eitaa logo
لــبـیک‌یانـاصـح
434 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
78 فایل
🌷بسم ربِّ المهدی🌷 👈خوش اومدین رفقا👉 ادمین: @NASEH_313 🌷بهمون پیام و نظر بدید منتظریم 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
من بـھ غیرِٺــو ڪسۍ رو ندارم♥️🌱 💛🍃 ╭❀••• ✌️ @Labbayk321 ✌️ •••❀╯
♥️🍃 °| خـــواهے ڪـھ شـــوے👇 /° فاٺـــحـِ ڪُلـّ غــزواٺ💪 °\ بر داعشـے از شــامـ😡 /° و منـافــقـ ز هـــراٺ😒 °\ ټا لحظه‌ے مـرگـ خود😎 /° دمـــادمـ بفـــرسـٺ👌 °\ بــر «پیــر خُمِیْـنـ😍 و /° سَیِّـدِ اهـلـ خُـــراسٰانـ💚» °|صــلـواٺ🌼💛 ✌️😌♥️ @labbayk321
16.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 دلتنگ زیارت 🔸شاعر: مجید تال ✌️ @Labbayk321 ✌️
السلام علیک یا امیرالمؤمنین این هم هدیه امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شما عزیزان تصویری از ضریح مطهر امیرالمؤمنین علی علیه السلام جهت زیارت از راه دور و عرض سلام @labbayk321
این هم هدیه امام عصر ارواحنافداه عجل الله تعالی فرجه الشريف https://digipostal.ir/cg7smly کارت پستال ازطرف پدرِ معنویمون امام زمان ارواحنافداه. بر روی لینک بزنید، بعد پاکت‌نامه‌رو باز کن. @labbayk321
سوپرایز و هدایای بعدی 900نفر شدیم
لــبـیک‌یانـاصـح
🌹به نام خدای مهربان🌹 #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_سوم 💠که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، ا
🌹به نام خدای مهربان🌹 💠پَر کشیدم :»جانم؟« حدود هشتاد روز بود نگاه عاشقش را ندیده بودم، چهل شب بیشتر میشد که لحن گرمش را نشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت عاشقانه در یک جمله جا نمیشد که با کلماتم به نفس نفس افتادم :»حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟« 💠انگشتانم برای نوشتن روی گوشی میدوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری میبارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی میدیدم. دیگر همه رنجها فراموشم شده و فقط میخواستم با همه هستیام به فدای حیدر شوم که پیام داد :»من خودم رو تا نزدیک آمرلی رسوندم، ولی دیگه نمیتونم!« نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بالفاصله نوشت :»نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! داعش خیلیها رو خریده.« پیامش دلم را 💠خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم :»من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟« که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید :»یه ساعت تا نماز مونده، نمیخوابی؟« نمیخواستم نگرانشان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید. دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را می- 💠خواندم و زهرا تازه میخواست درددل کند که به در تکیه زد و مظلومانه زمزمه کرد :»ام جعفر و بچهاش شهید شدن!« خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت ام جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان میگرفت و یادم نمیرفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شهادتش دارد ✍نویسنده: ✴️کانال فرهنگی مذهبی (لبیک یا مهدی) https://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
سلام ان شاءالله امشب ساعت 9 قسمت بعدی مستند سفر به گذشته تاریخ را میزارم کانال
🔸کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد: "موجودى كافى نميباشد!". امكان نداشت، خودم می دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم. 🔹از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد: "رمز نامعتبر است". 🔸اين بار فروشنده با بي حوصلگى گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟ فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته... 🔹در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله ى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛ "پول نقد همراهتون هست"؟ 🔸خدايا...ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادت هايى كه كرديم، دستگيرى ها و انفاق هايى كه انجام داديم و ... 🔹نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم: مگر می‌شود؟ اين همه اعمالى كه فكر مي كرديم نيک هستند و انجام داديم چه شد؟ 🔸جواب بدهند: اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت! كنار «بخل» كنار «حسد» كنار «ريا» كنار «بى اعتمادى به خدا» كنار «دنيا دوستى» کنار .............. 🔹نكند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده اى؟ و ما كيسه‌هایمان تهى باشد و دستانمان خالى... . 🔺خدايا! تو این ماه مبارک رمضان از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان میشود به تو پناه میبریم🙏
😍سلام دوست من 😍 امشب دوباره میخوایم ادامه سفر رو بریم پس با من همراه باش