eitaa logo
✅ محسن ناصحی
816 دنبال‌کننده
187 عکس
115 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
بدون عشق ،بیتی در خورِ املا نخواهد شد که بی اذن قلم شاعر ! غزل انشا نخواهد شد شروع مستی از آنجاست که میخانه برپا شد از آنجایی که جمع می کشان ، منها نخواهد شد می آماده است در ساغر ، اَدر کاساً بخوان ای شیخ! که تا ساقی نفرماید " و ناولها " نخواهد شد غزل در وصفِ کوثر آفرین بانوی اسلام است که جز در مدح او گفتن، زبان گویا نخواهد شد بر آدم همسری آمد ، بر احمد نیز همتایی چه همتایی ! که قدر شوکتش حوّا نخواهد شد یکی مَرد و یکی زن ، هر دو اما یار یکدیگر که دریا، رو به رو جز با خودِ دریا نخواهد شد چُنان از عشق -می دانم- به هم وابسته اند اینها که امروز محمّد در غمش فردا نخواهد شد چه بیهوده است بی نامش کلامی بر زبان راندن از اسلامی که بی ایثار او احیا نخواهد شد خدیجه، یک زن است اما به مردان آبرو داده است که تا او هست در میدان نبی تنها نخواهد شد مپندار از عُروجش مصطفی تنها بماند ، نه ! که ذکر لا اله ای دوست ! بی الّا نخواهد شد اگرچه راویان گفتند زنهایی پیمبر داشت زنی غیر از خدیجه مادر زهرا نخواهد شد از او که مادر زهراست ، زهرا دختری آورد که زن در نسل او جز زینب کبری نخواهد شد نه چون مریم ، نه چون حوّا ، نه چون هاجر ، به جز زهرا چه می جویی؟! که در زنها چون او پیدا نخواهد شد "امیرالمومنین" یک مَرد و " امّ المومنین " یک زن که غیر از این اگر باشد لقب معنا نخواهد شد t.me/nasehi_mohsen sapp.ir/nasehi_mohsen eitta.com/nasehi_mohsen
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک پی نوشت : "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرچه راویان گفتند زنهایی پیمبر داشت زنی غیر از خدیجه مادر زهرا نخواهد شد از او که مادر زهراست ، زهرا دختری آورد که زن در نسل او جز زینب کبری نخواهد شد نه چون مریم ، نه چون حوّا ، نه چون هاجر ، به جز زهرا چه می جویی؟! که در زنها چون او پیدا نخواهد شد "امیرالمومنین" یک مَرد و " امّ المومنین " یک زن که غیر از این اگر باشد لقب معنا نخواهد شد
فقط یک مرد در عالم امیرالمومنین بوده است فقط یک زن به عالم یار ختم المرسلین بوده است مراعات النظیر بی نظیری بهتر از این نیست امیرالمومنین داماد ام المومنین بوده است دلیل رشک مریم رشک ساره رشک هاجر اوست خدیجه از ازل بین زنان بالانشین بوده است پیمبر را زنانی بوده اما از سر تکلیف ولی تنها خدیجه یار او در کار دین بوده است اگر در کوچه های مکه راه مصطفی سد شد امین مکه را در خانه سربازی امین بوده است همه سرمایه اش را خرج حاصل دادن دین کرد خودش روی حصیری نزد احمد خوشه چین بوده است میان امتحان صبر در شعب ابیطالب خدیجه مادر زهرای زینب آفرین بوده است نگاهش را شب آخر به در می دوخت در خانه گمانم فکر زهرا لحظه های واپسین بوده است
آغاز بهار با خدیجه است امسال آغازگر دعا خدیجه است امسال وقتی که شروع سال ما با غم اوست ذکرم همه روز « یا خدیجه » است امسال