هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
💠💠﷽💠💠
🔴 داستان حمام مَنجاب
#اثر_فکر_گناه_بر_عاقبت_انسان
💠 يكى از پولداران خوشگذران روزى جلوی درب خانهاش نشسته بود. زنی #زیبا به حمام معروف یعنی #حمام مَنجاب مىرفت، ولی راه حمام را گم كرده و خسته شده بود، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت: حمام منجاب همين جاست. آن زن به گمان اينكه حمام همانجاست، به آن خانه وارد شد، آن مرد سریع درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى #گناه كرد. زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است، چارهاى جز حيله نديد و گفت: من هم به پیشنهاد تو #اشتياق دارم، ولى چون كثيف هستم و گرسنه، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم.
مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و #عطر و غذا تهيه كرد و برگشت، اما زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مىخواند:
چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست؟
مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر #مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه (لا اله الا الله محمّد رسول الله) #تلقين میكردند اما او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور در حسرت آن زن را مىخواند، و با اين حال از دنيا رفت.
💠 مانوس شدن با خیالات و اوهام، در تصمیمگیری و #اراده انسان نقش بزرگی دارد.
📙 كتاب عالم برزخ ص ۴۱
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
#هرچه_میکشیم_ازدست_این_زبان👅
#است_که_بیجهت_بازمیشود
🔴مراقب زخم زبانها باشیم که دل کسی را نشکنیم؛ که اگر دل انسانی را شکستیم منتظر جواب سخت😡😡 خداوند باشیم❗️
🌷 #آیت_الله_شاه_آبادی نقل می کنند
🍃در زمان قدیم، حمام ها عمومی و دارای خزینه بود. روزی مرحوم شاه آبادی به حمام رفته بودند و پس از شست و شوی خود، وارد خزینه شدند و بعد از آب کشیدن بدن، بیرون آمدند و چون می خواستند از سطح حمام بگذرند، احتیاط می کردند که آب های کثیف بر بدنشان نریزد.
سرهنگی که او نیز در حمام بود، چون احتیاط ایشان را دید، #زبان به #طعن و #تمسخر گشود و به ایشان #اهانت کرد.
ایشان از این تمسخر و طعن او خیلی ناراحت شدند، اما #چیزی_نگفتند و به راه خود ادامه دادند.
فردای آن روز مشغول تدریس بودند که صدای عدهای که #جنازهای را حمل می کردند، شنیدند. پرسیدند چه خبر شده؟
❇️اطرافیان جواب دادند که آن #سرهنگی که دیروز در #حمام به شما #اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، سر زبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بیشتر شد و معالجهی دکترها هم سودی نبخشید و در کمتر از 24 ساعت، از دنیا رفت...!
🌺بعدها، هر وقت که آیت الله شاه آبادی از این قضیه یاد می کردند، متأثر و ناراحت می شدند و می فرمودند:
«ای کاش آن روز در حمام به او پرخاش کرده و ناراحتی خود را بروز می دادم تا گرفتار نشود!»
#اگربتونیم_دهنوببندیم_کاربزرگی_کردیم. #چون_جدا_کارماروبه_جهنم_میکشونه
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤
http://eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
🔴 داستان حمام مَنجاب
#اثر_فکر_گناه_بر_عاقبت_انسان
💠 يكى از پولداران خوشگذران روزى جلوی درب خانهاش نشسته بود. زنی #زیبا به حمام معروف یعنی #حمام مَنجاب مىرفت، ولی راه حمام را گم كرده و خسته شده بود، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت: حمام منجاب همين جاست. آن زن به گمان اينكه حمام همانجاست، به آن خانه وارد شد، آن مرد سریع درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى #گناه كرد. زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است، چارهاى جز حيله نديد و گفت: من هم به پیشنهاد تو #اشتياق دارم، ولى چون كثيف هستم و گرسنه، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم.
مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و #عطر و غذا تهيه كرد و برگشت، اما زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مىخواند:
چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست؟
مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر #مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه (لا اله الا الله محمّد رسول الله) #تلقين میكردند اما او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور در حسرت آن زن را مىخواند، و با اين حال از دنيا رفت.
💠 مانوس شدن با خیالات و اوهام، در تصمیمگیری و #اراده انسان نقش بزرگی دارد.
📙 كتاب عالم برزخ ص ۴۱
•┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈•
باذکر صلوات بزن روی لینک زیر👇🏻
@NASEMEBEHESHT ❤️
با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫
🌴داستانی زیبا برای اهل عبرت🌴
#تجلیل_از_اموات
نویسندهی کتاب معادشناسی، علّامه حسینی طهرانی نقل میکند: در آن هنگام که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم، عصر پنجشنبهای برای زیارت اهل قبور، به وادیالسّلام نجف رفتم، در آنجا آیتالله حاجآقا بزرگ تهرانی (صاحب كتاب الذریعه) را دیدم، به خدمتش رفتم و سلام کردم و با همدیگر فاتحه میخواندیم و راه میرفتیم ... هنگام بازگشت، همراه ایشان بودم، در راه فرمود:
هنگامی که کودک بودم، منزل ما در تهران، محله پامنار بود. چند روز بود که مادربزرگم (مادر پدرم) از دنیا رفته بود، روزی مادرم در خانه، آلبالوپلو پخته بود، در آشپزخانه صدای سائلی را شنید، تصمیم گرفت نثار روح مادربزرگم (که تازه از دنیا رفته بود) مقداری از آن آلبالوپلو به آن فقیر سائل بدهد، ولی ظرف تمیز در دسترس نبود، با شتاب برای این که سائل از در خانه رد نشود، مقداری از آن آلبالوپلو را در میان طاس #حمام که در دسترس بود، ریخت و به سائل داد و هیچ کسی از این موضوع، آگاه نشد.
نیمهشب پدرم از خواب بیدار شد و مادرم را بیدار کرد و گفت: «امروز چه کار کردی؟»
مادرم گفت: «نمیدانم.»
پدرم گفت: هماکنون مادرم را در خواب دیدم و به من گله کرد و گفت: من از عروس خود گله دارم، امروز آبروی مرا نزد مردگان برد، غذای مرا با طاس حمام فرستاد.
مادرم هر چه فکر کرد چیزی یادش نیامد، ناگهان متوجّه شد که مقداری آلبالوپلو در ظرف #طاس، به سائل داده است و در عالم برزخ غذای آن مرحومه شده است.
آنگاه آیتالله حاجآقا بزرگ فرمود: «هر احسانی که انسان انجام میدهد، باید با کمال احترام و تجلیل نسبت به مستمند باشد.
💐سلامـتی وظـهور #امام_زمان (عج)صلـوات💐
•┈┈••✾❀🍀🌺🍀❀✾••┈┈•
🌺نسیـــم بهشـــت
🌺 @nasemebehesht 🍀