🌹به نام خدای مهربان🌹
#تنها_میان_داعش
#قسمت_چهل_سوم
💠 میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون غیرت
در نگاهش پاشید، نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت
عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته
خیالش را راحت کردم :»قبل از اینکه دستش به من برسه،
مُرد!« ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل
💠امیرالمؤمنین داشتم که میان گریه زمزمه کردم :»مگه
نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین امانت سپردی؟ بهخدا
فقط یه قدم مونده بود...« از تصور تعرض عدنان ترسیدم،
زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم
نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از
نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید
:»زخمی بود، داعشیها داشتن فرار میکردن و نمی-
خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی
💠منو ندیدن!« و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده
بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم
را محکمتر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :»دیگه
نترس عزیزدلم! تو امانت من دست امیرالمؤمنین
بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!« و آنچه
من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که
سری تکان داد و تأیید کرد :»حمله سریع ما غافلگیرشون
کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن
💠سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!«
و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش
بردارم که عاشقانه نجوا کردم :»عباس برامون یه نارنجک
اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون
نارنجک همرام بود، نمیذاشتم دستش بهم برسه...« که
💠از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد
:»هیچی نگو نرجس!« میدیدم چشمانش از عشقم به
لرزه افتاده و حاال که آتش غیرتش فروکش کرده بود،
اللههای دلتنگی را در نگاهش میدیدم و فرصت
عاشقانهمان فراخ نبود که یکی از رزمندهها به سمت
ماشین آمد و حیدر بالفاصله از جا بلند شد. رزمنده با
تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا
ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند.
💠ظاهراً از فرماندههان بودند که همه با عجله به سمتشان
میرفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع
شدند. با پشت دستم اشکهایم را پاک میکردم و هنوز
از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت
و دیدم یکی از فرماندهها را در آغوش کشید. مردی
#ادامه دارد
✍نویسنده:#فاطمه_ولی_نژاد
✴️کانال فرهنگی مذهبی (لبیک یا مهدی)
https://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938