eitaa logo
✅ محسن ناصحی
824 دنبال‌کننده
202 عکس
118 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
17.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من از اون شب که دل عاشقم و بت دادم من از اون روزی که پای غم تو افتادم من از اون لحظه گرفتارتم و آزادم وقتی / پیشت یه گنهکار و را بدی یعنی / میشه به منم کربلا بدی اربابم نوکرت رسیده تا حرم خودت در وا کن دریابم آخه گم شدم ولی خودت من و پیدا کن مردابم من و با اشک چشام جاری کن و دریا کن @@@ چجوری قسم بدم ، من بخدا دلتنگم به همین پرچم و این رخت عزا ، دلتنگم واسه مشّایه برا تاول پا ، دلتنگم کاشکی / هر روز به غمت مبتلا باشم هر ماه / هر سال زائر کربلا باشم این دنیا به چه دردی میخوره وقتی ببنده پامو این چشما ارزشی نداره وقتی نبینن آقامو ایشالا که به پای تو میریزم همه ی دنیامو @@@ من به خوش قولی تو عمریه عادت کردم پای روضه هات نشستم با تو بیعت کردم من توو این اشک چشام غسل شهادت کردم حتماً / میشه مث حر یا مث ظهیر من هم / باشم با دعات عاقبت بخیر تنهامو تو برام نعم الامیری من ازت ممنونم دستامو چه بگیری چه نگیری من ازت ممنونم حرفامو بپذیری نپذیری من ازت ممنونم 🆔@goosheye_oshagh
47.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀نماهنــــگ قِبلِـــــــه دِلَــــ❤️ــــم محمــدمهــدی ربانـــی تنظیم: نیما قائدی شاعر: محسن ناصحی محرم الحرام ۱۴۴۶ تیــرمـــــــــــــــاه ۱۴۰۳
رباب بود و غمی که سرش خراب شده صدای گریه ی اصغر غم رباب شده خراب کودک او عالم است و یک‌ لحظه رباب خیر ندید از همین خراب شده زن است و دلخوشیش نغمه نغمه لالایی رباب نغمه ی لالاییش عذاب شده حسین کودک خود را گرفت از مادر شتافت سمت فراتی که خود سراب شده برای قطره ی آبی به دشمنش رو زد گرفت آب ؟ نه اما حسین آب شده حسین ماند و غمی نونهال در آغوش چه غنچه ای است درآغوش گل گلاب شده کدام صفحه تاریخ را رقم زد تیر کدام پرسش تاریخ را جواب شده حسین یاد غم داغ پشت در افتاد دویاره کشتن شش ماهه فتح باب شده‌
یک جرعه نور از چشمه ی مهتاب بردار اشکی بیفشان ، جرعه ای آداب بردار در روضه وقتی آمدی نیت کن و بعد از قطره های اشک درّ ناب بردار جز اشکِ ما زخم تنش مرهم ندارد با اشک ، زخمی از دل ارباب بردار سهم خودت را از ثواب اشک ،وقتی در روضه ی اصغر شدی بیتاب ، بردار یک بیت هم کافی است تا اشکت در آید یک روضه می خوانم سر از محراب بردار مادر که باشی کودکت هم شیرخواره وقت سفر تا می توانی آب بردار
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی اومد روبروم یه سیلی زد باز به روم میخواس که این لحظه رو رو نی ببینه عموم هر لحظه پای نیزه ها / زخمی شده احساس من خون گریه کرده روی نی / چشم عمو عباس من نیزه ی بد پس بده آغوش من و خونه دل عموم که دید پارگی گوش من و خونه دلش من و میزد مقابلش همون که بوده قاتلش خونه دلش ### اومدی اما چه دیر شدم با هر روضه پیر بیا دم آخری من و توو آغوش بگیر دستات کجاس اصلا چطور / این لحظَه رو باور کنم بابا بگو بی تو چه جور / من با یتیمی سر کنم کو تن تو / بگو چی شد پیکر تو بوی تنور و بوی نون میوزه از رو سر تو دخترتم شکسته بال و پرتم چقد مثه مادرتم دخترتم ######### نمی گم از غصه هام نمی گم از شهر شام دلم نمیاد که تو دلت بگیره برام اصلا لباسم پاره نیس / رخت تنم ابریشمه اصلا کسی ما رو نزد / گوشواره هامم پیشمه غصه نخور / حال رقیه عالیه جای تو هم کنارمون توی خرابه خالیه تاج سرم غصه نخور به خاطرم شکسته نیس بال و پرم تاج سرم
از قنوتش دعا به میدان ریخت جلوه های خدا به میدان ریخت یک پسر رفت و یک پدر ، جگرش از همان ابتدا به میدان ریخت شاعران با کنایه می گویند واژه رفت و هجا به میدان ریخت بخشی از کربلا به میدان رفت همه کربلا به میدان ریخت أشبه الناس به رسول الله رفت و هی مصطفی به میدان ریخت یک علی تیغ و نیزه خورد اما صد و ده مرتضی به میدان ریخت پاره های تن حسین مدام از کنار عبا به میدان ریخت
زمان نشستن ، زمان دعا نیست به سجاده ماندن برادر روا نیست چه طوفانی از قدس برخاست ، آیا بَعَثنا علیکم عباداً لنا نیست ؟! کجا مانده پای تو ای اربعینی ! مگر آخر راه تو کربلا نیست ؟ غم کودکان به خون خفته آیا برای تو ای روضه خوان آشنا نیست؟ محرّم گلو پاره می کردی از غم گلوی تو را قدر یک آه جا نیست؟ فلسطین بمیرد ، شرف سربریده است که جز غیرت امروز بر نیزه ها نیست حسینی که من می شناسم ، برادر ! همین جاست امروز ، در بوریا نیست اگر مرد میدان حرفی ، بماند که مرز عمل عرصه ی ادّعا نیست به أین الحسینی که از دل نخواندیم عزیزی می آید که محتاج ما نیست
گیرم که آتش باشد و سنگر بسوزد تا با حقی حاشا تو‌ را باور بسوزد تا تشنگان هستند ساقی می ننوشد حتی اگر از تشنگی حنجر بسوزد ساقی به دریا رفت و ساحل چشم در راه آتش در آب افتاده آب آور بسوزد عباس یعنی غیرت اللهی که تا هست حاشا که در آتش حرم دیگر بسوزد عباس یعنی زینب و زینب ابالفضل با این برادر کِی دل خواهر بسوزد زینب تمام حجت یک اعتقاد است حاشا که زینب باشد و معجر بسوزد
هرچه گفتند درست است ، امان از قابیل گریه کرد آدم از آن روز برای هابیل انبیا راوی اشکند ، بخوانید از بس روضه خوانده است به گوش همگی جبرائیل از قیامت چه خبر ؟ آمد و رد شد ، خوابیم صور را ظهر دهم آمد و زد اسرافیل هقت سال آب نخورده است ، زبانش تشنه است خشک شد از عطش کرببلا حتی نیل ما شنیدیم نبُرّید ولی عاشورا خنجر کند جدا کرد سر از اسماعیل وهب آمد که بگوید ، نه ، بفهماند که روضه خوانده است برای غم قرآن انجیل خواست اما نتوانست ، بدن درهم بود از کجا قبض کند روح تو را عزرائیل
آجرک الله یا صاحب الزمان غروب بود و تنی چاک چاک در صحرا غروب یود و تنی روی خاک در صحرا غروب بود و روان خون پاک در صحرا غروب بود و شبی ترسناک در صحرا غروب بود و زمان هجوم و غارت بود غروب بود و شب اول اسارت بود بیا به روضه ی قبل از غروب برگردیم که زیر سُم نشده لاله کوب ، برگردیم نبود روی تنش سنگ و چوب ، برگردیم نداشت زخم و تنش بود خوب برگردیم نوشته اند مقاتل ، دروغ باشد کاش برید خنجر قاتل ، دروغ باشد کاش گمان کنیم که او هم زره به تن دارد گمان کنیم که یک کهنه پیرهن دارد که جای سالم و بی زخم در بدن دارد گمان کنیم که این کشته هم کفن دارد گمان کنیم که هرقدر غصه و غم هست کنار زینب کبری هنوز محرم هست چقدر روضه ی جانکاه کربلا دارد چقدر داغ جگرسوز نینوا دارد رسیده دشمن و چشمش مگر حیا دارد برای روضه ی زینب بمیر ، جا دارد غروب بود و مقاتل که روضه خوان بودند محارم حرمش بین ناکسان بودند امام ظهر به نی بود و آیه بر لب داشت امام عصر دهم بین خیمه ها تب داشت اگرچه دختر حیدر غمی معذّب داشت هوای معجر خود را همیشه زینب داشت تمام دخترکان را سوار محمل کرد برای رفتن خود گریه کرد و دل دل کرد نداشت محرمی و مثل شمع سوسو زد به نیزه ی سر عباس خواهری رو زد گمان کنیم که چون دست را به پهلو زد برای خواهر ارباب ناقه زانو زد گذشت کرببلا ، روضه ها نگشته تمام هنوز مانده مصیبت ، امان ، امان از شام
از صدایش تن بی جان تو جان پیدا کرد پیکر بی رمقت باز توان پیدا کرد زینب است این که پر از ناله ی یابن الزهراست قلبت از ضجّه ی زینب ضربان پیدا کرد ایستادی که ببینند هنوزت جان هست مرحبا ! خیمه همین قدر امان پیدا کرد ایستادی که بفهمانیمان عزت را گرچه باشد ته گودال ، توان پیدا کرد آه از مرثیه‌خوانی که نفهمید تو را ولی از برکت این واقعه نان پیدا کرد
هدایت شده از حاج سید رضا نریمانی
67.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🔹 | گرچه یکی یکی و جدا میبرندمان 🔹 حاج سید رضا نریمانی ___ ♦️ مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴۴۶ 📅 شب یازدهم - سه شنبه ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۳ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام ___ @banovanfadaeianhosein @seyedrezanarimani @Fadaeianhoseinir