eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.6هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 ۱۴۳۹ 🔸۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ 👇👇👇 @narimani_matn
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن مشت خاک آورده‌ام تا کیسه‌ی زر وا کنى اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط می‌شود زنجیر را از پای نوکر وا کنی من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی افتضاحی که به بار آورده‌ام شد دردسر اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی @seyedrezanarimani واسطه چه بهتر از این نام زهرا هست که آنقدر می‌کوبم این در را که آخر وا کنی گریه از نان شبی که می‌خورم واجب تر است کاشکی بر چشم خشکم نهر کوثر وا کنی من گرفتاری خود را می‌برم امشب نجف تا گره‌های مرا با دست حیدر وا کنی هرشبى که روزه‌ام وا مىشود با یاحسین مىشود رویم حسابى صدبرابر وا کنى دست و پا کمتر بزن خیلى اذیت مى‌شوم مى‌شود زیر لگد چشمى به خواهر وا کنى بى‌حیا آهسته‌تر، آهسته‌تر خنجر بزن کاشکى از گریه‌هاى مادرش پَروا کنى *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 زبانحال آقا امیرالمؤمنین(ع) با حضرت فاطمه(س) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ درد، این درد چه بسیار مرا می‌بیند جز تو یک شهر دل‌آزار مرا می‌بیند چشمت انگار که این‌بار مرا می‌بیند ولی انگار نه انگار مرا می‌بیند باز کن پلک که از خانه خجالت نکشم بی‌تو از آه یتیمانه خجالت نکشم شانه‌ای زن که از این شانه خجالت نکشم تو و پیراهن مردانه خجالت نکشم چشم بی‌جان تو ای یار مرا می‌بیند زحمتِ دخترِ تب کرده تو را خوب نکرد اشکش افسوس که سر دردِ تو را خوب نکرد روی نیلی شده‌ی زرد تو را خوب نکرد زخم‌های جگرِ مَرد تو را خوب نکرد چه کنم دخترکت زار مرا می‌بیند @seyedrezanarimani با که گویم تن بیمار چرا خونین است سنگ غلست، در و دیوار چرا خونین است باز می‌شُویم و هربار چرا خونین است انحنای نوک مسمار چرا خونین است وای از آن میخ که خون‌بار مرا می‌بیند قاتلت گفت که دشمن‌شکنش را کشتیم خوب شد پای علی سینه‌زنش را کشتیم نه فقط فاطمه، با او حسنش را کشتیم میزند داد به لبخند: زنش را کشتیم تاکه در مسجد و بازار مرا می‌بیند آه از آن روز که کارم به تماشا افتاد ردّ پایی به روی چادرت آنجا افتاد من زمین خوردم و بانوی من از پا افتاد ضربه‌ای آمد و بر بازوی تو جا افتاد باز این روضه‌ی دشوار مرا می‌بیند @narimani_matn قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می‌زد تازه می‌کرد نفس را و مجدد می‌زد وای از دست مغیره چقدر بد می‌زد جای هرکس که در آن روز نمی‌زد می‌زد باز با خنده در انظار مرا می‌بیند میروی زخمی و زخِ ِدل من باقی ماند راز ِسر بسته‌ی چشمانِ حسن باقی ماند کفنت میکنم اما دو کفن باقی ماند کهنه پیراهن و یك پاره بدن باقی ماند پسرت بي سر و دستار مرا ميبيند ترسم اين است بريزند بدنش را بكِشند جلوي دختِِ من پيرهنش را بكِشند نيزه‌ها نقشه‌ی برهم زدنش را بكِشند دارد آن چشمه‌ی ديدار مرا ميبيند *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام آیه های نور، سلام ماه استغفار سلام سحر پرشور، سلام سفره‌ی افطار من سراب اومدم، میِ نابم کن تشنگی می‌کشم، تو سیرابم کن مهمونیت اومدم، مهمون سفره‌ی اربابم کن با لبای تشنه میگم السَّلامُ عَلَی العَطشان ای امام تشنه‌ی من، ای تن بی‌سر عریان حسین جانم، حسین جانم، حسین جان "حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ، حسین جانم" @seyedrezanarimani سلام فصل بخشیدن، سلام همه خوبی‌ها سلام بِکَ یاالله، سلام شبای احیا کوله‌باری پر از گناه آوردم من به لطفت خدا پناه آوردم من برا خوب‌شدن، یه قلب خسته ز راه آوردم یا اِلٰهَ العالمینم! تکیه‌گاه غریبایی من سراب بی‌سروپا، تو تمنای دریایی تو مولایی، تو آقایی، تو دریایی (با لبای تشنه میگم السَّلامُ عَلَی العَطشان ای امام تشنه‌ی من، ای تن بی‌سر عریان حسین جانم، حسین جانم، حسین جان) "حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ، حسین جانم" @narimani_matn برا بندگی‌کردن، دعا بهترین رمزه سلام افتتاح عشق، سلام بر ابوحمزه از هوای بهشت چه سرشارم من واسه دلتنگیام تو رو دارم من زائر آسمون، زائر حیدر کرارم من از همین‌جا که نشستم تا نجف میزنم فریاد ممنونم از اون کسی‌که اسم حیدر رو یادم داد نجف رفتم دلم از غم شد آزاد (با لبای تشنه میگم السَّلامُ عَلَی العَطشان ای امام تشنه‌ی من، ای تن بی‌سر عریان حسین جانم، حسین جانم، حسین جان) "حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ، حسین جانم" *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 گلچین اشعار 📋 🔹 ویژه ۲۵ شوال🔹 ▪️ (ع)▪️ 🔸با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی🔸 👇👇👇 @narimani_matn
📋 / بخش اول صوت مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند @seyedrezanarimani سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 / بخش دوم صوت (ع) (س) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن. تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد.* (در خونه‌ی امام صادق میخوایم بریم از در خونه‌ی مادرش بریم بهتره‌‌ها.) وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامه‌ی آن مرد خدا را انداخت ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی ضربه‌ی سیلی آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر.... @narimani_matn *شبونه ریختن تو خونه‌ی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن. اما اونی که آدم رو میکشه اینه: همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست. - چرا؟ مگه چی‌کار کرده؟ -همش تو راه توهین می‌کرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت.... همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌الله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم... اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند... حسین..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
📋 (ع) / بخش سوم صوت (ع) (س) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... @seyedrezanarimani اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn