eitaa logo
سرگذشت
256 دنبال‌کننده
335 عکس
29 ویدیو
26 فایل
وسرگذشت های ایشان بر آنجای نبشته است. (تاریخ_تراجم)
مشاهده در ایتا
دانلود
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر خون پاک شهیدان که تک تک نفس هایشان خواب از چشمان دشمن بدکردار ربوده بود سلام بر هنیه، سلیمانی، فتحی شقاقی، سید عباس موسوی، ابو مهدی المهندس، شیخ یاسین، مغنیه و تمام انسان های آزاده ای که در راه اعتلای ارزش های اسلامی_انسانی با جهاد و مبارزه بر علیه کفر زمان، صدای حق را به گوش عالمیان رساندند. مقاومت رمز پیروزی ✌️ است @narrative_1443
سلام بر شهیدان کسانی که در راه اقامه دین خدا، بدون هیچ بخل و تنگ نظری، خون خویش را جاری می کنند. عقیده، شجاعت و استقامت تو ای شهید، آروزی ماست. @narrative_1443
📌سکانس پایانی یک قهرمان نترس ▪️عبدالحمید بیات: آن‌طور که دشمن گفته و تصاویر نشان می‌دهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما این‌گونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بی‌کس و البته شجاع و نترس. جوان‌های دشمن محاصره‌اش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با  تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پله‌ها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بی‌رمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک این‌ها را عقب راند. شکستگی استخوان‌ها و خون‌ریزی‌، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهره‌اش را با چفیه‌ای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.تک‌تیرانداز دشمن به پیشانی‌اش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خون‌ریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعای‌ش به شهادت رسیده است.فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونل‌ها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است. عجب دکوراسیون عجیبی برای پایان‌بندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانه‌ای از خوشحالی در آن‌ها نیست؛ چهره‌های‌شان بهت‌زده است. ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیم‌هایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیم‌ها، گلستان است و خوشا به حال اینان. همیشه، خورشید در سپیده‌دم خود، از میان خون برمی‌خیزد. آنان که سرخی شفق را می‌بینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند. @narrative_1443
Kotobati - الشوك والقرنفل (1).pdf
4.48M
📌معرفی کتاب خار و میخک رمانی است که مجاهد شهید، یحیی سنوار در دوران اسارت در زندان های رژیم منحوس صهیونیست ها، به نگارش در آورده است. تاریخ مقدمه کتاب به سال ۲۰۰۴ برمیگردد. رمانی که هم گویای خاطرات خود نگارنده است و هم حکایت گر زندگی تمام فلسطینی های مظلوم ولی مقاوم در سرزمین شان. تربیت حماسی که سرشار از ایمان، عقلانیت، شجاعت و استقامت است از زندگی و شخصیت های این افراد به مشام می رسد. انشالله خدواند این روحیه و ویژگی را نصیبمان کند.🙏 @narrative_1443
الشوک-و-القرنفل-خار-و-گل-میخکا.pdf
4.12M
📌معرفی کتاب خار و میخک قبلا در کانال معرفی شده بود. این فایل ترجمه ای است که توسط عبدالمومن شهزاد سپاه به زبان فارسی در کابل منتشر شده است. @narrative_1443