eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 (ع) / *بخش سوم متن* (س) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که بی‌بی زینب کبری اومد غذایی بده به امیرالمومنین (ع)، به ابن ملجم گفت: ایشالله بابام خوب میشه توأم رسوا میشی. ابن ملجم یه نیش‌خندی زد، گفت: من می‌دونم چی کار کردم؛ اینقدر به این شمشیر زهر دادم که کار بابات یکسره بشه، تموم بشه... انقدر بی‌بی گریه کرد، همچین که گفت دیگه بابات موندنی نیست... (میدونی یاد چی افتادم؟!) یاد اون روزی که زنای مدینه اومدن عیادت مادرش، از در که میخواستن بیرون برن، زینب گوش میداد چی دارن به همدیگه میگن. دید هی دارن بهم میگن زهرا دیگه زنده نمی‌مونه. اینقدر گریه کرد، ناله زد، مادر مادر گفت... @seyedrezanarimani اینجا هیچکس نذاشت این خانم چیزی ببینه. فقط بهش گفتن دیگه بابات زنده نمی‌مونه، بهم ریخت، گریه می‌کرد. دلا بسوزه برا اون لحظه‌ای که بالای تل ایستاده، داره نگاه می‌کنه... یه عده دور حسینش‌و گرفتن، گردوخاکا بالا رفت، دیگه چیزی ندیده. اما یه مرتبه از تل سریع اومد سمت گودال، یه نگاه به این بدن کرد؛ "هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاء مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ..." یه کاری کرده دوست و دشمن گریه کردن؛ دست برد زیر این بدن، بدن‌و بلند کرد اینقدر بدن کوچیک شده بود، نحیف شده بود، بدن و به سمت آسمان بلند کرد: ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن. همچین که بدن‌و زمین گذاشت یه مرتبه همه دیدن خم شد این لباش و گذاشت به رگهای بریده‌ی حسین. دیگه قامت زینب راست نشد... حسین..‌. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول* (ع) (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ تب گرفته تمام جسم مرا همه جا را سیاه می‌بینم کاش زهرا عیادتم بکند او بیاید برای تسکینم گرچه بستند باز می‌ریزد خون دل از شکاف زخم سرم زخم شمشیر قاتل من نیست داغ ناموس مانده بر جگرم سهم من از تمام این دنیا غصه و حسرت و بد اقبالی‌ست دور بستر حسین است و حسن جای محسن کنارشان خالی‌ست برو قنبر میان هر کوچه بگو از حال و روز غم‌بارم کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم @seyedrezanarimani این حسین است، چهره‌‌ی او را ای پسر بچه‌ها نگاه کنید سر رخت و لباس او نکند کشمکش بین قتلگاه کنید سنگ از روی بام‌ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید آه و نفرین من به کوفه اگر از سری معجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود صاحبان تنور بعد از این به سر آفتاب رحم کنید اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش سوم* (ع) (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ از خون فرق مولامون محراب کوفه پُر خونه توو سجده کشته شد اون که گفتن نماز نمی‌خونه به حسن اقتدا کرد نماز آخر و توو قنوتش صدا کرد خود پیامبر و با سرِ غرق خون روی سجاده میخوند روضه‌ی بین دیوار و درو عمرم پیش چشمام می‌سوخت از شب از سر تا پام می‌سوخت عشقم می‌سوخت، زهرام می سوخت بچه‌ام می‌سوخت، زهرام می‌سوخت @seyedrezanarimani تا صبح با ذکر یا زهرا دردی که داشت تحمل کرد مثل تمام این سی سال به فاطمه توسل کرد پر زخمی توو بستر شبیه فاطمه چشای نیمه‌بازش ضریح فاطمه هی میخونه بیا ای مسیحای علی بی‌قراره مسیح فاطمه بی من رفتی من جا موندم بی‌تو مُردم اما موندم تنها رفتی تنها موندم @narimani_matn کوفه یه روز عزیزام و تنها میذاری عین من بابا فدای لبهای... عطشانته حسینِ من تک و تنها میمونی غریب و بی‌سپاه زینبم بی‌تو میمونه بین خیمه گاه تشنه لب دست و پا میزنی با ناله من و زهرا کنار قتلگاه رو خاک، عباس، قاسم، اکبر خیمه، غارت، چادر، معجر تو توو گودال، عریان، بی سر خیمه، غارت، چادر، معجر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ مرحوم مجلسی(ره) تو بهار این روایت‌و آورده؛ میگه وقتی حضرت آدم از بهشت رونده شد، بهش گفتن برو؛ سالها گریه می‌کرد، اشک می‌ریخت. اینقدر گریه کرد، بعد سالهای زیادی که گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت، جبرئیل نازل شد: میخوای توبه‌ت رو خدا قبول کنه؟! _ آره، چند ساله دارم اشک میریزم... _میخوای توبه‌ت قبول بشه ؟! آره، چی کار کنم؟! گفت: هرچی من میگم تکرار کن: یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّد یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِی یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَة یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَن یَا قَدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسین حسین... @seyedrezanarimani یهو دلش بهم ریخت گفت: این آخریه کی بود که اسمش رو گفتی دل منو بهم ریخته؟! مثل بارون آدم داره گریه میکنه... جبرئیل شروع کرد روضه بخونه؛ این حسینی که گفتم یه روزی کربلا بین دو نهر آب با لب تشنه می‌کشنش، هرچقدر صدا میزنه العطش العطش، جگرم داره می‌سوزه کسی جوابش و نمیده. با لبِ تشنه سر از بدنش جدا می‌کنن... حالا شروع کرد جبرئیل روضه بخونه روضه‌خون جبرئیله، گریه کن هم آدمه؛ آی آدم هر چقدر این فرزندت صدا میزنه جگرم می‌سوزه هیچکی بهش اعتنا نمی‌کنه. آدم! توو همین گیر و دار یهو می‌بینه سینه‌ش سنگین شد؛ میان رو سینه‌ی پسرت می‌شینن. هر چقدر این خنجرو میزنه سر از بدن جدا نمیشه، فلذا از قفا سر حسینتو می‌بُرن. تازه همچین که سر از بدن فرزندت جدا می‌کنن میرن سمت خیمه‌هاش؛ خیمه‌هاش و غارت میکنن، زن و بچه‌ش‌و به اسارت میبرن... حسین.... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ قصه‌ی سوسو زدنت ، یه گوشه زانو زدنت خونه رو بی‌تاب میکنه ، صدای جارو زدنت فدای این زار زدنت ، بدجوری انگار زدنت چهل نفر چهل دفعه ، به در و دیوار زدنت دست به پهلو شدنت ، بی هیاهو شدنت توی قنوت معطلِ ، حرکت بازو شدنت کشته منو قیام تو ، از پشتِ در سلام تو خیر نبینن اونایی که ، نداشتن احترامتو @seyedrezanarimani علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته‌ش نتونست که برداره اون در رو از روت علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، برای همون روز... که پای مغیره ب داین خونه وا شد علی رو نگاه کن، چی از من گذاشتی توو قلبم‌ غم و داغ رفتن گذاشتی چرا توی اون بقچه که دادی زینب کنار کفن‌ها یه پیرهن گذاشتی @narimani_matn به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ، ناله کشیدم من سر تورو بردن ، دیر رسیدم من یه گوشه‌ی گودال ، مادرو دیدم من که رفته بود از حال ، دیر رسیدم من حسین .... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (س) (ع) / *بخش دوم صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که این سر رو آوردن بغل کرد؛ بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم برام لالایی میخوندی، برام قصه تعریف میکردی. حالا منم پاهامو دراز میکنم سرتو رو پاهام ‌میذارم، میخوام برات لالایی بخونم: لالا لالا ، گلم لالا بابای خوشگلم لالا @seyedrezanarimani اینقد با باباش حرف زد. راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش می‌کرد، همه جارو یکی یکی سوال می‌کرد: بابا موهات چرا سوخته؟! همچین که رسید به این لب‌ها گفت: بابا دیگه از این ‌نمیگذرم. موهات سوخته بود حرف نزدم، پیشونیت شکسته بود حرف نزدم... ( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته) از همه گذشتم، ولی از این نمیگذرم بابا. آخه همه‌ی این زخمایی که تو صورتت هست، تو سرت هست من ندیدم، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات. اما بابا دیروز یه صحنه‌ای دیدم باور نمی‌کردم، اما حالا فهمیدم چی شده... حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم (چی؟!) دیروز می‌دیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمه‌م بالا می‌رفت، چوب که پایین میومد قدّم نمیرسید ببینم به کجا میخوره، حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه وقته میگن ذبح. ذبح یعنی چی؟! میخوام امشب برات معنا کنم. آخه برا این شیرخواره نوشتن: " فَذُبِحَ الطِفْل مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن " خیلی معنا تاحالا شنیدین، اما من امشب درست میخوام معنا کنم. ذبح میدونی یعنی چی؟! یعنی یه نفر رو زنده زنده سرش رو ببرن، ذبحش کنن، اینو میگن ذبح... دونفر رو توو کربلا ذبح کردن؛ هر دوتاش همه رو میکُشه. اولیش علی اصغر بود؛ تا ابی عبدالله روو دست گرفت، داشت دست و پا میزد. هنوز این بچه زنده‌ست؛ چشما بازه، داره بابا رو نگاه میکنه، یهو این تیر که خورد زیر گلو، دستای بابا رو یه فشاری داد. حسین... @seyedrezanarimani ذبح بعدی میدونی کٖی بود که زنده زنده کُشتنش؟ اون لحظه‌ای که شمر اومد نشست رو سینه‌ی حسین... هنوز ابی عبدالله داره نفس میکشه، هنوز ابی عبدالله داره حرف میزنه، مناجات میکنه؛ این خنجرو در آورد... حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همچین که اومد بندای کفن و ببنده صدا زد بچه های فاطمه بیاین "هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا" علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته‌ت نتونست که برداره، اون در رو از روت علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره، به این خونه وا شد @seyedrezanarimani هیچکی نبود بگه، این گل که پرپره این زن که میزنید، ناموس حیدره ممنونم اگر نروی، میمیرم اگر بروی تو که میتوانی بمانی، بمان عزیزم تو خیلی جوانی، بمان چه کم دارد این زندگانی، بمان عزیزم تو خیلی جوانی، بمان @narimani_matn همچین که این بچه ها خودشونا انداختن رو این بدن، صدایی از آسمان اومد یاعلی بچه هارو از رو بدن مادر جدا کن ملائکه طاقت ندارن ببینن... یکی یکی حسن و نوازش میکنه، حسین و نوازش میکنه، زینب و نوازش میکنه، این بچه هارو با نوازش از رو بدن جدا کرد... آی ملائکه کجا بودین کربلا... مثل فردایی این بچه ها خودشونا انداختن رو این بدن بی سر... ای حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ص) / *بخش اول صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیغمبر توو حالت احتضاره، بی‌بی تو عالم انقدر بی‌تابی می‌کرد، گریه می‌کرد؛ اینقدر ناله میزد. هی صدا میزد: « بابا بچه بودم مادرم رو از دست دادم، حالا دارم تورو از دست میدم، دیگه کسی برام نمیمونه، کسی نیست ازم حمایت کنه، پشتمو داشته باشه، تکیه‌گاهم باشه...» برای همین این قدر بی‌تابی می‌کرد. پیغمبر صداش کرد بیا دخترم کار باهات دارم، چشمان گریانه اما تا رد میشه دیدن پیغمبر داره میخنده بعدها ازش سوال کردن چی گفت پیغمبر درِ گوشت: فرمودند بابام گفت: « زود به من ملحق میشی» زیاد فراق من و تو طول نمیکشه... یک جایی روضه پیغمبر و روضه امام حسن مشترک میشه... پیغمبر وقتی به دخترش گفت خوشحال شد گفت: حالا مهدی جان تو هم بیا با تو هم کار دارم امیرالمومنین هم گریه می کرد چون میدونه که اگه پیغمبر بره دیگه کسی نمیمونه با بودن پیغمبر چیکار میکردند اگه پیغمبر خدا نباشه که دیگه هیچی... @seyedrezanarimani علی جان بیا کار باهات دارم همه رو بیرون کرد، خصوصی فقط خودت باید بشنوی گوشت رو بیار جلو دهنم؛ جونم آقا، شروع کرد با علی حرف بزنه امیرالمومنین هی سر تکون میداد میگفت: باشه آقا چشم هرچی شما بگین رو چشام اگه تو اینجوری میخوای باشه، دین خدا اینجوری میخواد باشه خدا راضی باشه. هرچی پیغمبر گفت، علی هی باشه آقا چشم هی دست به سینه میذاشت چشم آقا چشم، یه مرتبه همه دیدند علی برافروخته شد؛ صورتش سرخ شد؛ چشما هم همینطور مثل ابر بهاری داره می‌باره آقا یعنی اینجا هم صبر کنم...؟! @narimani_matn آخه همچین که ابی عبدالله خودش رو انداخت رو سینه‌ی پیغمبر، امیرالمومنین دستش رو گرفت عزیز دلم الان پیغمبر توو حالتی نیست که سینه‌ش سنگین باشه، آخه خود پیغمبر فرموده محتضر سینه‌ش سنگین نباشه اما پیغمبر فرمود: علی جان بزار حسین رو سینه‌م باشه، حسین که رو سینه‌م باشه راحت‌تر جون میدم... قربون اون آقایی که تا چشماش رو باز کرد، والشِمرُ و جالِسٌ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدا زد زینبم تشتی برام آماده کن. بی‌بی سریع دوید تشتی آماده کرد، "آی قربونت برم بی بی جان" تشت رو که گذاشت جلوی امام حسن داخل تشت رو نگاه کرد، دید پاره‌های جگر داداششه... این لبای خونی رو نگاه میکرد گریه کرد... این تشت خونی رو نگاه میکرد گریه میکرد... ابی عبدالله و عباس اومدن اول کاری که کردن زیر بغلای زینب رو گرفتن، چه خبره زینب لب خونی دیده؟! چه خبره زینب تشت خونی دیده؟! @narimani_matn اما رفقا گریه‌کنا نوکرا، یه جایی رو من سراغ دارم هیچ‌کس نبود زینب رو کمک کنه، یه مرتبه دیدن همچین که تشت رو وارد کردن اون نانجیب چوب رو برداشت، هی به این لب‌ها میزد؛ یه مرتبه زینب پا شد؛ گریبان چاک کرد «در این سفر یک اشتباه کردم تو چوب خوردی من نگاه کردم» "یا حسن" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی عبا را بر سر خود می کشیدی بند امید عالمی را می بریدی خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا دیدم سوی دیوار خود را می کشیدی هربار می‌افتادی و میگفتی ای کاش آه ای عصای پیری من می رسیدی وقتی میسر نیست تا باشد جوادت ای کاش میشد تا عصایی می‌خریدی با جمله‌ی ای وای مادر بین کوچه آه از نهاد هر گزاره می‌شنیدی از درد میپیچی به خود تنهای تنها چشم تو مانده سوی در با ناامیدی @seyedrezanarimani خاکی شده سر تا به پایت بین حجره حالا شدی مانند آن راس شهیدی… ابن شبیبت را صدا کن، روضه‌ای خوان آن روضه ای را که گریبان می‌دریدی بر روی نی خورشید و پای نی ستاره روضه بخوان از دختر بی گوشواره از آن تن بی سر به روی خاک صحرا روضه بخوان از ناله ی گودال زهرا روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته از آنکه روی صفحه قرآن نشسته روضه بخوان از زخم های پیکر او از ساربان و تنگی انگشتر او شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) (ع) / *بخش دوم صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ "ای که در قتلگاه افتادی بی‌کس و بی‌پناه افتادی دم اخر نگاه تو بود طرفِ خیمه‌گاه افتادی سر پیراهن و انگشتر بی‌حیاها چه جنجال کردن ده حرامی با سُمِّ مرکب پیکرت رو چه پا مال کردن " @narimani_matn امروز از هرچی میخوام بگم میام کربلا نمیشه... بذار از تشییع امام رضا بگم، که همه‌ی زنان طوس و اطراف همه اومدن، مهریه هاشون رو به همسرانشون بخشیدن. گفتن: مهرمون آزاد، فقط به ما اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه امام رضا. شنیدیم خواهر نداره اینجا، شنیدیم اینجا مادر نداره، کس و کار نداره... همه‌شون اومدن، دست گردن هم انداختن گفتن: ما جای خواهرت، ما جای مادرت، برات گریه میکنیم... همه‌شون گل آوردن رو پیکر امام رضا گل میریختن... @seyedrezanarimani اما بذار از یه بدنی بگم... کدوم بدن و؟! بذار برگردیم مثل دیروز در خونه امام حسن. بذار از پیکر امام حسن برات بگم؛ مردم اومدن جای این که گل بیارن همه تیر و کمان آوردن، انقد به این تابوت تیر زدن... "ای که شیب الخضیب افتادی ای که خد التریب افتادی خواهرت زودتر بمیرد کاش تا نبیند غریب افتادی" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوشتند بیست و هشت سال بیشتر نداشت اما لحظات آخر این دستها به لرزه افتاده بود. _( یاد چی افتادی)؟! _ یاد مادر هیجده ساله‌ام افتادم؛ اون روزای آخر یه دست به دیوار یه دست به کمر، هی صدا میزد:« علی، علی، علی»... @seyedrezanarimani این حیوانات درنده رو آوردند، آقا رو توو قفس این حیوانات قرار دادند یهو دیدند همه‌ی این حیوانات زمین نشسته‌اند. در محضر امام زمانشون قرار گرفتند؛ (همه چی تحت تاثیر این آقاست) ... _( یاد چی افتادی)؟! _ اینجا حیوونای درنده اومدند؛ کربلا هم یهو دیدند یه عده از این حیوونا... @narimani_matn گرچه آقا رو هی میریختند میگرفتنش، خونه‌ش رو بهم میریختند؛ این زن و بچه هی می‌ترسیدند. اما دیگه درِ خونه‌ش رو آتیش نزدند... علامه امینی رو میگن:« ساعتها گریه می‌کرد، سوال کردند آقا چرا گریه می‌کنی»؟! _گفت:« آخه به یه چیزی فکر میکردم بیچاره‌ام کرد» _ چی آقا؟! _ به این فکر میکردم اگه مادر یه مشکلی براش پیش بیاد بچه‌ها به پدر پناه می‌برند؛ اگه برا پدر مشکلی پیش بیاد بچه‌ها به مادر پناه می‌برند. اما دلم میسوزه برا اون بچه‌هایی که از یه طرف دست باباشون رو بستند، یه عده دور مادرشون حلقه زدند، هرکی با هرچی دستشه داره مادرشون رو میزنه؛ نمی‌دونند به کی پناه ببرند... آی مادر ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش سوم صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ انقدر توو حجره صدا زد جگرم «آخه کسی که زهر می‌خوره به شدت تشنه‌ش میشه، به شدت ناتوان و ضعیف میشه. "شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی تشنه آن بود که می‌گفت به لشکر جگرم" صدا زد مهدی جان پسرم بیا، آقا اومد ظرف آبی برداشت؛ آخه خودش وقتی این ظرف آب رو برداشت آنقدر این دستای آقا می‌لرزید از ضعف و ناتوانی نتونست آب رو بخوره، فلذا آقا اومد «چهار پنج ساله ست » این ظرف آب رو برداشت جلو دهان مبارک حضرت گرفت. نمی‌دونم آقا آب خورد یا نه؟! اما میگن همچین که این ظرف رو گرفت جلو دهان مبارک این ظرف هی به دندان‌های مبارک میخورد... @narimani_matn آخه امام رو خود امام باید براش نماز بخونه و گفت و دفنش رو انجام بده. خود امام زمان اومد پدر رو نماز براش خوند و بدن مبارک رو داخل قبر گذاشت. این یه امام بود اما یه امام دیگه هم در کربلا همچین که این بدن رو داخل قبر گذاشت، بنی‌اسد دیدن آقا از قبر بیرون نمیاد تا داخل قبر رو نگاه کردند دیدن آقا سر به این بدن گذاشته های های داره گریه میکنه، چه خبره آقاجان؟! _فرموده باشند بنی‌اسد هر کشته‌ای رو خاک میکنند طرف راست صورتش رو روو خاک میذارند اما من چی کار کنم بابام سر به بدن نداره. ای حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش اول صوت* (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینقدر گریه میکرد، نوشتن چهل سال گریه می‌کرد؛ هرچی جلوش میذاشتن گریه می‌کرد. غذا می‌آوردن گریه می‌کرد می‌گفت بابام و گرسنه کشتند. آب می‌آوردن گریه میکرد، نگاه به دوستاش میکرد گریه می‌کرد. دختر میدید گریه می‌کرد، جوون میدید گریه می‌کرد؛ شیرخواره میدید گریه می‌کرد... @narimani_matn اگه میدید یه قصابی داره وسط بازار، گوسفندی رو سر می‌بُرّه گریه می‌کرد. می‌اومد جلو می‌گفت:« آقا ببینم به این مذبوح آب دادید یا نه؟!» _عرضه داشت آقاجان مگه میشه ذبحی رو آبش ندی؟! خود شماها به ما یاد دادید اول آبش بدیدم. گفت:« آره من یه عده مسلمون رو سراغ دارم؛ اینا به ظاهر مسلمون بودند. اما کربلا هرچی بابام داد میزد می‌گفت جگرم... "شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی تشنه آن بود که می‌گفت به لشکر جگرم" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش سوم صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن،واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته ش نتونست که برداره، اون در رو از روت علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره، به این خونه وا شد @narimani_matn اینجا یه جا بود مادر ما رو بین در و دیوار قرار دادن، اما کاش قصه به همینجا ختم میشد، کاش همینجا تموم میشد... کربلا هم همچین که این بدنا رو بی سر رها کردن، یکی اومد داد زد: " من ینتدب للحسین " ده نفر سوار بر مرکب شدن، اینقدر با این سم مرکب ها... ای حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شب جمعه‌ست هوایت نکنم می‌میرم مثل همچین شبی، امیرالمومنین شروع کرد توو دل شب؛ همچین که شروع کرد مثل امشب بدن و غسل بده یهو دیدن علی سر به دیوار گذاشت، علی چی دیده؟! _علی یکم خون دیده... _علی یکم خون آبه دیده... _علی بازوی ورم کرده دیده، اینجوری سر به دیوار گذاشت ناله می‌زد... @seyedrezanarimani دلا بسوزه برا اون خانمی که بالا تل داره نگاه می کنه یه عده دارن با نیزه میزنند، یه عده دارن با شمشیر می زنند، اون نامرد نیزه رو برداشت چنان توو حلقوم حسین زد... حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش دوم صوت* (س) (ص) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه بگویم که بغض سنگین است آنچه باید نمیشد آخر شد غم از این بیشتر که درخانه رو بگیرد زن از محارم خود بریم مدینه، کجا؟! بریم پشت در خونه‌ی بی‌بی؛ کدوم در و میگی؟! _همون دری که آقا هروقت می‌خواست وارد این خونه بشه دو در می‌ایستاد، دست به سینه می‌گذاشت صدا میزد:«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّهِ»... @seyedrezanarimani آقا رسول الله توو بستر افتاده در حال احتضاره بی‌بی دید در خونه رو میزنند، اومد در و باز کرد؛ دید یه مرد عربیه _چی کار داری؟! _عرضه داشت خانم جان با بابات کار دارم، اومدم عیادت بابا بی‌بی فرمودند:« نمیشه، بابام در حالتی نیست که کسی و به عیادت قبول کنه. در و بست بار دوم دوباره در زد؛ تا در و باز کرد دوباره همون مرده، دوباره همون جواب و داد. بار سوم که در زد آقا فرمود:« دخترم کیه پشت در؟!» _بی‌بی عرضه داشتند:« بابا جان یه مرد عربیه میگه با شما کار دارم اما من در و به روش باز نکردم». آقا فرمودند دخترم بدو برو در و باز کن، به خدا برادرم عزرائیل، عزراییلم می‌خواد وارد این خونه بشه تا اذن این خانم نباشه وارد نمیشه. @narimani_matn از زبان مولا بگم: «حوریه‌ی علی بدنت را عقب بکش در سوخته است زود تنت را عقب بکش» از زبان مولا عرض کنم، صدا زد: « یادم نمی‌رود که همه داد می‌زدند» آخه یه عده از اراذل و اوباش مدینه پشت در جمع شدند... «یادم نمی‌رود که همه داد می‌زدند طوری لگد بزن که علی بی‌پسر شود» آقا رو دست بسته دارن کشون کشون می‌برن سمت مسجد. بی‌بی با همون حال یه دست به کمر گرفت یه دست به دیوار. خانمی که پهلوش آسیب دیده‌ست، سینه‌ها آسیب دیده‌ست، بچه از دست داده، چه طوری می‌تونه راه بره. اما پای ولایت طرفه. همه دیدن یه دست به کمر یه دست به دیوار هی صدا میزنه علی... @narimani_matn بی‌بی اومد دید بالاسر امیرالمومنین شمشیر برهنه‌ست دارن میگن علی یا بیعت میکنی یا سر از بدنت جدا می‌کنیم بی‌بی نتونست تحمل کنه فرمود الان میرم سر قبر بابام همتون و نفرین می‌کنم. بی‌بی‌ جان اینجا نتونستی یه شمشیر برهنه رو بالا سر علی تحمل کنی. کجا بودی برا اون لحظه و ساعتی که نیزه‌دار داره با نیزه میزنه، شمشیردار داره با شمشیر میزنه، اونایی که شمشیر و نیزه نداشتند، دامناشونو پر سنگ‌ کردند، اینقدر سنگ زدن... حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / *بخش سوم صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی‌بی‌ دستش از کمربند مولا که جدا شد، اما همچین که علی رو کشون کشون بردند، یهو دیدن بی‌بی از جا پا شد، یه دست به کمر یه دست به دیوار. هی صدا می‌زد علیم و کجا بردن. آدرس و بهش دادن مسجد؛ همچین که اومد بالا سر علی دید یه شمشیر برهنه است. یه شمشیر برهنه بالا سر علیه نتونست تحمل کنه صدا زد الان میرم موهام و پریشان میکنم، سر قبر بابام رسول الله نفرین میکنم، چی شده؟! یه شمشیر برهنه بی‌بی دیده... @seyedrezanarimani کجا بودی کربلا اون لحظه و ساعتی که ده‌ها شمشیر برهنه، کم گفتم؛ صدها شمشیر برهنه، کم گفتم؛ نیزه‌دار داره با نیزه میزنه. شمشیر دار داره با شمشیر میزنه، یه عده دارن از دور سنگ میزنند. یه عده دارن با چوب و عصا میزنند... داره خس خس می‌کنه، دیگه نفسش بالا نمیاد یه مرتبه دید سینه‌ش سنگین شد... "میان این همه نیزه که رو به پایین است صدای خواهر توست میرود بالا" ای حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 *بخش اول صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدم آتش را ولی در را نمی‌دانم چه شد؟! خورد شد پهلو ولی پَر را نمی‌دانم چه شد؟! پای ضارب بشکند وقتی که در را باز کرد طفل رفت از دست مادر را نمی‌دانم چه شد؟! شانه‌ی مادر که تکلیفش مشخص شد ولی بعد از آن موی دختر را نمی‌دانم چه شد؟! فاطمه در اصل حیدر بود و حیدر فاطمه فاطمه جان داد حیدر را نمی‌دانم چه شد؟! زد حسین از داغ مادر بر سرش اما چه سود بعدها در کربلا سر را نمی‌دانم چه شد؟! *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش دوم صوت* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بهشتِ آرزوی من! گمونم بهتری خانم خدارو شکر که بازم، خودت پشت دری خانم یه خورده استراحت کن، همینه خواهشم از تو جلو پام پا نشو اینقدر، خجالت میکشم از تو با اینکه زخمی دردی، داری میسوزی میسازی با این دست ورم کرده، برا من سفره میندازی سرت چی اومده داری، نشسته راه میری تو میخوام دستای بی‌جونِ، منو بازم بگیری تو چشای من پر از اشکه، که چشماتو نبندی تو حالا حسرت به دل موندم، یه بار دیگه بخندی تو @seyedrezanarimani تو افتادی ز پا اما، علی رو روو به راه کردی دیدی آخر تو این خونه، پای تابوتو وا کردی حالا اونکه شبش تاره، منم زهرا، منم زهرا اونیکه دست به دیواره، منم زهرا، منم زهرا مگه از یاد من میره، به سنگ غم محک خوردی حلالم کن سر من از، کس و ناکس کتک خوردی شیارِ در گرفت آتیش، روی پهلوت شیار افتاد طناب از دست من وا شد، ولی دستت ز کار افتاد مگه از یاد من میره، چه حرفایی شنیدم من من اون مسمار و از سینه‌ت، خودم بیرون کشیدم @narimani_matn داری میری نمیدونی، چه خاکی بر سرم میشه برو، یار جوون من، برو، دردات کم میشه برو تو عرش محسن رو، بغل کن فاطمه امشب پیمبر رو زیارت کن، به جاى ما همه امشب برو اما قرار ما، غروب روز عاشورا کنار پیکر بی سر، ته گودال توو صحرا *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش چهارم روضه* (س) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اصلا نیازی نیست، از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت، پا شی هی گفتم از دردات، هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میوفتی، چیزی نیست تو دست به دیواری، گفتی یکم خستم دیدم قنوتت رو، گفتی یکم دستم این بچه‌ها سایه رو سر می‌خوان، زهرا تا وقت دامادی، مادر می‌خوان، زهرا @seyedrezanarimani از رفتن و از مرگ کمتر بگی ای کاش مادر می‌خواد زینب فکر عروسیش باش چشم پُر آب تو، نقش بر آبم کرد تابوت تو اومد، خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی، روی سرم ریخته هم موی زینب هم، خونه‌ بهم ریخته طفلی حسن هر شب، توو خواب عزاداره هی میگه دیوار و، هی میگه گوشواره سینه سپر کردی، خیلی محک خوردی خانم سرِ من تو، خیلی کتک خوردی @narimani_matn زینب با دلشوره، هی روت و می‌بوسه شونه که می‌افته، بازوت و می‌بوسه وقتی همه خوابن، فضه با دلشوره خونِ رو دیوار و، با اشک می‌شوره حرف حسینت شد، رفتی چرا از حال پیراهن رو که دوختی، هی گفتی از گودال حسین... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 / بخش اول صوت (ع) (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد زشت است پیش چشم‌ها افتاده باشد ای‌کاش با افتادنش طشتی نکوبند روی زمین بی‌سرصدا افتاده باشد تلخ است همسر، زهر همسر را بنوشد مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند در حجره‌اش آقای ما افتاده باشد @seyedrezanarimani در راه پشت بام می‌بیند مصیبت پیکر که بین پله‌ها افتاده باشد هرجا بیُفتد روزگارش کربلایی‌ست فرقی ندارد که کجا افتاده باشد ای وای اگر در ازدحام سخت گودال روی تنی سرنیزه‌ها افتاده باشد این آبرودار قبیله‌ست و روا نیست عریان در این صحرا رها افتاده باشد *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) / بخش اول متن (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرجوری میخوای روضه رو ادامه بدی میبینی ختم به حسین میشه... آخه تو حجره‌ی در بسته هی صدا میزد جگرم میسوزه، یکی از این کنیزا ظرف آبی برداشت برا آقا ببره، اون نانجیبه تا دید ظرف آب رو ازش گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟ گفت مگه نمیشنوی این آقا داره میگه جگرم میسوزه!؟ کنیزا رو جمع کرد دور حجره؛ کَف میزدن، هلهله میکردن، صدای غریبی آقا به کسی نرسه. الان یاد چی افتادی... یاد اون لحظه‌ای که هلال میگه دیدم آقام تو گودال افتاده، این لب‌ها مثل دوتا چوب خشک شده داره به هم میخوره. ظرف آبی برداشتم برا آقام آب ببرم، اما دیدم اون نانجیب داره از گودال بیرون میاد.... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / بخش آخر صوت (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ از "شهید محسن حجی" برات بگم؛ مادرش میفرمود اصلا غصه نمیخورم برا پسرم، میدونم جاش خوبه، به آرزوش رسید. اما یه چیزی داره منو اذیت میکنه... گفتم چیه مادر؟ گفت آخه عکسش‌و دیدم، تو عکس دیدم لباش خشک شده... نمیدونم لحظه‌ی آخر آب بهش دادن یا نه... اگه خوب گوش بدی صدا مادر حسینم داره میاد: " بُنَیَّ قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ..." حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn