...
اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن.
همهی اینا مَردَن تحملشون زیاده، میتونن تحمل کنن. مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشتره، اگه مرد ببینه زنش، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه....
اما همهی اینها یه طرف، زینب یه طرف....
همهی اینایی که گفتم توی فاصلهی طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیده
یکی رو سینهی داداشش نشسته....
سرشو اشقیا میبُرَّن
چقدَر بیحیا میبُرَّن
بمیرم از قفا میبُرَّن
پیش چشم زهرا میبُرَّن
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضهامامخمینی (ره)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه اسمم از امام رحمةاللهعلیه ببرم؛
چقدر مردم عزت گذاشتن، كه میگن بینظیر بوده تو عالم این تشییع جنازهی پسر فاطمه..
چه عزتی، چه احترامی؛ زیر پیكرشو گرفتن. تو فیلما هم دیدین مردم چه احترامی برا این پیکر قائل شدن؛ سه شبانه روز نشستن، گفتن همه از شهرای مختلف بیان....
این یه پسر فاطمه بود. یه پسرفاطمه هم من سراغ دارم. سه شبانه روز پیكرش رو زمین گرم كربلا...
دهاتیها اومدن دفنش کردن...
" مونده روی زمین پیكر تو رها
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَ أَهْلَ قُرىٰ
خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
همه منتظرن ، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه ، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه"
باالحسین الهی العفو....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_حضرت_مسلم (ع)
#متن_روضه / *بخش سوم صوت*
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب روضه گودال بخونم...
اگه مسلمو از بالای دارالعماره زمین انداختند، آقای منو تو هم از بالای اسب با صورت زمین افتاد. " فَسَقَطَ الحُسَین "
اگه سر از بدن مسلم تو کوفه جدا کردن، کربلا هم سر این آقا رو از بدن جدا کردن....
اما روضهی مسلم با اباعبدالله یه فرق داره؛
بدن مسلم رو روی زمین کشیدن، اما دیگه کسی با اسب روی این بدن نتازونده....
بمیرم برا اون لحظهای که اون نامرد صدا زد: " مَن یَنْتَدِبُ لِلحُسَین؟ " ده نفر دست بلند کردن. سوار بر مرکب شدن، انقدر روی این بدن تاختن....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_حضرت_رقیه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
#متن_روضه / بخش دوم صوت
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرو وارد خرابه کردن، گذاشتن جلوی این سه ساله؛ حرفایی این سه ساله با این سر زده، نگفتنیه، کار باهاش ندارم.
اما یه حرفایی زده؛
گفت بابا چرا اینحوریه سرت؟!
سؤال شده برام! مگه قبل شهر شام تو دِیرِ راهب این سر رو راهب مسیحی با گلاب شستشو نداد؟!
با گلاب که شستشو داد همهی زخمها رو پاک کرد.
من دیدم سرت خیلی تمیز شده بود. اصلا زخم بهش نبود. اما الان که سرتو جلوم گذاشتن میبینم لبات خونیه، دندونات شکستهست...
حالا فهمیدم بابا
دیروز تو مجلس اون نامرد قدّم نمیرسید، اما میدیدم این چوب بالا میرفت دستای عمهم هم بالا میرفت، چوب که پایین میومد دستای عمهم هم به صورتش میخورد....
حالا فهمیدم با سرت چی کار کردن...
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_حضرت_معصومه (س)
#متن_روضه ٫ بخش دوم صوت
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از مدینه تاخراسان مسیر خیلی طولانیه. اما حضرت معصومه به عشق امامش، به عشق ولایتش راه افتاد این مسیرو.
اما خداروشکر نرسید خراسان.
(چرا؟)
آخه اون لحظهای که امام رضا داشت جون میداد بیبی نبوده.
خداروشکر جون دادن داداشش رو ندیده، اون لحظه که امام رضا فرشای حجره رو جمع کرد، این صورتشو رو خاک گذاشت این خانم نبوده، ندیده.
اما دلا بسوزه برای اون خانمی که...
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین
@seyedrezanarimani
حالا اگه نهایتا هم بیبی میرفت، نهایتا امام رضا رو درحال جون دادن میدید، اون لحظههای آخر، سر امام رضا رو بغل میکرد، نوازشش میکرد...
اما قربون اون خانمی بشم که از بالای تل داره نگاه میکنه؛ یه عده دارن با نیزه میزنن، یه عده دارن با شمشیر میزنن...
(بذار بریم جلوتر)
از بالای تل داره میدوه، دست به سر میذاره...
" یا جَدّاه، یا رَسولَ الله
صَلّیٰ عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء
هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماء
و مُقَطَّعُ الاعْضاء "
@narimani_matn
فَابْکِ عَلَی الحسین
یعنی برات گریه کنم ، واسه غمات گریه کنم
یعنی که هر شب واسهی ، مصیبتات گریه کنم
مثه مادرِ جوون مرده آقا
میشینم تو روضههات زار میزنم
تا بفهمن تو رو تشنه کشتنت
همهجا این روضه رو جار میزنم
ای بیکفن، با نیزه رو پهلوت زدن
دور از وطن، با پا رو سینهت اومدن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #حالتبدهشبیهزندگیم
#سبک_روضه
*بخش اول و سوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالت بده شبیه زندگیم
یعنی میشه بازم مثِ قدیم
دردامونو بازم بهم بگیم
من از حال پریشون حسن حالتو میفهمم
من از صدای لرزون حسن حالتو میفهمم
من از چشای گریون حسین حالتو میفهمم
من از لبای بیجون حسین حالتو میفهمم
چند ماهه٫ موهای بچههات شونه نخورده
چند ماهه٫ نفس تو به این خونه نخورده
@seyedrezanarimani
حالم بده شبیه آسمون
بارون زده تو چشم هردومون
زهرا بیا کنار من بمون
تو از نگاه بیقرار من حالمو میفهمی
تو از خاکِ رو ذوالفقار من حالمو میفهمی
تو از سلام گریهدار من حالمو میفهمی
تو که رد میشی از کنار من حالمو میفهمی
چند وقته٫ موهای بچههات شونه نخورده
چند وقته٫ نفس تو به این خونه نخورده
@narimani_matn
غمگینه این روزای آخرت
چون قصه رو میدونه حیدرت
چی میبینم تو دست دخترت
حالا که زینبت جون میکَنه حالشو میفهمم
به کفنت داره زُل میزنه حالشو میفهمم
فهمیده که حسین بیکفنه حالشو میفهمم
تو فکر روضهی پیرُهنه حالشو میفهمم
میبینه٫ حسین بیکفن رو ته گودال
میبینه٫ غارت پیرُهن رو ته گودال
شاعر : #محمد_اسداللهی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#دیوارکوتاهکهبیاد
#سبک_روضه
#متن_روضه
بخش سوم صوت
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیوار کوتاه که بیاد
هیزمم انگار کوتاه که بیاد
میخِ در کوتاه نمیاد، ای وای
این دود، کوتاه که بیاد
آتیش نمرود، کوتاه که بیاد
این میخ کوتاه نمیاد
هرچی تقلّا میکنه تا که رها شه نمیشه
هرچی پر و بال میزنه تا از جا پاشه نمیشه
خودم دیدم پرش سوخت
تو آتیش معجرش سوخت
بچه با مادرش سوخت
@seyedrezanarimani
شلّاق کوتاه که بیاد
حتّی میخ داغ کوتاه که بیاد
مغیره کوتاه نمیاد، ای وای
نامرد کوتاه که بیاد
قنفذ ولگرد کوتاه که بیاد
مغیره کوتاه نمیاد
اصلا نمیگه طرفْحسابش یه زنه
نفس میگیره باز با غلافش میزنه
غلاف و با هر دو دست
یه جوری زد پر شکست
رو خاک کوچه نشست
@narimani_matn
بازوش کوتاه که بیاد
کبودی روش کوتاه که بیاد
گریههاش کوتاه نمیاد، ای وای
پهلوش کوتاه که بیاد
زخم روو ابروش کوتاه که بیاد
گریههاش کوتاه نمیاد
افتاده دستش از کار و فکر یه چارهست
تموم غصهش پیراهنی نیمهکارست
دلش آشوب و غوغاست
رو لبهاش وا حسیناست
فکر و ذکرش کربلاس
@seyedrezanarimani
یه روزی هم رسید؛
هرچی زینب صدا زد مَهلاً مَهلا،
حسین جان صبر کن؛ یه امانت از مادرم دارم انجام بدم؛ مادرم سفارش کرده بود زیر گلوتو ببوسم.
همچین که اومد یه بوسه زد زیر گلوی حسین، گفت راحت شدم، امانت روو دوشم سنگینی میکرد. به قولی که به مادر دادم عمل کردم.
اما چند لحظه بیشتر نگذشت، دوباره همین خانوم اومد تو گودال؛ این نیزه شکستهها رو کنار زد، شمشیرها رو کنار زد، سنگها رو از رو بدن حسینش کنار زد، این لبها رو گذاشت رو رگهای بریدهی حسین...
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
هدایت شده از اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
📋#مجتبیبازعصایدگریگردیده
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجتبی باز عصای دگری گردیده
خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت
امام حسن عجب اوضاعی داره، یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو میگیره، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده. یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر.
عجب اوضاعی داره...
اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن.
همهی اینا مَردَن تحملشون زیاده، میتونن تحمل کنن. مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشتره، اگه مرد ببینه زنش، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه....
اما همهی اینها یه طرف، زینب یه طرف....
همهی اینایی که گفتم توی فاصلهی طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیده
یکی رو سینهی داداشش نشسته....
سرشو اشقیا میبُرَّن
چقدَر بیحیا میبُرَّن
بمیرم از قفا میبُرَّن
پیش چشم زهرا میبُرَّن
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋#پراشکاستدوچشمترتو
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_امام_رضا (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پر اشک است دو چشم تر تو
شده وقت نفس آخر تو
در دل حجره زمین افتاده
به روی خاک چرا پیکر تو
مرغ بسمل شدی و بال زدی
خاک حجره است به روی پر تو
آنقدر فاطمه گفتی آمد
و شده سینهزنت مادر تو
خواهرت نیست کنارت اما
هَتک حرمت نشده خواهر تو
@seyedrezanarimani
گریه میکرد کنار تو جواد
خوب شد آمده او در بر تو
جگرت پاره، تنت سالم بود
هست در دست تو انگشتر تو
گرچه از زهر گلویت میسوخت
پاره پاره نشده حنجر تو
سر تو در بدنت باقی ماند
به سر نیزه نرفته سر تو
تو سخن گفتی و سنگت نزدند
روی نیزه نشده منبر تو
@narimani_matn
به روی خاک نشستی اما
دل گودال نشد بستر تو
تشنه بودی و نزد هیچکسی
خیزرانی به لب اطهر تو
من بمیرم که به دروازۀ شام
به سری سنگ زدند از سر بام
*شاعر: #مجتبی_شگریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین(ع)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه این خانم رو تنها گذاشتن و رفتن، دیگه هیچکسی احوال این خانم رو توو این شهر نمیپرسید به جرم این که اومده همسر این یتیم شده با این ثروتش؛ اما همچین که به فاطمه سلامالله حامله شد پیغمبر میاومد میدید خدیجه خوشحاله داره حرف میزنه؛
_چی شده خانمم؟!
عرضه میداشت؛ آقاجان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه، منو دلداری میده، میگه مادرجان اگر همه تنهات گذاشتند خودم انیس و مونستم.
@seyedrezanarimani
اینجا هی به مادرش دلداری میداد مادر خوشحال میشد. یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه:
_دخترم چی شده؟!
عرضه داشت باباجان بچهای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه. پیغمبر فرمود:«خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی».
عرضه داشت باباجان آخه پسرم دلداری به من نمیده، هی زیر لب داره میگه "انا الغریب، انا العطشان...."
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_حضرت_خدیجه (س)
#متن_روضه /*بخش چهارم صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر قولی که به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛
وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت....
(یاد چی افتادی؟!)
یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره...
"از امانت داریام شرمندهام دخترعمو"
همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان...
@seyedrezanarimani
همهی اینایی که برات گفتم کفن داشتن...
پنج تا کفن فرستادن.
پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچکس بیکفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته
میدونی چی...؟
" کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون
تا نگویند شه کرببلا بیکفن است
استخوانی اگر از سینهی او باقی ماند
آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است "
حسین....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #روضه_حضرت_مسلم (ع)
#متن_روضه / *بخش سوم صوت*
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب روضه گودال بخونم...
اگه مسلمو از بالای دارالعماره زمین انداختند، آقای منو تو هم از بالای اسب با صورت زمین افتاد. " فَسَقَطَ الحُسَین "
اگه سر از بدن مسلم تو کوفه جدا کردن، کربلا هم سر این آقا رو از بدن جدا کردن....
اما روضهی مسلم با اباعبدالله یه فرق داره؛
بدن مسلم رو روی زمین کشیدن، اما دیگه کسی با اسب روی این بدن نتازونده....
بمیرم برا اون لحظهای که اون نامرد صدا زد: " مَن یَنْتَدِبُ لِلحُسَین؟ " ده نفر دست بلند کردن. سوار بر مرکب شدن، انقدر روی این بدن تاختن....
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #فرقمراتوطاقتديدننداشتی
#روضه_امام_علی (ع)
#متن_روضه / *بخش اول صوت*
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل زینب امشب خیلی بههم ریخته بود. توو خونه که نشسته بود، هی با خودش میگفت چی شده؟ امشب بابام چش بود؟ هی از اتاق میزد بیرون، توو حیاط میچرخید: "إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُون". هی به آسمون نگاه میکرد؛ دارم میام فاطمه جان...
تا سحر این خانم بیدار بود، دلش شور میزد، نمیتونست بخوابه، دختره دیگه...
سحر که شد در آسمانها، در عرش، صدایی پیچید: "اَلا یَا اَهلَ الْعالَم، قَدْ قُتِلَ عَلِیِّ المُرْتَضَی"
پا شد، بهم ریخت؛ حسنم داداش پاشو ببین اینا چی میگن میگن بابامون رو کشتن. امام حسن پا شد، مضطر خودشو رسوند توو مسجد دید عجب غوغاییه...
امیرالمومنین فرمود: حسن جان من رو رها کن، نماز رو بخون.
امیرالمومنین از هوش رفت، امام حسن شروع کرد اشک بریزه، این اشکا ریخت روو صورت مولا، مولا به هوش اومد؛ حسن جان نبینم گریه کنی....
دوتایی زیر بغلای علی رو گرفتن، دوباره اینجا حسن عصا شد، دوباره اینجا حسن زیر یه بغلو گرفت، یه بارم توو کوچه زیر بغل مادرو گرفت...
@narimani_matn
تا درِ خونه دوتایی با اباعبدالله زیر بغلای مولا رو گرفتن. همچین که دم درِ خونه رسیدن، آقا امیرالمومنین صدا زد: حسن جان، حسین جان، زیر بغلام رو رها کنید، میخوام با پاهای خودم بیام توو خونه.
_آقا نمیشه، خیلی خون از شما رفته، طاقت ندارید، نمیتونید رو پا وایستید
_نه، الان توو خونه دخترم منتظرمه نمیخوام فرق خونیم رو ببینه...
* فرق مرا تو طاقت ديدن نداشتي
هجده سرِ بريده ببيني چه ميکني
اين جا همه به گريهی تو گريه مي کنند
خنده به اشکِ ديده ببيني چه ميکني*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn
📋 #خونیشدهبالوپرتایهمسرزهرا
#سبک_روضه / *بخش دوم*
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خونی شده بال و پرت ای همسر زهرا
فرق تو شکسته ست شبیه پر زهرا
تشبیه عجیبی ست مراعات قریبی ست
سجادهی خونی تو و بستر زهرا
امروز سرت تیغ نمیخورد ، اگر که…
دیروز نمیخورد به آن در سر زهرا
داغ جگرت روضهی مکشوف مدینه ست
از آتش و از شعله و از معجر زهرا
یک زخم تو را از نفس انداخت سه روزه
ای وای! نود روز چه شد پیکر زهرا
اما نمک روضه حسین است یقینأ
چشم تر تو شاهد و چشم تر زهرا
ای شمر! تو بیرون برو از مقتل آقا
بیرون برو ای فتنه زِ دور و بر زهرا
بالای همان تل بنشین یا برو خیمه
گودال شلوغ است … نیا دختر زهرا
*شاعر: #علیرضا_وفایی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn