لــبـیکیانـاصـح
💢گذشته تاریخ💢 #گذشته_تاریخ #قسمت_سوم ادامه قسمت قبل سلام دوست من😍🌹 💠پیغمبر بلند شد و به سمت خونه
💢گذشته تاریخ💢
#گذشته_تاریخ
#قسمت_چهارم
ادامه قسمت قبل
💠عروسی و حجله💠
سلام دوست من😍🌹
💠بعد اینکه پیغمبر یاراش رو فرستاد برای تهیه جهاز حضرت زهرا کمی بعد برگشتن و جهازی رو که برای حضرت زهرا تهیه کرده بودن شامل: 1 پیراهنی 7درهمی 2 روسری یک درهمی 3 قطيفه سیاه که همه بدن را نمیگرفت 4 تخت عربی از چوب و لیف خرما 5 دو تشک کتونی مصری که یکی پشمی و دیگری لیف خرما و غیره... در حالی که پیغمبر اثاثیه دخترش رو بالا پایین میکرد فرمود:((خدایا برکت بده بر گروهي که بیشتر ظرف هاشون از سفال هست و آن را مبارک کن. )) مهریه حضرت زهرا دختر پیغمبر پونصد درهم بود که هر درهم برابر یک مثقال نقره بود (هر مثقال 18نخود است ).
💠جشن عروسی🧖♀🧖♂ دختر و عزیز دردونه پیغمبر بصورت ساده و بی هیچ تجملاتی برپا شد. یه ماه از عقد حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا رد شده بود که زن های پیغمبر به حضرت علی گفتن:(( چرا همسرت🧖♀رو به خونه🏠 خودت نمیبری؟‼️)) حضرت در جواب اونا آمادگی خودش اعلام کرد . ام اَیمُن نزد پیغمبر اومد و گفت :(( اگه خدیجه زنده بود چشم های اون از عروسی دخترش خوشحال میشد. )) وقتی پیغمبر اسم حضرت خدیجه رو شنید چشم های مباركش پر از اشک شد و گفت :(( اون من رو وقتی همه دروغگو صدا میزدن، راستگو صدا میزد و باور داشت و در جلو بردن دین خدا به من کمک کرد و با پول💶و اموالش به گسترش و وسیع تر شدن اسلام کمک کرد.)) ام اَیمُن ادامه داد :(( چشم های همه رو با فرستادن فاطمه به خونه همسرش روشن کنید.))
💠پیغمبر دستور داد که یکی از اتاق ها را برای زفاف حضرت زهرا آماده کنند و اون رو برای این شب آماده و آرایش🧖♀ کنند. زمان فرستادن عروس به خونه داماد که رسید پیغمبر دستور داد حضرت زهرا و فاطمه رو به خونه حضرت علی ببرند وقتی همگی به خونه داماد رفتند پیغمبر از همه خواست که از خونه برن همگی رفتن بجز اسما پیغمبر که فهمید یکی از زن ها مونده گفت:(( تو کی هستی ؟ مگه نگفتم که همه برن؟)) اسما گفت (( من اسما دختر عمیس هستم و از این جهت معذورم چون که شب رحلت خدیجه پیشش بودم و دیدم گریه میکنه
و علت گریه رو پرسیدم)) خدیجه گفت:(( میدونم که هر دختری شب حجله نیازمند یه نفر که محرم اسرار و کمک حالش باشه ولی میترسم فاطمه کسی را در شب حجله نداشته باشه)) اسما :من به خدیجه قول دادم که اگر تا شب حجله زنده ماندم در کنار فاطمه باشم تا محرم اسرار و کمک حال فاطمه باشم)) پیغمبر تا اسم حضرت خدیجه رو شنید اشکش جاری شد و گفت :(( فقط برای همین کار موندی؟)) عرض کرد :(( بله یا رسول الله )) پیغمبر فرمود : ((پس بمون و به قولت عمل کن)) .
#ادامه_دارد
✍:#محمدرضا_بدخشان
🌐کانال فرهنگی مذهبی و مهدوی و شهدایی لبیک یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف را در ایتا دنبال کنید:
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
خاطره ای از برادر شهید بهزاد بهزادی
اولین خاطره :
خاطره ای که همیشه در ذهنم میباشد و همیشه به یاد دارم از شهید این است که در زمان جنگ تحمیلی ایشان روی نفتکش مشغول به کار بودند و شبها گاهی وقتی به خانه می آمدند یک شب دایی و خاله هایم به شهید گفتند : که این کار بدرد تو نمیخورد و این کار را رها کن که شهید در جواب گفتند : من می دونم که کشته میشوم و عیناَ برایش روشن بود که در این قیام کشته میشود و گفت : بگذارید کشته شوم .
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدا_زنده_اند
#شهید_بهزادی
#خاطرات_شهدا
#خاطره_شهید_بهزادی_1
🌐کانال فرهنگی مذهبی و مهدوی و شهدایی لبیک یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف را در ایتا دنبال کنید :↙️
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
🌹شهید برونسی🌹
نام شهید :عبدالحسین
تاریخ تولد:۳ شهریور ۱۳۲۱محل تولد:گلبوی بالا کدکن،شهرستان تربت حیدریه، ایران
تاریخ شهادت:۲۳ اسفند ۱۳۶۳محل کشتهشدنشرق دجله، عراق
محل دفن:مشهد، بهشت رضا، ایران
اطلاعات نظامی:
فرماندهیتیپ هجدهم جوادالائمه
رسته نظامی:سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
جنگ:جنگ ایران و عراق
عملیاتهای مهم
عملیات والفجر ۳
عملیات بدرفتح المبین
بیتالمقدس
مسلم بن عقیل
رمضان[۱]
#معرفی_شهداء
#شهدا_زنده_اند
#خاطرات_شهدا
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهید_برنسی
🌐کانال فرهنگی مذهبی و مهدوی و شهدایی لبیک یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف را در ایتا دنبال کنید :↙️
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
خاطره ای از شهید برونسی:
۱)شهید برونسی در عملیات بدر بسیار ناراحت و گرفته به نظر می رسید ، چون عملیات خیبر و آنچه در عملیات خیبر اتفاق افتاده بود ، خیلی برایش سنگین و متأثرکننده بود و لذا خیلی تأکید می کرد که هیچکس اجازه عقب نشینی در این عملیات را ندارد. و باید ما هدفمان را بگیریم ، حتی اگر تا آخرین نفرمان هم به شهات برسیم ، ولی باید به سر چهار راه برسیم. واقعاً این را به عنوان شعار نمی گفت: از قلبش از تمام نهادش این ندا بر می خواست و به صورت بلند و با فریاد می گفت: که وعده ما سر چهار راه ، این چهار راه هم به اصطلاح پدی بود که دشمن آورده بود، در عمق جزیره ایجاد کرده بود. یعنی از اتوبان بصره منشعب می شد و یک خط پدافندی به حساب می آمد که دشمن در واقع تشکیل داده بود. تقاطع آن بعضی از جاده هایش بصورت عمودی به داخل جزیره می آمد که به اینها در واقع می گفتیم پد، جاده ای بود ولی چون بلند بود ارتفاعش از سطح آب گرفتگی هور قریب به ۳ متر (۲/۵ الی ۳ متر ) از هور می آمد از توی آب یعنی می آمدی بالا تا می رسیدی به خود جاده عرض جاده هم حدوداً ۸ متر بود ، این تنها جاده ای بود که ما داخل آب داشتیم.
#خاطرات_شهدا
#خاطره_شهید_برونسی_1
#شهدا_زنده_اند
#شهدای_دفاع_مقدس
🌐کانال فرهنگی مذهبی و مهدوی و شهدایی لبیک یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف را در ایتا دنبال کنید :↙️
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
من خودم کتاب شهید را که به اسم خاک های نرم کوشک هست خوندم و توصیه میکنم شما هم حتما بخونید ولی چند جای کتاب خیلی جالب اومد به نظرم یکی جایی بود که نوشته بود عراقیها چون از شهید میترسیدن بهش میگفتن بروسلی .
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدا_زنده_اند
#شهید_برونسی
#خاطرات_شهدا
🌐کانال فرهنگی مذهبی و مهدوی و شهدایی لبیک یا مهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف را در ایتا دنبال کنید :↙️
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
شادی روح ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و فرج مولا صاحب العصر والزمان بر محمد و آل محمد صلوات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هر لحظه منتظر انتقادات پیشنهادات و نظرات و درخواست های شما بزرگواران هستیم تا ما را یاری کنید
ثبت انتقاد،پیشنهاد،نظر و درخواست :
http://harfeto.timefriend.net/465845200
سلام من نویسنده مستند داستانی تاریخی مذهبی گذشته تاریخ هستم آگه کسی حرف یا انتقاد یا پیشنهاد یا نظری داره خوشحال میشم به من از طریق صندوق پیام زیر اطلاع بده و من رو خوشحال کنه تا بتونم ان شاءالله مستند خوبی رو بنویسم و حق مطلب رو ادا کنم
ان شاءالله امشب هم قسمت پنجم رو میزارم در کانال
راه ارتباطی من جهت ارسال پیام:
https://harfeto.timefriend.net/807179450
جواب هاتون رو هم بعد در کانال قرار میدم
#گذشته_تاریخ
#سفر_زمان
#محمدرضا_بدخشان
#نویسنده