eitaa logo
سرگذشت
255 دنبال‌کننده
335 عکس
29 ویدیو
26 فایل
وسرگذشت های ایشان بر آنجای نبشته است. (تاریخ_تراجم)
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد مطهری و جهان اسلام.pdf
9.87M
📌علامه مطهری یک مصلح اسلامی است. ▪️آیت الله واعظ زاده خراسانی (ره)، یکی از شاگردان مطرح آیت الله بروجردی است که در عرصه های مختلف علمی و فعالیت های فرهنگی_اجتماعی، آثار ماندگار و خدمات قابل توجهی را به یادگار باقی گذاشته است. ▫️متن حاضر، پیاده شده صحبت‌های ایشان در سالگرد استاد شهید، در سال ۱۳۷۳ می باشد. علاوه بر نقل خاطرات شنیدنی، و تحلیل جریان های فکری و اتفاقات تاریخی عصر استاد شهید، به تحلیل و توصیف زیبایی از نقش آیت الله مطهری در تحولات اجتماعی معاصر و تفاوت ایشان با دیگران می پردازد. @narrative_1443
📌معرفی کتاب ▪️انقلاب اسلامی مهم ترین پدیده ای است که در قرن معاصر به وقوع پیوست. اتفاقی که به یقین وضعیت جهان اسلام را تحت شعاع خودش قرار داده، و ثمرات فراوانی را برای مستضعفین جهان به ارمغان آورده است. ▫️دکتر شجاعی زند، یکی از جامعه شناسان مطرح ایرانی، در برهه انقلابی در ایران، به توصیف و تحلیل انقلاب اسلامی ایران (در ۱۸ ماه پایانی قبل از پیروزی انقلاب) مبتنی بر سه گانه : ایدئولوژی، رهبری و مردم می پردازد. ▪️کتابی خواندنی که نه تنها در روایت تاریخی می تواند جذاب باشد، بلکه در تحلیل آن نیز مفید خواهد بود. @narrative_1443
1_1060664430.mp3
1.44M
📌خدا را باید شاکر بود که حضرت معصومه (س) را داریم. ▪️علامه حسن زاده : 🔺به حضرت معصومه (س) احترام میگذاریم، نه فقط به این جهت که از خاندان اهل بیت است، بلکه باید بخاطر فطرت، بینش و درایت عجیب ایشان نیز احترام کرد. 🔻مرحوم آسید مهدی قاضی، فرزند آیت الله سید علی قاضی نقل می‌کرد که : در بین فرزندان پدرم، خواهرم خیلی اعجوبه بود و مسیر پدر را خوب ادامه داد. سیر و سلوک زن و مرد ندارد. از تو حرکت، از خدا برکت. @narrative_1443
سلام بر شهیدان کسانی که در راه اقامه دین خدا، بدون هیچ بخل و تنگ نظری، خون خویش را جاری می کنند. عقیده، شجاعت و استقامت تو ای شهید، آروزی ماست. @narrative_1443
📌سکانس پایانی یک قهرمان نترس ▪️عبدالحمید بیات: آن‌طور که دشمن گفته و تصاویر نشان می‌دهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما این‌گونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بی‌کس و البته شجاع و نترس. جوان‌های دشمن محاصره‌اش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با  تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پله‌ها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بی‌رمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک این‌ها را عقب راند. شکستگی استخوان‌ها و خون‌ریزی‌، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهره‌اش را با چفیه‌ای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.تک‌تیرانداز دشمن به پیشانی‌اش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خون‌ریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعای‌ش به شهادت رسیده است.فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونل‌ها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است. عجب دکوراسیون عجیبی برای پایان‌بندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانه‌ای از خوشحالی در آن‌ها نیست؛ چهره‌های‌شان بهت‌زده است. ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیم‌هایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیم‌ها، گلستان است و خوشا به حال اینان. همیشه، خورشید در سپیده‌دم خود، از میان خون برمی‌خیزد. آنان که سرخی شفق را می‌بینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند. @narrative_1443
Kotobati - الشوك والقرنفل (1).pdf
4.48M
📌معرفی کتاب خار و میخک رمانی است که مجاهد شهید، یحیی سنوار در دوران اسارت در زندان های رژیم منحوس صهیونیست ها، به نگارش در آورده است. تاریخ مقدمه کتاب به سال ۲۰۰۴ برمیگردد. رمانی که هم گویای خاطرات خود نگارنده است و هم حکایت گر زندگی تمام فلسطینی های مظلوم ولی مقاوم در سرزمین شان. تربیت حماسی که سرشار از ایمان، عقلانیت، شجاعت و استقامت است از زندگی و شخصیت های این افراد به مشام می رسد. انشالله خدواند این روحیه و ویژگی را نصیبمان کند.🙏 @narrative_1443
📌خط انجمن(حجتیه) یعنی چه؟ ▪️شهید حجت الاسلام هاشمی نژاد خط انجمن همانی که سابقا وجود داشت، مبارزه با بهائیت بود. خُب تا اینجا ما حرفی نداشتیم، کسی بیاید و با بهائیت مبارزه کند، اشکالی نداشت. اشکال کار چند مطلب بود. ۱) یکی اینکه آن برادران، یعنی تعدادی از رهبرانشان آنچنان بهائیت را بزرگ می‌کردند که گویا اصلاً تمام خطر، بهائیت است در ایران. در حالی که ما معتقد بودیم، یعنی خط انقلاب معتقد بود که بهائیت یک شاخه‌ای است از شاخه‌های کلّ استعمار. معلولی است، ما باید به سراغ علت برویم. نتیجتاً هم دیدید که وقتی اینها دیدند انقلاب می‌شود و عوامل امپریالیسم در هم کوبیده می‌شود، بهائیت هم می‌رود سراغ کار خودش. این یک جهت. ۲)جهت دوم، این مسئله بود که همان‌طور که می‌دانید بچه‌های مسلمان و پاک و صادقی که می‌رفتند و با آن‌ها کار می‌کردند (ضمناً من عرض کنم من هیچ یک از آن‌ها چه کوچکشان و چه بزرگشان را نمی‌خواهم متهم کنم و رهبرانشان را هم من متهم نمی‌کنم، ولی می‌گویم در دیدشان اشتباه داشته‌اند و همین قدر برای ما کافی است که جریان را ببینیم چیست) این‌ها به بچه‌هایشان می‌گفتند که به این شرط می‌توانید با ما فعالیّت کنید که در کار‌های سیاسی دخالت نکنید. همان وقتی که بچه‌های ما در خیابان‌ها بودند و فریاد می‌زدند، در زندان و در برابر گلوله بودند اگر کسی را احساس می‌کردند که در فعالیت‌های سیاسی است عذر او را می‌خواستند و این دقیقاً خلاف خط امام است. به همین دلیل هم بود که رژیم اجازه می‌داد آن‌ها در زمینه مبارزه با بهائیت کار کنند. چرا؟ برای اینکه برای رژیم این مسئله مطرح بود که سر جوانان را در یک جا گرم کند که کاری به کار آمریکا و رژیم و نفت و شرایط سیاسی نداشته باشند. حالا آن جای سرگرمی چه بود؟ برای رژیم فرق نداشت. گاهی به دانشجویان می‌گفت این همه عوامل شهوت‌رانی برای شما ریخته، ما خودمان هم کمکتان می‌کنیم. امکانات رفاهی به آنان می‌دادند، بورس تحصیلی می‌دادند و انواع کارها که خلاصه کاری به نظام نداشته باشند. یکی هم این بود که بروید با بهائیت مبارزه کنید، به شرطی که در کار‌های سیاسی مداخله نکنید. ۳) اما این جمله را هم توضیح بدهم، این‌جور نبود که رژیم بگوید بروید با بهائیت مطلقاً مبارزه کنید. اگر این آقایان هم ادّعا می‌کنند که ما با بهائیت مبارزه می‌کردیم، کم لطفی می‌کنند. بهائیت سه بُعد داشت؛ بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد فکری. خوب دقت کنید. این‌ها در بعد سیاسی و بعد اقتصادی یک قدم هم اجازه نداشتند مبارزه کنند، رژیم، قرص جلوی این‌ها را می‌گرفت. این‌ها می‌توانستند حتی راجع به پپسی کولا حرف بزنند، که مال «ثابت پاسال» بود؟ این‌ها می‌توانستند راجع به شرکت‌هایی که در این مملکت از نظر اقتصادی در اختیار بهائیت بود حرف بزنند؟ ابداً! اینجا رژیم، چراغ قرمز داده بود و آقایان هم بر اساس دیدشان (باز نمی‌گویم خیانت همه‌شان، نه این را نمی‌گم)، عرض می کنم که ولی این بود که نباید با رژیم درگیری پیدا کرد دیگر، باید آهسته رفت تا گربه شاخ نزنه به آدم! بنابراین در بُعد اقتصادی این‌ها با بهائیت مبارزه نداشتند و نمی‌توانستند داشته باشند. در بعد سیاسی هم همین جور، می‌توانستند بگویند آقای هویدا چرا تعدادی از وزرای شما در کابینه‌تان بهایی هستند؟ ابداً! می‌گفتند فضولی موقوف! پس کجا مبارزه می‌کردند و رژیم اشکالی نمی‌کرد و به آن‌ها اجازه می‌داد؟ فقط در بعد فکری. توجه داشته باشید این را، مشخص باشد. این خط، وقتی ما می‌گوئیم انجمن حجتیه، یعنی این خط وجود دارد. (۱۳۶۰ سخنرانی) @narrative_1443