eitaa logo
✅ محسن ناصحی
816 دنبال‌کننده
187 عکس
115 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
تشنگی ، بود ولی از طرف رود فرات رفت سقّا برساند به لب آب ، حیات خوش به حال دل دریا که ابالفضل دو دست برد در آب و نمود از لب او دفع ممات چشم او بسته شد از بوسه تیر اما گفت چشم من باد به قربان قتیل العبرات # وسط هلهله ها سمت حرم بازنگرد ای که رفتی ز حرم گرم سلام و صلوات دل من آب شد ای حضرت سقا تو بخواه من نم‌ مشک تو باشم ، چه خوش است این درجات
السلام علیک یا اباعبدالله مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه ی کوی تو تمسخُر شدنی نیست گفتند بهشت است ولی بهتر از آن است بین الحرمین تو تصوُّر شدنی نیست وصل تو‌ میسّر شدنی هست ولی تا من دور نگردم ز تکبُّر ، شدنی نیست رزق تو کم و بیش به من می رسد ارباب نانی که به من می دهی آجر شدنی نیست آبم بدهی یا ندهی ، هرچه تو خواهی این تشنه لب از دست تو دلخور شدنی نیست از خانه ی خود دور نینداز گدا را این کاسه ی خالی همه جا پُر شدنی نیست این ظرف نجس پاک نشد ای همه پاکی با بی ادبی هیچ کسی حُر شدنی نیست باید بپذیریّ و بخواهی تو ، وگرنه این سنگ سیه دل بخدا دُر شدنی نیست خاک کف پای تو شدن می شد اگرچه حالا که شدم اهل تظاهر ، شدنی نیست می شد دل من نرم شود بشکند اما وقتی نخورَد شیشه تلنگُر ، شدنی نیست @nasehi_mohsen
هدایت شده از یا علی
31.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اجرای زیبا با لهجه ی اصفهانی 🌺به مناسبت میلاد حضرت عباس (علیه السلام) و روز پاسدار 🔸پخش در برنامه حسینیه معلا شبکه ۳ سیما 🎤مداح: حمید بصیرت
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید چشم تو بود روز ازل غمزه ساز شد نورت ظهور کرد و ابو حمزه ساز شد دست تو ربنای قنوت اجابت است سجاده ی تو قبله ی اهل عبادت است اشکت نزول آیه ی باران رحمت است لبهای تو صحیفه ی عرفان و حکمت است هرکس کلاس درس تو را مستعد شده ست پای دعای خمسه عشر مجتهد شده ست از بس به نام مادر تو ماه و سال ماست آغشته با دعای تو رزق حلال ماست شد مادرت عروس علی، خوش بحال ماست ایرانی است مادر تو، این مدال ماست ما را علی غلام حسینش خطاب کرد از ما عروس فاطمه را انتخاب کرد در شام، غیرِ بغض تو در سینه ها نبود مسجد محلِّ رویش آیینه ها نبود جز بوسه ی معاویه بر پینه ها نبود منبر که جای بازی بوزینه ها نبود منبر برای حج تو میقات عشق بود حق با علی ست، خطبه ات اثبات عشق بود t.me/nasehi_mohsen
صلّی الله علیک یا اباعبدالله هب لی کمال الانقطاع الیک بر نورِ خداوند ، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را هم داد تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین @ASI_khorasani یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم @nasehi_mohsen
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‏ اى خدا اگر تو مرا  محروم سازى دیگر چه کسی میتواند مرا روزى دهد؟! و اگر تو مرا خوار گردانى چه کسی میتواند مرا یاری کند؟! . . . محرومم اگر کنی ، فَمَن یَرزُقُنی؟! مخذولم اگر کنی ، فَمَن یَنصُرُنی؟! ما جز تو مگر خدای دیگر داریم؟! ماییم و امید بر تو ، با ما چه کُنی؟ @ASI_khorasani ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم ، مرا تو محکوم نکن @nasehi_mohsen
الهی ! کیفَ آیسُ من حسنِ نظرک لی بعدَ مماتی... محکومم و در گناه خود محبوسم فاسد شدم و درون خود می پوسم یک‌عمر به‌من‌نیکی‌و‌احسان کردی یارب ! پس مرگ هم نکن مأیوسم @nasehi_mohsen
@asi_khorasani 👇👇👇
هدایت شده از علی مقدم
"از هم اکنون که‌ ماه شعبان است" از هم اکنون که ماه شعبان است ، باید آماده ی حضور شوی باید از قبلِ موقفِ رمضان ، پاک گردی و غرق نور شوی بگذر از هر چه بیش و کم اکنون ، خیز و بردار یک قدم اکنون بگذر از دیگران تو هم اکنون ، تا پسندیده ی غفور شوی لحظه لحظه به یاد مُردن باش، از هم اکنون به فکر رفتن باش  زودتر فکر توبه کردن باش، عاقبت راهیِ قبور شوی گر شوی غافل از چنین رحمت ، عاقبت تو بمانی و حسرت حیف باشد اگر در این فرصت ، صرف تقصیر یا قصور شوی تا "تو" باشی چه جا برای "او"ست ؟! بگذر از خود رها شو از این پوست نرسی تا مقامِ قُربِ دوست ، مگر از نفسِ خویش دور شوی ادعا مثل حرف بسیار است، کو کسی که فدایی یار است؟! اگر از تو امام تو خواهد، میتوانی که در تنور شوی؟! شاید این ماه ماه آخر بود، شاید آقایمان ظهور نمود آری ای منتظِر ز جا برخیز، باید آماده ظهور شوی ۲۱ شعبان ۱۴۴۳
پیمبر می زند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست به شک افتاده ام یارب ! شباهت اینقدر آیا؟ یقین دارم پس از احمد پیمبرهای دیگر نیست زمین می لرزد از طرز قدمهایش ، نمی دانم چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن دریغا وصف او در بیتهای ما میسر نیست شگفتا ! مانده ام باید به جز اکبر چه گفت او را که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست الا شاعر ! نمی جویی برای وصف او حرفی فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور ، نیست علی های حسین بن علی مانند هم هستند که فرقی این برادر را کنار آن برادر نیست همین یک بیت را یک روضه می خوانم ؛ عبا پهن است علی اکبر است این اربن اربا ، آه اصغر نیست @nasehi_mohsen
بلند مرتبه بود و بلند بالا بود امامزاده ی آقا چقدر آقا بود کدام واژه تواناست وصف دریا را که آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بود پیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردو که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود همیشه بر سر دیدار او جدل می شد برای دیدن رویش همیشه غوغا بود علیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون هم برای دیدن او در صف تماشا بود علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم به عشق نوکریش خسته از زلیخا بود برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر قلم بایست که وصفش نه حدّ املا بود برای گفتن أن علی ولی الله بگو کدام مؤذّن چنین توانا بود عصای دست حسین است این پسر اما شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود کدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟ که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بود حسین بود و عبایی پُر از علی اکبر حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود @nasehi_mohsen
شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم مدام در طلب باده و سبو بودیم تمام مستی شب را به جستجو بودیم ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد کسی می آید و فردا شروع خواهد شد شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد ((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند)) امین وحی خدا با خودش خبر آورد خبر برای وصی پیامبر آورد که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد که حق می آید و باطل به چاه می افتد ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم
گاه یک گل در بهارش مخفی است ماه گاهی در مدارش مخفی است وارث زهرا نمی دانم کجاست فاطمه دار و ندارش مخفی است این پسر را اعتبار از مادر است این پسر در اعتبارش مخفی است کل عالم خانه مولای ماست او که حتی در دیارش مخفی است جز علی ، دیدی کسی گوهرشناس؟ حق بده زهرا عیارش مخفی است علّتِ خلقِ زمین و آسمان علّتی دارد مزارش مخفی است
سلام ای آشنای سال و ماهم سلام ای عهد و پیمان قدیمی سلام ای ماه پنهان از نظرها سلام ای مهربان یار صمیمی دلی دارم پر از هجرانت ای یار من از تن ها ، به تنهایی رسیدم دویدم ، گرچه پایی لنگ دارم شنیدم جمعه می آیی ، رسیدم سر شب توبه کردم مثل هربار سحر شد با دعایت عهد بستم ولی صبح آمد و ظهر آمد و باز همان عهدی که بستم را شکستم گنهکارم خودم میدانم آقا دلیل این همه دوری منم من تو خیلی مهربانی ، پس عجب نیست اگر بر آب و آتش میزنم من سر بازار دیدار تو هر روز ضرر کردم ، دلم بی مشتری ماند گرفتند از تو مردم حاجت اما برات من که بودم آخری ، ماند
شاید شبی که می هراسد دشت از طوفان شاید پس از سیلی که شهرم را کند ویران شاید یکی از روزهای زرد پاییز است شاید زمستان می رسد یا ظهر تابستان شاید همین فردا ، دو روز بعد ، سال بعد بعد از نماز صبح یا قبل از سحرگاهان از کوفه می آید ؟ نمی دانم ولی جایی است شاید خیابان ولیعصر همین تهران شاید یمن این روزها دارد اشاراتی مثل خراسانی که برمی خیزد از ایران من که نمی دانم کجای صفحه ی تاریخ فریاد مردی گم شده در چاه نخلستان اما همین اندازه می دانم که فرزندش از یوسفستان رخت بر بسته است تا کنعان اما همین اندازه می دانم مسیحایی می آید و عیساست همراهش علی گویان می آید و آن طور که موسی به دریا زد پیش عصای او فروکش می کند طغیان می آید و می دانم این دنیا نمی داند می آید از سلّول هایش بوی الرّحمان دنیا به کوری می زند خود را ، نمی بیند اشک فلسطین می چکد از دیده ی لبنان دنیا نمیخواهد ببیند مکه وا کرده است آغوش خود را روی حوثی های با ایمان دنیا نمی خواهد بفهمد ، راهی گور است آل سعود خفته در آغوش بوسفیان چشم انتظاری های زهرا رو به پایان است فردا به نخلی بسته خواهد شد تن شیطان فردا موذن می شود کعبه ولی اینبار نام علی را می برد بر بام و بر ایوان ما با اذان کعبه فردا صبح می خوانیم پشت سر مهدی نمازی تشنه ی باران
عج وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد وقتی ظهور از چشم‌ مردم دور مانده وقتی نفس آلوده و‌ مسموم باشد وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست وقتی بشر از عاشقی محروم باشد حق می دهم در خانه ی تاریخ ، یک زن آوازه اش پنهان و نامعلوم باشد حق می دهم چونانکه زهرا بود مظلوم میراث دار فاطمه ، مظلوم باشد اما خدا می خواست از میراث مریم نام زنی در دفترش مرقوم باشد اما خدا می خواست از زن‌های تاریخ با نام نرجس ، دفترش مختوم باشد زهرا عروسش را خودش بر می گزیند حتی اگر شهزاده ای از روم باشد باید به چشم حضرت زهرا بیاید در خانه ی حیدر چنین‌ مرسوم باشد تأثیر یُذهب ، عنکمُ الرجس است و قطعاً نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند تاریخ باید تا ابد محکوم باشد فرزند او - موعود - پنهان مانده ، باید او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد فرزند او یک روز می آید سرانجام روی لبش آن روز یا قیّوم باشد آن روز ، آری دوستانش شادمانند آن روز ، آری دشمنش مغموم باشد @nasehi_mohsen
🔰 ♦️جشن میلاد با سعادت منجی بشریت حضرت بقیة الله مهدی صاحب الزمان (عج) 🔹سخنران: حجت الاسلام و المسلمین حکمت منش 🔹با مولودی خوانی: کربلایی عیسی ناصحی 📆 چهارشنبه 17 اسفند ماه از ساعت 19:30 الی 21:30 📍 خ امام خمینی، خ شهیدان کاظمی، جنب مسجد لیلةالقدر، بیت الحسن ‼توجه حضور خانوادگی یادتون نره منتظر قدوم سبزتان هستیم 🚩هیئت جوانان امام حسن مجتبی (علیه السلام)
الهی ! کیفَ آیسُ من حسنِ نظرک لی بعدَ مماتی... محکومم و در گناه خود محبوسم فاسد شدم و درون خود می پوسم یک‌ عمر به‌ من‌ نیکی‌ و‌ احسان کردی یارب ! پس مرگ هم نکن مأیوسم
الهی جودک بسط املی و عفوک افضل من عملی من عبد گنهکار و تویی اربابم آغوش گشوده ای که من بشتابم ای عفوکَ افضل از تمام عملم وی جودک بسط املی ، دریابم
الهی ان حرمتنی فمن ذالذی یرزقنی.. ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم ، مرا تو محکوم نکن
الهی إن أخذتنی بجرمی ، أخذتک بعفوک من از کرمت به دیگران خواهم گفت از لطف تو با اهل جهان خواهم گفت باشد ، تو مرا به جرم و تقصیرم بین من عفو تو را به این و آن خواهم گفت
هب لی کمال الانقطاع الیک یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم
إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ ... بیرون شدم از مسیر و رفتم بیراه افتاده ام از شدت عصیان در چاه این بنده اگرچه عبدک المذنب بود از شدت غفران تو می کرد گناه
إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ . دریاست و چشم من که مواج تر است هنگام مناجات از امواج ، تر است امروز ز عیب ، بنده را پوشاندی محشر به عنایات تو محتاج تر است