من یک مادرم
در مشهد ساکنم
چند روزی است زمین مشهد میلرزد
دلش گواه بد میداد
و دل ما به دل زمین پیوند خورده است...
چند روزی است دل من هم میلرزد.
پسرم را در آغوش میفشارم
نکند زلزله شدیدتر شود...
نکند پسرم زخم بردارد....
آخ💔🖤💔
آخ که دیگر قلبم از شدت جراحت جای سالم ندارد.
چشم هایم سرخ و دردناک است.
پسرم در حال بازی میگوید؛
-مامان آدم بدا که نمیتونن من رو بکشن،
چرا اینقدر گریه میکنی؟؟
و بغضم برای بار هزارم میشکند.
-آره مامان ولی بچه های کوچولوی زیادی رو کشتن.
-مامان چی کار کنم دیگه گریه نکنی؟
بغلش میکنم.
اخ💔🖤💔
مادری که دیگر فرزند ندارد در پس چشمانم میگرید
و من با او ضجه میزنم.
-مامان بگو دیگه.
در آغوشم میفشارمش
-پسرم دعا کن امام زمان بیاد که هیچ کدوم از آدم بدا نتونن کسی رو اذیت کنن.
از بغلم میرود پایین
کنار اسباب بازی هایش
-امام زمان بیا دیگه
پس چرا نمیای؟؟
من مبهوت مناجات کودکانه اش میگریم.
خشم و داغ و بغض و اشک امانم را بریده...
بمیرم برای دل داغدارت یابن الحسن
بمیرم برای لرز تن پسرکی که از ترس این مصائب زبانش بند رفته
بمیرم برای بچه هایی که یتیم شدند
بمیرم برای دل مادرانی که جگرگوشه هایشان پر پر شد
***پسر حرام زاده شیطان
ای یهود ملعون
منتظر انتقام ما باش
#سینتقمون ....
#طوفانالاقصی