لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_پنجم خب چون 21نفر هستین در کلاس هفت گروه تقسیم شدید تقسیم بندی رو روی تاب
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_ششم
مهسا: چرا انقد لفتش میدی بیا دیگه🤨
--:اومدم راستی نرجس چی میخواستی بهمون بگی🤔 که گفتی دم در بیایم بعد تعطیلی
×:خوب شد یادم انداختی اول بگین ببینم کار خاصی واسه انجام دادن دارید یا نه؟
+:من نه کار خاصی ندارم چطور مگه⁉️
--:منم همینطور کار خاصی ندارم
×: خب😏پس بیاین بریم خونه ما تو راه خونه🚶♀🚶♀🚶♀هم بهتون میگم چی میخواستم بگم
+:باشه بریم👌
×:اوکی بزن بریم👌
🚶♀🚶♀🚶♀نرجس: من میخوام هر طور شده عاطفه رو بیارم تو خط خودمون نظرتون چیه؟
--:خخخخخ😂 مگه الکیه من موافقم ولی از الان میگم امکان نداره😂😂😂😂
فاطمه:مهسا شاید عملی بشه یادت میاد من و تو و نرجس هم قبلا مثل عاطفه بودیم⁉️ بعد اون دختره بود اسمش یادم نمیاد🤔 ما رو آورد تو این خط که از قبل خیلی بهتره😍❤️
--:منظورت سهیلا است که موهاش زرد بود👱♀🤔⁉️
+:آره آفرین دقیقا😘همین بود اسمش🌹
نرجس: خخخخخخخخخ😂
--:چرا میخندی؟چیز خنده داری مگه گفتم؟
+:ببخشید😥🤭آخه به نظر میاد از دنیا عقبی و ......
#ادامه_دارد
#رمان
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅با ما همراه باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_ششم مهسا: چرا انقد لفتش میدی بیا دیگه🤨 --:اومدم راستی نرجس چی میخوا
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_هفتم
--:منظورت چیه؟درست بگو ببینم چه اتفاقی افتاده🤔 که داری مسخره میکنی😂
+:مگه خبر نداری❗️؟
--:از چی خبر ندارم❗️؟🤔
+:یه مدت بعد اینکه ما را جذب خودش کرد پدر و مادرش عصبانی شدند ازش و دردسر درست شد واسش و مجبور شد خواسته پدر و مادرش انجام بده
--:چه دردسری از چی حرف میزنی؟
+:دردسرش این بود که بیچاره😓 مجبور شد دوباره مثلا قبلا سر و وضعش و رفتارش عوض کنه
--:نه😱این غیر ممکنه مگه میشه❗️؟
مهسا: من چند روز پیش بازار بودم وقتی داشتم میرفتم داخل مغازه دیدم سهیلا تنها اومده بازار با سر و وضع مثل خودمون و داره خرید میکنه
--:عه😳نرجس پس با این حساب تو از دنیا عقبی مهسا بعدش چی شد؟
+:وقتی دیدمش گفتم سلام به به سهیلا خانم اینجا چیکار میکنی؟
--: علیکم السلام اومدم لباس واسه خودم بخرم
+:تنها اومدی؟
--:آره و الا اگه با مادرم میخواستم بیام نمیذاشت با این وضع از خونه بیام بیرون و الانم بدون اجازه اومدم
+:مگه چه عیبی داره تیپ بزنی بیای بیرون عیبی نداره که
--:والا از نظر مادر من که مخالف اینجور تیپ هستش پر از اشکاله و همش میگه اینو بپوش اونو بپوش .....
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅ همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
رمان#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_هشتم +:خب مخ مامانتو بزن دیگه --:دارم روش کار میکنم اتفاقا چندر
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_نهم
--:اوکی پس فعلا خدافظ برو بسلامت👋
نرجس:آها پس اینجور شده قضیه ولی فکر نکنم🤔تونسته باشه😒 حالا به هرحال حاضرین کمک کنید بهم بیارمش توی این خط یا نه؟
--چندبار میپرسی🤔اول هم که گفتیم باهاتیم
+:ایول🤩 پس پیش به سوی مرکز فرماندهی👩⚖
--:کجا؟ مرکز فرماندهی چیه؟
مهسا:آی کیو هنوز نفهمیدی منظورش خونشونه🤔؟
--:عه🤦♀اها الآن حالیم شد خب اینو از اول میگفتی😄
نرجس:آخه از کجا میفهمیدم که تو تا این حد آی کیوت پایینه😳❗️
--:عیبی نداره حالا گروه ضربت رازیانه پیش به سوی مقر
+:چی ضربت رازیانه چیه دیگه️؟
--:اسمی که واسه گروه انتخاب کردم
+:آخه رازیانه هم شد اسم؟ من میگم گل رز وحشی بزاریم
--:عالیه من موافقم👌❤️
×:منم موافقم عالیه❤️🌹
+:من اسم مستعار از این به بعد گل رز قرمزه🌹
--:منم گل نرگس وحشی هستم😡🌹
×:منم گل حسن یوسف هستم
+:خیلی خب پس ضربت گل رز وحشی🌹 به پیش
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید :
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_نهم --:اوکی پس فعلا خدافظ برو بسلامت👋 نرجس:آها پس اینجور شده قضیه ول
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_دهم
فاطمه: گلای وحشی🌹😡خب بگید الان با چی بریم مرکز🤔؟
_:خب با ماشین تاکسی🚕 میریم مرکز این که سوال نداره خودمم حساب💶 میکنم بیاین بریم سر خط ماشین🚕بگیریم و بریم
مهسا: فقط یادتون باشه سوار ماشین شدیم حرفی از عملیات نزنید
--:چرا؟😳❗️اون که ما رو نمیشناسه و چیزی هم نمیدونه
+:آی کیو چون احتمال داره یه دفعه برگرده مدرسه و به خانم مدیر همه چیو بگه
--:آها باشه من چیزی نمیگم🤐فاطمه تو هم چیزی نگو🤫
فاطمه: باشه منم چیزی نمیگم عه نگاه اونجارو یه تاکسی وایساده
--:هی تاکسی وایسا ما بیایم......
راننده: بله کجا میرید؟
نرجس:خیلی خب زود باشید بریم🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🚕
فاطمه: خیلی ممنون آقای راننده خیابون سلطانی❤️🌹
--: خیلی خب راستی کلاس چندم هستید دختر خانوما🤔
+:دوم دبیرستانی هستیم
--:شما هم دبیرستان طاهری درس میخونید؟
+:بله چطور مگه؟
--:دختر منم دوم دبیرستانیه و تو مدرسه ی طاهری فکر کنم تو کلاس شما باشه؟
+:ببخشید میپرسم اسمش چیه؟
--:عاطفه نورنژادی
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_دهم فاطمه: گلای وحشی🌹😡خب بگید الان با چی بریم مرکز🤔؟ _:خب با ماشین
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_یازدهم
نرجس: ببخشید میپرسم گفتید کی؟
--: عاطفه نورنژادی
+:آها عاطفه😊 به به ماشالله چه دختری تربیت کردید خدا حفظش کنه
--:خیلی ممنون دختر گلم🌹 همچنین ان شاءالله خب
مهسا:آقای نورنژادی خیلی ممنون🌹 که ما رو رسوندید دیگه مزاحم نمیشیم🙏
--:عه😳اصلا حواسم نبود رد شدیم خیلی ببخشید😞الان دور میزنم
+:نه ممنون نیازی نیست کمی پیاده میریم تا هم خریدمون کنیم و هم پیاده بریم میشه بگید چقدر شد؟
--: هر جور راحتید نیازی نیست عزیزم مهمون من باشید
فاطمه: باشه ممنون😌بچهها بریم تا وقت بابای عاطفه رو نگیریم واسه رفتن به دنبال عاطفه
--:راستی دخترا یادم رفت بپرسم چرا امروز زود مرخص شدید؟
+: چون معلممون بهمون تکلیف سخت داده
--:آها ممنون باز هم دخترا برید بسلامت
+:همچنین خواهش میکنیم بسلامت
نرجس: من میخوام برم یه بستنی🍦 شکلاتی🍫 بگیرم تا کمی آروم بشم شما چیزی نمیخواین بگیرم واستون؟
--:باز چی شده که ناراحت شدی؟
+:چی میخواستی دیگه بشه نزدیک بود سر باباش غر بزنم بس از دست اون دختر رو مخیش.
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_یازدهم نرجس: ببخشید میپرسم گفتید کی؟ --: عاطفه نورنژادی +:آها عاطفه😊
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_دوازدهم
--:حالا عیب نداره شکر خدا که
آبروریزی نشد و اتفاقی نیفتاد واسه من یه آب نبات و آدامس بگیر
مهسا: آره واقعا شکر خدا واسه منم یه بستنی قیفی🍦 بگیر ممنون🌹
نرجس:یه دفعه بگید کل مغازه رو بخر دیگه
--:اگه میتونستی که عالی میشد کلی ذخیره غذایی و یه مخفیگاه درجه یک داشتیم اون موقع
+: هنو پام در مغازه نزاشتم من اون وقت کجا تو سیر میکنی؟
--:والا سیر من در آسموناست نه روی این زمین
فاطمه:عه از کی تا حالا در آسمونی وایسا برسیم ماهم با هم بریم
--:اون که ماشالله وایسادن حالیش نمیشه تخت گاز زده دنده4 و داره میره انگار ترمز بریده
مهسا: اگه من ترمزم بریده باشه شما دوتا مغزتون پوشیده
--: بس دیگه اینجا وایسادن و بحث و کل کل الکی کردن فایده نداره باید نقشه بچینیم نه بحث کنیم
نرجس:من دیگه حرفی ندارم مبرم سفارش ها رو بخرم و بیام
--:باشه برو من و فاطمه هم اینجا میمونیم تا بری و برگردی
فاطمه: تو رو نمیدونم مهسا ولی من با نرجس میرم داخل و تنها نمیزارمش
--:خیلی خب بابا باشه منم میام باهاتون بزنید بریم.....
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان #گنجینه_مخفی_در_اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_دوازدهم --:حالا عیب نداره شکر خدا که آبروریزی نشد و اتفاقی نیفتاد واسه م
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_سیزدهم
نرجس: خب هرکی هرچی میخواد برداره که خیلی کار واسه انجام دادن داریم
--:خانم راهنما اجازه لطفا راه هر بخش رو نشون بده ما جایی رو بلد نیستیم
+: دخترا از این طرف به سمت بخش بستنی میره و هر نوع بستنی داره اون طرف هم تنقلات مثل چیپس و پفک و آدامس و بقیه رو داره
--:خانم اجازه میشه بگید کجا آب هویج بستنی داره؟
+:آب هویج بستنی در آخر بخش بستنی هستش
--:ممنون من رفتم آب هویج بستنی بخورم فعلا
+:واسه من و فاطمه هم بزار کنار تا بهت برسیم
--:باشه شما هم واسه من کنار بزارید و بیارید با خودتون
+:اوکی میزاریم واست کنار تا حسابی دلی ازشون در بیاری
--: خب من رفتم فعلا خداحافظ تا بعد
+: بسلامت حواست باشه بعضی وقتا اینجا پسرا دخترا رو اذیت میکنن
--:عه چرا؟
+:چون میخوان باهاشون دوست بشن بزور ولی دخترا خوششون از اونا نمیاد
--:چرا خوششون نمیاد مگه چه مشکلی ندارن؟
+: دربارش حرف نزنم بهتره تو هم برو هرچی میخوای بردار تا زود بریم
--:اصلا از خیرش گذشتم با خودتون میام بهتره میترسم یه وقت تنها برم اتفاقی بیوفته واسم
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_سیزدهم نرجس: خب هرکی هرچی میخواد برداره که خیلی کار واسه انجام دادن داریم
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_چهاردهم
فاطمه:خخخخخ😂 چی شد ترسیدی😱 کوچولو لولو😈بیاد سراغت؟
--: نه بابا لولو رو من خودم درسش میدم👩🏫 و داره لنگ میندازه جلو من
+:نه بابا الکی میگی😂آگه لولو👹 جلوت لنگ میندازه په چرا کسی رو نداری🤔؟
--: من اصلا تا الان کیس مناسب وأسه تور کردن پیدا نکردم و الا....
نرجس: 😂😂أهم أهم بس کنید دیگه کل محلمون رو گذاشتید روی سرتون
--:من تسلیم😬🖐 فقط خواستم کمی بخندیم😂 فاطمه معذرت میخوام😥آگه ناراحتت😠کردم
فاطمه:عیبی نداره☺️ منم اول فهمیدم عمداً نمیگی ادامه دادم😘
--:آها خخخخ😂😂 خب بگذریم بیاین بریم خرید🛍کنیم تا دیر⏱ نشده
نرجس: باشه پس سریع بیاین از این طرف دنبالم🚶♀🚶♀🚶♀🚶♀
--:وایسا وایسا فعلا فقط برو بستنی بگیر بیار تا بریم داره دیر میشه بعد آگه چیزی خواستیم میایم میخریم
فاطمه: راس میگه نرجس فقط برو بستنی ها رو بیار تا بریم نقشه بریزیم
--:باشه دوباره بگید چه بستنی میخواستین؟
+: وأسه من یه بستنی شکلاتی یا وانیلی بیار
مهسا: واسه من هر بستنی آوردی بیار فقط میوه ای نباشه
--:خیلی خب باشه الان میرم برمیدارم میام بریم وأسه عملیات...
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_چهاردهم فاطمه:خخخخخ😂 چی شد ترسیدی😱 کوچولو لولو😈بیاد سراغت؟ --: نه بابا ل
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_پانزدهم
نرجس: خیلی خب اومدم اینم بستنی ها بریم
--: اوکی بزن بریم ولی اول پولش حساب کن بعد بریم
+: باشه
نرجس:آقا بفرمایید این هم پول بستنی ها
فروشنده: قابلی نداره باشه خدمتتون
+:نه ممنون نیازی نیست
--: چرا پول بستنی رو کم دادید؟
+: چی میگی من همیشه از این مغازه خرید میکنم با همین قیمت کجاش کمه
--:قیمتی نه صاحب مغازه بهم گفته منم بهتون گفتم و الا چیزی نگفتم
+:اصلا زنگ بزن خود آقای احدی بیاد اینجا
--:چیکار به احدی داری طرف حسابت منم اینجا نه اون
فاطمه: نرجس ولش کن بچه پررو رو ارزشش نداره
--: چی ولش کنم مطمئنم فردا پس فردا دوباره بیام مغازه قیمت یه مغازه رو ازم میخواد تا تکلیفم یه سر نکنم ول نمیکنم
نرجس: زنگ میزنی به آقای احدی یا نه ؟
--: مثلا اگه زنگ نزنم چه غلطی میخوای کنی؟
+:بچه پررو حواست باشه چجوری با مشتری همیشگی این مغازه حرف میزنی؟
--:اصلا نمیخوام حواسم باشه میخوام ببینم چیکار میکنی
+:مهسا اون.......
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_پانزدهم نرجس: خیلی خب اومدم اینم بستنی ها بریم --: اوکی بزن بریم ولی اول
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_شانزدهم
نرجس: مهسا اون گوشی رو بده من تا حسابش بزارم کف دستش
--:بیا بگیر اینم گوشی حالا چطوری میخوای زنگش بزنی تو که شماره نداری
فروشنده: خخخخخ گیر عجب بیچاره و بدبختی افتادم امروزخخخخخخ
--: کرکرکر الآن حالیت میکنم کی بدبخت و بیچاره است
در حال شماره گیری0918......
بوق بوق بوق بوق
احدی: سلام بله بفرمایید
--:سلام آقای احدی دختر آقای ازهدی هستم
+: به به نرجس خانواده دختر خانم گل گلاب کاری داشتی زنگ زدی عزیزم؟
--: بله درباره این شاگرد جدیدتون میخواستم باهاتون حرف بزنم میشه بگید کجا هستید
+:من در سر کوچه مغازه هستم دارم میرم سر مغازه تو هم بیا مغازه ببینم چی شده
--:اتفاقا الآن با دوستام در مغازه هستیم صبر می کنیم تا بیاین مشکلی نیست خدانگهدار
+: باشه دختر گلم الان میام خداحافظ
نرجس:گفت الان میاد مغازه
--:ببینیم و تعریف کنیم
کفاش:سلام حسن آقا خوبی؟
--:سلام مش قربون مرسی خوبم ببخشید مشتی باید برم در مغازه مشکل پیش اومده بعد میام پیشت
+:عیبی نداره حسن آقا خیره ان شاءالله
--:ان شاءالله با اجازه مشتی
+:بسلامت حسن آقا
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_شانزدهم نرجس: مهسا اون گوشی رو بده من تا حسابش بزارم کف دستش --:بیا بگیر
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_هفدهم
آقای احدی: سلام علیکم جميعا
--: چ.چ چ چی؟ س س س سلام آقای احدی
نرجس:سلام آقای احدی خوش اومدید
--:علیکم السلام عزیزم چی شده مشکل چیه؟
+:والا من و دوستام اومدیم بستنی بگیریم وقتی خواستیم حساب کنیم 3500تومن به این کارگرتون که تازه اومده دادم ولی گفت که کم پول دادین و فقط دوتا میتونید ببرید واسه همین زنگ زدم
احدی: آها الان متوجه شدم نگران نباش الان درستش میکنم
اسد ...اسد..أسد بیا اینجا ببینم چه غلطی کردی
--:بله اوسا به جون خواهرم کاری نکردم بقیه پول بستنی ها را فقط گفتم بده
+:چقد مگه وأسه این سه بستنی بهت داده؟
--:اوسا فقط 2000تومن داده بهم
نرجس: بچه پررو چرا چرت و پرت میگی 3500بهت دادم نه 2000تومن
--:نرجس عمو نگران نباش الان همه چی معلوم میشه همه به اون تلویزیون نگاه کنید
+:باشه عموجون
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_هفدهم آقای احدی: سلام علیکم جميعا --: چ.چ چ چی؟ س س س سلام آقای احدی نر
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_هجدهم
آقای احدی: نرجس عموجون اون کنترل قرمز🕹 رو که اونجاس بده بهم ممنون
--:بفرمایید عموجون این هم کنترل اما وأسه چیه این کنترل؟
+:الآن که استفاده کردم ازش متوجه میشی یا میخوای خودت دکمه رو فشار بدی؟
--: اگه بمبی💣 چیزی نباشه آره
+:😂😂نه بمب نیست فقط روی اون دکمه نیمه قرمز و نیمه سبز بزن
--:باشه عموجون
این هم ازین دکمه نیم قرمز نیم سبز
اسد:عه اوسا این که تصویر مغازه را آورده بالا ینی چی چجوری ممکنه؟
--:این یه تلویزیون معمولی نیست یه دستگاه مداربسته دست ساز خودمه الان هم ساکت ببینم چه اتفاقی افتاده
+:آها چشم اوسا
(خدایا غلط کردم منو ببخش نزار آبروم بره و اخراج بشم)
دستگاه ضبط مغازه:
نرجس:آقا بفرمایید این هم پول بستنی ها
--: قابلی نداره باشه خدمتتون
+: نه ممنون نیازی نیست
--:چرا پول بستنی رو کم دادید؟
+:چی میگی من همیشه از این مغازه خرید میکنم با همین قیمت کجاش کمه؟
دستگاه ضبط: مشکلی در پخش بوجود آمد لطفا دستگاه را بررسی کنید
نرجس: اه جای حساسش خراب شد
--:عیبی نداره عموجون تو اون(دستگاه) ببخش بخاطر من و بابت گرون فروشی اسد هم ازتون معذرت میخوام مقصر من بودم که چون عجله داشتم تک تک قیمت ها را بهش نگفتم
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938