eitaa logo
سبک زندگی
776 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
606 ویدیو
104 فایل
💠 خوش آمدید 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
جعبه شیرینی رو که گرفتم جلوش ، گفت : میشه دوتا بردارم. بهش گفتم : البته سید جان ؛ این چه حرفیه؟! برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد . کار همیشگی اش بود هر جا غذای خوشمزه یا شیرینی تعارف میکردند بر میداشت اما نمیخورد میگفت : میرم باخانواده ام می خورم ، شما هم اینکار رو کنین اینکه آدم شیرینی-های زندگی اش رو با خانواده اش تقسیم کنه توی زندگی اش خیلی تاثیر میذاره ... خاطره ای از شهید بزرکوار سید مرتضی آوینی منبع کتاب دانشجویی شهید آوینی ص 1 #داستان #زندگی_به_سبک_شهدا #سخن_بزرگان @naserin_esf1
لطفا داستان زیر را که بر اساس یک رویداد واقعی میباشد را مطالعه کنید : فرانسیس : تحمل ندارم شوهرم انتظار دارد هر کاری را که میگوید انجام دهم همین الان خانواده همسرم در منزل ما هستند مجبورم مثل خدمتکار ها از آنها پذیرایی کنم . دوست : خیلی راحت میتوانی قبول نکنی . فرانسیس : نه نمیتوانم زندگی را بر سرم خراب میکند دوست : ظاهرا چیزی نداری که بخواهی آن را از دست بدهی منطق تو این است : که یا باید کلا تسلیم شوی و به ساز او برقصی و یا اینکه از او طلاق بگیری فرانسیس : ننه وجود ندارد واکنشهای اشتباه فرانسیس ناشی از تفکر ناصحیح ( همه یا هیچ چیز ) میباشد که در اغلب زوج های ناموفق دیده میشود طرز تلقی نهایت گرایانه به عبارت دیگر سیاه و سفید دیدن امور باعث میشود تا زن و شوهر برداشتهای مبالغه آمیز و ناخوشایند از مسایل اساسی زندگی خود داشته باشند در این حالت عواملی چون سردی رابطه و فروپاشی روابط عاطفی رخ میدهد به طور کاملا خلاصه : زندگی خودتان را کاملا سیاه یا کاملا سفید ندانید امام علی ( علیه السلام ) میفرمایند : دنیا دو روز است یک روز برای تو و یک روز بر علیه تو در آن روز که برای تو بود بدان مغرور نشو و آن روز که بر علیه تو بود ناامید و افسرده نشو @naserin_esf1
#داستان #زندگی_به_سبک_شهدا @naserin_esf1
گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم» تعجب کردیم. بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر» والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردش خورده بود به گلوش... وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می اومد، می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت. "شهید عبدالحسین برونسی" @naserin_esf1
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کتاب خاطرات سفیر این داستان : معیار مهم من از نظر استاد (اخراج شدن به خاطره حجاب) #قسمت_اول #داستان @naserin_esf1
16.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کتاب خاطرات سفیر این داستان : مارمولک پخته یا حلزون برشته #قسمت_دوم #داستان @naserin_esf1
🔴 💠 مردی شبی را در یک خانه‌ ی روستایی می‌گذراند. پنجره‌های اتاق باز نمی‌شد. نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی‌توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد و سراسر شب را راحت خوابید. صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است! او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود!! 💠 افکار شما حاوی انرژی‌اند و انرژی، این افکار گاها میتواند شما را از انجام کارهای مهم در زندگیتان باز دارد @naserin_esf1