✨💝📖💝✨
📖 يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ (غافر/۱۹)
👈 او #چشمهایی را که به #خیانت میگردد و آنچه را #سینهها پنهان میکند، میداند.
#تلنگر
☝️ حواسمون باشه...
🔸 #حساب دنیا و حسابگری در #قیامت با کسی است که، حتی یه گوشه #چشم ما رو هم دیده.
🔸 کسی که از رازِ #دل ♥️ همهمون #باخبر است.
🔹 هر نگاه #خائنانه (خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ)👀، مخفیانه و یواشکی که داشتیم،
🔹 هر #چشم و #ابرویی👁که برای دیگران اومدیم،
هر ...
👈 همه رو میبینه.
🗣 اگر #عزّت دنیا و #آخرت میخواهیم، باید با این #خدای مهربون "خالص" باشیم.
او عزّت رو نه به #بهانه، بلکه به #بهای "خلوص" خواهد داد.
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اینجا در آخرالزمان..
میدونید از #یزید پست تر چه کسیه⁉️
📌قابل توجه #آقایانی که دنبال...
#دانشمند #خیانت #آخرالزمان
@nasemebehesht 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
#دنیا_همه_هیچ و
اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ
به هیچ مپیچ
💠قال الإمام عليّ عليه السلام:إنَّ الدُّنيا مَعكوسَةٌ مَنكوسَةٌ ، لَذّاتُها تَنغيصٌ ومَواهِبُها تَغصيصٌ ، وعَيشُها عَناءٌ وبَقاؤُها فَناءٌ ، تَجمَحُ بِطالِبِها وتُردي راكِبَها ، وتَخونُ الواثِقَ بِها وتُزعِجُ المُطمَئِنَّ إلَيها ، وإنَّ جَمعَها إلَى انصِداعٍ ووَصلَها إلَى انقِطاعٍ .
💟💟حضرت علی ع می فرمایند:
همانا دنيا وارونه و باژگونه است:
❣📍خوشى هايش #تيرگى مى آورند
❣📍 و بخشش هايش #اندوه مى آورند
❣📍 و زندگى اش #رنج است
❣📍و بقايش #فنا.
❣📍جوينده خود را #بى_اختيار مى برد،
❣📍و سوار خويش را به خاك #هلاكت مى افكند.
❣📍به كسى كه به او اعتماد كند ، #خيانت مى ورزد
❣📍و كسى را كه بدان آرام گيرد ، #بى_قرار (پريشان خاطر) مى سازد.
❣📍اتحاد آن ، به #پراكندگى مى انجامد و پيوندش ، به جدايى.
📚غرر الحكم : ح 3661
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
💟💟پیامبر اکرم ص :سه (جمله) به عرش (خداوند) آويخته اند:
🔶⚪️🔺1- خويشاوندى گويد خدايا من به تو وابسته ام ( توسط افراد خانواده ) #بريده_نشوم
🔶⚪️🔺2- امانت گويد خدايا من به تو وابسته ام ( توسط مردم ) در من #خيانت نكنند
🔶⚪️🔺3- و نعمت گويد خدايا من به تو وابسته ام ( انسان ها ) مرا #كفران نكنند.
📚 احادیث الطلاب ص 219
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
#داستان_واقعی با عنوان ⏬ #دختری_که_از_پنجره_ها_میترسد ⚜قسمت دوم آنروزها علاقه شدیدی به خواندن
#داستان_واقعی با عنوان ⏬
#دختری_که_از_پنجره_ها_میترسد
⚜قسمت سوم
ولی نه من نامش را میدانستم و به گمانم نه او...حتی با هم کلمه ای به زبان زمینیان سخن نگفته بودیم... وبالاتر از آن حتی صدایش را هم نشنیده بودم...
از یاد نمیبرم روزی راکه در دفتر نارنجی #خاطراتم نوشتم امروز صدای #عشق را شنیدم...و من نمیتوانم در #سخن بگنجانم که تاچه اندازه عاشقش بودم...
آره عاشقش بودم...لبخندهایش نگاه هایش...عشق نوشته هایش روی شیشه های بخار گرفته #پاییز ... همه انها مرا تا سرحد #جنون عاشقش ساخته بود..
بلاخره پاییز آن سال وارد سال دوم دبیرستان شدم...درطی این سال سعی میکردم علاوه بر #قرآن دیگر کتب مهم #اسلامی را #مطالعه کنم... این مرحله برای من مرحله مهمی بود چرا که الحمدلله بسیاری از اعمالی که قبلا از حرام بودنشان بی خبر بودم را ترک کردم حتی با وجود استعداد و #علاقه شدید...
اعمالی همچون #موسیقی و #نقاشی وطراحی لباس و...
هرچه روزهایم بیشتر بسر میشد بیشر علاقمند میشدم که احکام دینم رابدانم و به آن عمل کنم...
والحمدلله خداوند مرا در این راه توفیق میبخشید...
مسئله اصلی زندگیم #عشق زیادم نسبت به ان #پسر جوان بود روزها میگذشت ومن عشقم را درسجده های شبانگاه از خالق هفت #آسمان میخواستم...باوجود عشق فراوان اما تنها بخاطر #الله سعی میکردم با او روبرو نشوم یا اگر روبرو میشدیم فورا نگاهم را ازچشمانش میدزدیدم...
روزهاگذشت تا اینکه روزی او را چند کوچه پایین تر از کوچه ی عشقمان دیدم...اما تنها نبود...دستانش را به دستان دختری زنجیر کرده بود، که صمیمی ترین دوستم بود...
اینکه #خیانت کدامشان بوده دنیا را بر سرم خراب کردشاید الان دیگر برایم مهم نیست... سردترین #زمستان دلم آن روز بود...حتی انروزهم هیچ کدام حرفی نزدیم... چشمان من اما داد میزد... فریاد میکشید... و مظلومانه میپرسید چرا؟؟؟دستان سردم را برچشمان بیچاره ام گذاشتم... طفلکی ها حقشان نبود این همه #خیانت را یکجا قورت دهند..
پنجره ی نارنجی اتاقم را بایک اسپری سیاه کور کردم...تادیگر هرگز آن منظره و آن نگاه سنگین را نبینم...از همان روز کوله بار زندگیم بردوش،میان تاریکی همان پنجره گم شدم ...کسی را نمی دیدم که ناجیم باشد...انگار دردهایم از خاطرم برده بودند که خدایی هست هنوز...اما خدای مهربانم مرا ازیاد نبرده بود..
دستم را گرفت و مرا به #دریای_نور سپرد...ذات مقدسش دردهایم را یک به یک تیمار کرد...و در آن تیر باران مشکلات مرا زیر چتر خود پناه داد...
زمان حالم را کمی بهتر کرده بود که از یک شماره ناشناس چندین پیام بدستم رسید...
اولین پیام را که خواندم ان شماره بنظرم دیگر انقدرها هم ناشناس نبود...
هه...پیامهایی پر از #احساس #ندامت ...پر از #عذاب_وجدان یا شاید هم پراز #دروغ...
حدس اینکه شماره ام راچگونه پیداکرده بود کارسختی نبود...بلاخره صمیمی ترین دوستم #معشوقه_اش بود...همه پیامها حذف کردم و گوشیم را خاموش...دیگربرایم مهم نبود...تمام زمستان شبی نبود که گوشیم پر از پیام های ندامتش نباشد..
و هنوز برای من مهم نبود...اواخر اسفند بود که برای نماز صبح برخواستم باز هم صحفه ی تکراری گوشیم با کلی تماس از دست رفته...
🔮 ادامه دارد⬅️
#برای_حمایت_از_ما_لطفا_مطالب_کانال_را_فوروارد_کنید
@NASEMEBEHESHT 🌸
📌 #داستان_واقعی_و_آموزنده
🔹#آرزو داشتم تنها پسرم با دختر خواهرم #ازدواج کند، اما او در دوران #دانشجویی به دختری از خانوادهای #مستضعف که با هم #همکلاسی بودند #علاقهمند شد و دختر مورد علاقهاش را به عقد خود درآورد. #سلیم از ازدواج با سکینه خیلی #خوشحال بود.
🔹اما هر موقع نامزد او به خانه ما می آمد #سردرد می شدم و احساس می کردم این عروس یک لاقبا در شأن خانوادگی ما نیست. من هرچه با خودم کلنجار رفتم تا مهر و محبت این دختر را در دلم جای دهم فایدهای نداشت و خواهرم نیز با #نیش و #کنایه هایش آتش بیار این معرکه شده بود.
🔹متاسفانه پس از گذشت مدتی، #نقشه شومی کشیدم و با کمک پسر خواهرم فردی را #اجیر کردیم تا ادعا کند قبلا با عروسم آشنایی و #رابطه داشته است. ما با این #تهمتهای ناروا توانستیم سلیم را نسبت به همسرش #بدبین کنیم و او نامزدش را #طلاق داد.
🔹من بلافاصله دختر خواهرم را به #عقد پسرم درآوردم اما سلیم و دخترخالهاش خیری از زندگیشان #ندیدند چون آن ها صاحب دو فرزند #معلول شدند و عروسم که تاب و تحمل مشکلات زندگی و جمع و جور کردن این دو طفل بی گناه را نداشت پس از گذشت ۱۵ سال به پسرم #خیانت کرد و دنبال سرنوشت خودش رفت.
🔹از آن به بعد من و پسرم خودمان را به #پرستاری از این دو بچه معلول سرگرم کردیم... ولی هر روز که می گذشت من به خاطر #ظلم و #خیانتی که در حق عروس قبلی ام کرده بودم #عذاب_وجدان بیشتری پیدا می کردم و خیلی دنبال سکینه گشتم تا او را پیدا کنم و #حلالیت بطلبم ... ولی هیچ آدرس و نشانی از او پیدا #نکردم.
🔹تا این که برای #سفر_زیارتی به مشهد آمدیم. در این جا هنگام عبور از خیابان با یک موتورسیکلت #تصادف کردم و وقتی که برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتم باورم نمی شد پرستار مرکز درمانی همان کسی باشد که سال ها دنبالش می گشتم.
🔹سکینه با #مهربانی از من پرستاری و مراقبت کرد و زمانی که دست هایش را محکم گرفتم و با #شرمندگی برایش تعریف کردم مرتکب چه گناه #بزرگی شده ام، او با لبخندی معصومانه دستم را #بوسید و گفت: مادرجان حتما #قسمت این طوری بوده است و من از شما هیچ دلخوری و ناراحتی به دل ندارم و همین جا شما را #بخشیدم.
🔹زن ۶۵ ساله گفت: از این که می بینم سکینه با فردی #شایسته ازدواج کرده است و ۲ دختر #زیبا و #دوستداشتنی دارد خیلی خوشحالم و برایشان #دعا می کنم #خوشبخت و #سعادتمند بشوند. امیدوارم خدا هم از #خطاهایم #بگذرد.
@NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
😲❌❕میدونی مجازات #خیانت به زن چیه؟❕❌😳
🔴چه شرط هایی رو توی #قراردادها نباید امضا کنیم؟😳😱
🔴حق زن در صورت #ناباروری مرد چیه؟🤔🤔🤔
https://eitaa.com/joinchat/2821063031C84acd663ac
🚷بیا اینجا تا از یه چیزایی باخبرت کنم که بدردت میخوره⛔️👇😉
https://eitaa.com/joinchat/2821063031C84acd663ac
🚫چرا #مهریه بیش از 110 سکه به زن تعلق نمیگیره؟📛☝️🏼☝️🏼☝️🏼☝️🏼