May 11
#عید_مبعث
چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را
چنان که بشنودت تاریخ که آیه آیه صدایت را
اراده کرده برانگیزد خدا صدای تکامل را
در انعکاس خودت ریزد طنین غار حرایت را
و ما محمدٌ الّا تو که گل نکرده مگر با تو
ازل خروش تو را در خود ابد صدای رسایت را
جهان هرآینه می سوزد اگر که سایه نیندازی
بگیر بر سر این عالم تو سایه سارعبایت را
به راه مانده قیامت را سه سال شعب ابیطالب
زمان رسیده که بگذاری درون حادثه پایت را
بنای کفر براندازی به فتح مکه بپردازی
و تا همیشه برافرازی به روی کعبه لوایت را
هزار لات و هبل از رو هزار بولهب از یک سو
نشسته اند چه فرعونها که بشکنند عصایت را
چقدر مثل اباذرها نشسته دور تو سلمانها
بلالها قَرنی هایت رها نکرده ردایت را
الا مدینه ی دانایی ! نشسته پشت دریم امّا
اجازه ای که درون آئیم ، اجازه ای که ولایت را...!
#محسن_ناصحی
eitaa.com/nasehi_mohsen
May 11
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#مدح
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
در دفتری که صحبت از آیینه می شود
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است
درس من از حسین همین یک عبارت است
عزت برای شیعه ی او در شهادت است
ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم
در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
حتی خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
eitaa.com/nasehi_mohsen
#امام_حسین_علیه_السلام
#از_مجموعه_غزل_راوی_باش
از دو گلدسته تا دو گلدسته سيصد و سيزده قدم با تو
من پُر از رفت و آمدم هر روز در مسيري كه ميرسد تا تو
از مسيريكهسمت صحرا خشك تا مسيري كه سمت دريا خيس
چقدر خيره مانده سمت تو آب ، چقدر خيرهاي به سقّا تو
قسمت اين بود كه مسافر، نه ! قسمت اين بود تا كبوتر، نه !
شايد اصلاً قرارمان اين بود كه به هر شكل ممكن ... امّا تو
قسمتم را خودت ورق زدهاي ، سرنوشت مرا نوشتهاي و
قسمت اين شد كه بي سرت باشم ، مثل روزي كه روي نيها تو
از دو بيتي گذشته كار دلم ، غزل آلودهام نگاه تو را
هركجا بنگرُم تو را بينُم ، گَر به صحرا و گَر به دريا تو
اي زيارتگه خدا حرمت ، از عبادت هدف زيارت توست
- لا اله به جز خدا – از من ، از خدا – لا حبیبَ الّا تو -
كودكم داشت قبل از اين يك شب ، خواب ميديد التماسش را
زير لب كودكانه ميگفتت : روي چِشمام بزار پاهاتو
بوي سيب تو در هوا پيچيد ، خواب در كودكم شكوفا شد
رفت و برگشت از دبستانت ، آمد و خواند : آب ، بابا ، تو
رعد و برقي نبود امّا باز مشق شبهاي كودكان آب است
همه شب وقت گفتن املا مردِ تصمیمهای كبري تو
مر د با اسب ... نه عوض شده درس ، اسب بيمردآمداز صحرا
چقدر جلوه كردهاي بي سر ، وسط سوژههاي اِنشا تو
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitaa.com/nasehi_mohsen
شعرخوانی در شب ولادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.
هیأت فدائیان حسین
👆👆👆👆
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
#امام_سجاد_علیه_السلام
ابر آمد و گریه کرد با باد گریست
باران شد و قطره قطره افتاد، گریست
تا کرببلا زنده بماند ، هر روز
در سوگ پدر حضرت سجّاد گریست
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
#یا_امام_رضا
قلم برمی داری هوایی میشم
داری باز یه رنگین کمون می کشی
من اون هفتِ کوچیکِ نقّاشیتم
که داری براش آسمون می کشی
من و از خودم می کَنی و به جاش
میچسبونی رو سینه ی کاشیات
شدم مثل اون بچه آهویی که
کشیدی پاهاش و تو نقّاشیات
یه جایی از این صفحه جای منه
همون جا که صحن عتیق تو اِ
یه عمری میام و حسودیم شده
که اون بچه آهو رفیق تو اِ
دارم پاک میشم من از دفترت
خودت کاری کن تا از اینجا نرم
بزار سنگ صحنت بشم مهربون
بمونم همینجا کنار حرم
چقد دفترت آینه کاری شده
چقد بِت میاد رنگ ایوون طلا
دلم تیکه تیکه س بچسبون من و
کنار یکی از همون آینه ها
نه کفتر نه آهو نه کاشی نه سنگ
گمونم مُقّوا باشم بهتره
میشم جلد دفترچه ی بچه ها
که تو دفتراشون پر از کفتره.
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
عرض ارادتی به ساحت امام خوبیها، امام رئوف ، حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا...
#امام_رضا_علیه_السلام
گاهی که با نیاز دلم ناز می کنی
داری مرا دقیق برانداز می کنی
یعنی نگاه می کنی اول کجایم و
بعدا مرا به سمت خود آغاز می کنی
دارم دوباره شاعرتان می شوم مرا
داری دوباره قافیه پرداز می کنی
تازه شدم شبیه پسر بچه ای که تو
پیش ضریح می بریش ناز می کنی
حس می کنم که وقت دعا لطف خویش را
از لابلای جمعیت ابراز می کنی
گاهی برای تو همه تن سوز می شوم
تو در عوض همیشه مرا ساز می کنی
از خوبی شماست که خوب کم مرا
تو در حساب خویش پس انداز می کنی
گاهی کنار پنجره ات بسته می شوم
گاهی میایی و گره را باز می کنی
بر پرده ، زنده کردن شیرت عجیب نیست
هرشب مسیح معجزه ! اعجاز می کنی
اینبار هم شبیه خودم نه شبیه تو
دل می دهم به پنجره های ضریح تو
آهو که نه کبوترتان نه که آدمیم
تا با توایم پس همه ی عمر با همیم
فرقی نمی کند که چه هستیم یا که ایم
ما هرچه هست شیعه گیت را مصممیم
گاهی برای منبرتان مثل دعبلیم
گاهی برای نخل ولای تو میثمیم
لرزان نمی شویم به بادی که می وزد
به ریشه های حبّ تو وصلیم ، محکمیم
حاتم کجا و سفره احسانتان کجا
ما جیره خوار سفره ی ارباب حاتمیم
ما زنده با توایم و دم از تو گرفته ایم
پس ما برای کشته شدن هم مقدمیم
مدیون آن کسیم که مارا به تو سپرد
عمریست زیر سایه تو زیر پرچمیم
ما را زیاد و کم ننوشتند ، واحدیم
گاهی اگر زیاد و زمانی اگر کمیم
کم گریه می کنیم ولیکن موثریم
یعنی شبیه بارش باران نم نمیم
یابن الشّبیب خواندنمان را که دیده ای
دیدی که در عزای شهید محرمیم
این ویژ گی ّ روضه جد غریب توست
که ما هنوز با غم تو غرق ماتمیم
اینبار هم دلی که شکسته است را بخر
لطفی کن و دوباره مرا کربلا ببر
ما شاعر توایم و غزل کار می کنیم
هی واژه روی واژه تلمبار می کنیم
فرقی نمی کند ، همه را مزد می دهی
فرقی نمی کند که چه کم کار می کنیم
اینبار هم مسافر مشهد شدیم و باز
این راه را به یاد تو هموار می کنیم
بعد از نماز با رفقا جمع می شویم
در صحن قدس و گریه ی بسیار می کنیم
از سفره ی کریم حسن روزه می شویم
بر سفره ی کریم تو افطار می کنیم
با آن که باز از تو طلبکار می شویم
خود را به روضه ی تو بدهکار می کنیم
وقتی طبیب هر دل بیمار می شوی
خود را به عمد هم شده بیمار می کنیم
گیرم که راهمان ندهی بین صحن ها
کز می کنیم و پشت در اصرار می کنیم
گاهی هم از کنار ضریحت که می پریم
سر از بقیع مادرتان در می آوریم
جز کوی تو به هیچ کجا رو نمی کنیم
رو سوی هیچ جا به جز این کو نمی کنیم
مانند باد در جریانیم و پر خروش
جایی به غیر صحن تو هوهو نمی کنیم
فرقی نمی کند چه کبوتر چه فاخته
جز بر مناره های تو کوکو نمی کنیم
گلها و عطر ان همه گلها به یک طرف
جز عطر بارگاه تو را بو نمی کنیم
عمری دخیل پنجره های توایم و دست
جز از میان پنجره ات تو نمی کنیم
شمعیم و نذر چشم و چراغ حریم تو
جایی به جز رواق تو سوسو نمی کنیم
در سایه سار دست تو آسوده ایم پس
غیر از شما به دست کسی خو نمی کنیم
ما را هم از گروه گدایان خود شمار
ما را برای روز مبادا نگاه دار
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
سلام بر همه
دعوتید به اختتامیه دومین جشنواره سراسری نهج البلاغه
با شعر خوانی شاعران برگزیده و مهمان
در شب میلاد منجی عالم بشریت
سه شنبه
اصفهان فلکه فیض سالن اتاق بازرگانی اصفهان
ساعت 5 تا 8 عصر
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
#یا_صاحب_الزمان
در راه مانده ایم و سواری نمانده است
از ردّپای رفته غباری نمانده است
از شهرهای یخ زده بیرون زدیم و باز
کوهیّ و سرپناهی و غاری نمانده است
ماندیم تا بیاید و بر ما گذر کند
دیر است آنقدر که مزاری نمانده است
تقویم ها ورق ورق از ما جدا شدند
تا سالهای سال بهاری نمانده است
هر صبحمان دو پنجره پر بود از انار
هی دست می بریم و اناری نمانده است
یا اینکه مرد ندبه ما را نیامده است
یا آمده است گاه و گداری ، نمانده است
بر جمکران ندبه شدن خط کشیده ایم
آدینه ی قرار مداری نمانده است
یک روز هم می آید و می بیند آن سوار
تنها نماز خوانده و یاری نمانده است
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen
#این_هم_از_برجام
گهی برجای رقصیده است و گاه آسوده بر پای است
گهی بر پای نا آرام و گاه آرام بر جای است
گهی بر جام دارد دست و روحانی است حالاتش
گهی مست است و می رقصانَد و خود مجلس آرای است
نه از تحریم تنباکوست کامش تلخ نه از نفت
که یا مشغول صرف قهوه یا نوشیدن چای است
کلید گنجها با اوست ، می گویند این دریا
اگر او ناخدا باشد دمادم گوهرافزای است
درختان میوه ی بی هسته می زایند تا او هست
هوای روستا امن است و با او جنگ در سایه است
من امّا وصله ی ناجور این آبادیم ، در من
غمی روئیده ، چونان استخوان مانده در نای است
جهنّم می رود این بد دهاتی ، کدخدا گفته است
که در قولش تَمرگیدن همان قول بفرمای است
قضاوت می کند تاریخ ، با او روستای ما
گلستان می شود گاهی و گاهی ترکمنچای است
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
sapp.ir/nasehi_mohsen
eitta.com/nasehi_mohsen