eitaa logo
الهادی
21.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
978 ویدیو
46 فایل
🔻 درگاه‌های نشر آثار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی و همچنین لینک دانلود نرم‌افزار الهادی در صفحه زیر موجود است: www.al-hady.ir 📩دریافت نظرات: http://al-hady.ir/page/a
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 در همين امور معمول يک نوجوان وقتي بخواهد فوتبال بازی کند، فلان الگو را احتياج ندارد که جهاني باشد؛ بلکه همان بچه همسايه‏شان براي او بس است؛ ولي هر چه پيش مي‏رود تازه روشن‏تر مي‏شود و احتياج به الگو پيدا مي‏کند و الگويش بايد قويتر باشد. 🔸 در طريق طهارت هم همين جور است؛ مخصوصاً حضرت زهرا سلام الله عليها رنجي از اهل دنيا کشيده‏اند که با وابستگي به دنيا و پيچ و تاب‏هاي مخصوص خودش،تقرب [به ايشان] حاصل نمي‌شود. چون انسان بالأخره نفس دارد و نفس، انسان را به هم مي‏پيچاند. بايد دل آزاد باشد تا آرام آرام الگو قرارگيرد. 🔹 اگر کسي توانست با اين مرکز، ارتباط روحي و پيوند برقرار کند، يک حقي برايش مسلم مي‏شود که بقيه اهل بيت(علیهم السلام) برايش احترام خاص قائلند؛ يعني خيلي راه را رفته است. ولی ما غالباً مشکلمان قبل از اين مراحل است و براي رفع کردن مشکلاتمان گريه بر حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خيلي سفارش شده است. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 امام رضا مظهر اسم سلام 🔻 درباره زيارت امام رضا (علیه السلام) باید گفت که آقا امام رضا (علیه السلام) مظهر «ياسلام» است، مظهر اسم سلام خداست. اول او سلام مي‌کند بعد شما يادت مي‌آيد و مي‌گويي السلام عليک يا علي‌بن‌موسي‌الرضا. ولي اول در باطن، رحمت اوست که فراگير مي‌شود و به شما توجه مي‌کند. سلام از او شروع شد، شما يادت آمد، ايستادي و سلام دادي. به توفيق او شما سلام مي‌کنيد و او جواب مي‌دهد. به دعوت امام زمان(ع) به فکرت مي‌آيد که وارد فضاي عمومی دين بشوي. اما اين فرصت را به تو داده‌اند که چگونه عمل مي‌کني. سرنوشت انسان شناور است. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 طلبگی و پشتوانه معنوی 🔻 مرحوم آيت‌الله العظمي بهاءالديني مي‌فرمودند: گروه‌هاي مختلفي زمان ‌طلبگي ايشان رفتند نماز باران بخوانند. تا اينکه مرحوم آیت الله العظمی سيدمحمدتقی خوانساری، سيد پيرمرد، مرجع تقليد را دیدم که دارند مي‌روند نماز باران بخوانند. و بعضي‌ها مسخره مي‌کردند. مثلا مي‌گفتند آقا خيس نشوي، از اين تعابير. ولي ايشان با کمال خضوع و شکستگي و آن ارتباط با خدا، آن ذخيره را که در ايام طلبگي جمع مي‌شود، در اين نمازها، در اين قرآن خواندن‌ها، در اين روزه گرفتن‌ها، در اين تنهایی‌ها، در اين سختي‌ها ارتباط با او برقرار می‌شود. [با این پشتوانه معنوی] ايشان برای نماز باران رفت و باراني آمد. 🔸 متقين همه تعجب کرده بودند. شخصيت‌هاي اين‌ بزرگان ديوار به ديوار انبيا تعريف شده است. اين هديه را چه کسي مي‌تواند به شما بدهد؟ اين گزينه (طلبگی) را شما انتخاب کرديد اما همين انتخابتان به عنايت اهل بيت عصمت و طهارت بوده است. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 همه به خاطر یکی 🔻مشهور است که حاکمی به همه افراد یک قافله خشم ‌کرده بود و مي‌خواست همه آنها را گردن بزند. بچه‌اي در قافله به گريه افتاد، حاکم گفت: چرا گريه مي‌کني؟ گفت: تشنه ام. گفت: براي او آب بياوريد. برایش آب آوردند، دوباره شروع کرد به گريه کردن. پرسید: چرا گريه مي‌کني؟ گفت: مي‌ترسم تو ما را بکشي نگذاري آب بخورم. گفت: نه، من قول مي‌دهم تا آب نخوري به شما کاري نداشته باشم. بچه زیرک بود گفت: پس من آب نمي‌خورم. حاکم خوشش آمد و خيلي لذت برد گفت: همه آن‌ها را رها کنيد. [بخشش همه به خاطر یکی. نکات لطیفی در این داستان است.] ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
‌ ‌ 🔺صفحه رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در اینستاگرام: Instagram.com/nasery_ir ‌ ‌
💠 چتر ولایت برای تربیت مومن 🔻 در کتب ادبي قديم داستاني چنین نقل شده: سلطاني يک باز شکاري داشت که خيلي به اين باز رسيدگي مي کرد و خيلي اين را دوست داشت. روزي اين باز شکاري که روي ساعد سلطان نشسته بود به دنبال پرنده اي برخاست، آن را دنبال کرد و رفت تا به خانه پيرزني فرود آمد. پرنده و باز رفتند و گير افتادند. باز شکاري همانجا ماند. 🔸 پيرزن تا حالا باز شکاري نديده بود، سر و کار او با مرغ خانگي و خروس و... بود، نشناخت که اين چه حيواني است. به حيوان نگاه مي کرد مي گفت: سبحان الله چرا نوک اين کج است؟ اين طوري که نمي تواند دانه برچيند، نگاه مي کرد به پاهاي او مي ديد چنگال اين بيش از معمول بلند است، نگاه مي کرد به پر و بال او مي ديد خيلي پر و بال دارد. 🔹 پيرزن آرام آرام خود را به اين باز شکاري رساند، او را گرفت و يک چاقو برداشت و اضافه چنگالش را زد، اضافه اي که خيال مي کرد اضافه است، بعد ديد پر و بال او هم اضافه است و شروع کرد به کَندن پر و بال ها، مقداري گذشت ديد نوک اين کج است، فکر مي کرد اين مي خواهد دانه بردارد و نمي تواند، چاقو آورد و نوک اين را هم بريد. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻 از طرفی در شهر جار مي زدند که باز سلطاني رفته است و در خانه و محل هر کسي باشد محل و خانه او به غارت است! ولي اين پيرزن نمي دانست که اين حيوان باز است، باز شکاري سلطان است. 🔸 روزی خانمي از همسايه ها به خانه اش آمد و ديد يک حيوان عجيبي آنجا است، از پيرزن پرسيد: اين چرا اينطوري است؟ گفت اين مرغک بيچاره اينجا آمد من هم ديدم هم چنگال او بلند است، هم بال او زياد است و هم نوک او کج است، اينها را براي او درست کردم. پيرزن به نظر خود يک خدمتی کرده بود. 🔹 همسايه گفت: به گمانم اين باز شکاريِ سلطان باشد که دارند جار مي زنند، بگذار برويم خبر بدهيم. خبر دادند، مأمورها آمدند گفتند بله، اين باز، باز شکاري سلطان است. به سلطان خبر دادند که اين بلا سر باز تو آمده است، گفت: او را بياوريد، او را آوردند. اطرافیان پیرزن را سرزنش کردند، ولی سلطان به باز نگاه مي کرد و مي گفت: هر کس ساعد سلطاني را رها کند و به خانه پيرزني درآيد [سزایش همین است] همين خواهد شد. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻 عرض بنده اين است که مؤمن باز شکاري ساعد سلطان ولايت است، او مي داند چگونه بايد مؤمن را تغذيه کند. جايگاه اهل ايمان بر ساعد ولايتي آقا اميرالمؤمنين و اهل بيت عصمت و طهارت است. 🔸 وقتي مؤمن فاصله مي گيرد مردم خيلي بلا سر او مي آورند، بلاهايي که بشناسيم يا نشناسيم، بدانيم يا ندانيم، نيت آنها خير بوده باشد يا خير نبوده باشد. جايگاه مؤمن ساعد ولايت اميرالمؤمنين و اهل بيت عصمت و طهارت است. اگر فاصله بگيرد ديگران قدر او را نمي شناسند، اصلاً او را نمي شناسند، ظرفيت ها و استعدادهاي او را نمي شناسند، رشد او را نمي شناسند و او را از رشد محروم مي کنند، فقط يک مأمن در تمام هستي وجود دارد اين هم ولايت خدا و ولايت اهل بيت عصمت و طهارت است. 🔹 ولي اين ولايت حقيقتي دارد بايد ملتزم شد، شرايطي دارد بايد ملتزم شد، بايد پاي اين ولايت ايستاد. چتر ولايتي «اللَّهُ وَلِي الَّذينَ آمَنُوا يخْرِجُهُمْ» از مؤمن حمايت مي کند، او را خلق کرده است و مي تواند به او جهت دهي کند می تواند مؤمن را تربيت کند، اين چتر ولايتي و حمايتي براي مؤمن است. چتر ولايتي «إِنَّما وَلِيکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ» یعني اميرالمؤمنين (عليه السلام) ساخته شده است براي تربيت نفوس، جاي ديگر خبري نيست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 شناخت درد و درمان 🔻 رسول خدا صلي الله عليه وآله و اهلبیت مکرمش معدن خير و برکت و علم و معرفتند؛ اگر دلي زلال شود و ‏مقداری از اين خار و خاشاک تعلقات سنگين بيرون بيايد؛ اين لطافت و معرفت را احساس مي‏کند. 🔸 اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه درباره متقين تعبيري دارند، تعبيرخيلي زيبا انتخاب شده: «هَجَمَ بِهِم العلم» معارف هجوم ‏مي آورند به افرادي که در مسير زلال شدن هستند؛ وقتي هجوم آورد يک نفر پيدا مي‏شود مثل‏ سلمان که در تعريفش گفته مي‏شود: «بحر لاينزف» حاصل اين هجوم يک نفر در علم و آگاهي يک‏ درياي بي پايان می شود و اين کار قدم اولش تهذيب و پاکي و خودساختگي هست چه در اعمال و رفتار و چه در باطن و تعلقات و قلب و صفات؛ 🔹 ولي يک مقدار که انسان پيش رفت خداي متعال شروع مي‏کند به نشان دادن و او مي‏ بيند. در ابتدا انسان در محدوده‏ اي از ابهام است نه سؤال مي‏ بيند و نه جواب مي‏ بيند و نه يمين و نه‏ شمال مي‏ شناسد، ولي يک مقدار که انسان پیش رفت خداي متعال درد و درمان را به او مي‏ شناساند هم از خودش را و هم از دیگران را. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 عظمت حضرت زینب سلام الله علیها 🔻حتي بيان نام تو اعجاز مي‌کند اين اسم سيئات مرا هم ثواب كرد هر حاجتي كه پيش خداوند برده ام گفتم به حق زينب و او مستجاب كرد 🔹 بعضی در تاريخ نقل کرده‌اند معجر از سر حضرت کشيدند. ولي در جواب مي‌گويند: مادر دهر نزائيد و نخواهد زائيد آنكه را از سر اين آينه معجر بكشد 🔸 حتي حضرت براي صورتشان وقتي که وارد مجلس عبيدالله شدند، اولا کنيزان متعدد و بازماندگان اسرا دور حضرت بودند. ثانیا آستين‌ها بلند بود و دست و آستين جلوي صورت مبارکشان مي‌گرفتند... 🔹 عبيدالله گفت: آن زن کيست که صورت پنهان دارد؟ شخصي گفت: دختر علي مرتضي، زينب کبري است. بسيار شنيديم ولي کم ز تو گفتند ناگفته زياد است اگر هم ز تو گفتند نه ماه تو در کالبد فاطمه بودی گاه متولد شدنت عالمه بودی از چهره‌ات اينگونه گرفتند نتيجه هم مادر و هم دختر زهراست و خديجه ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهمیت سلوک و رشد معنوی 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ زمان: ۲ دقیقه 🗓 تاریخ: ۱۳۹۷/۷/۱۰ 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
🔹 سالروز رحلت استاذ العرفا آیت الحق و العرفان مرحوم سید علی آقا قاضی طباطبائی، تسلیت باد. 🔸 سزاوار است که همه با هم برای ایشان حمد و سوره ای قرائت کنیم تا ان شاالله هزاران هدیه معنوی به ایشان تقدیم گردد و برای همه ما دعا و توجه و شفاعتی بنمایند. با ارسال این پیام به دوستان خود در ثواب نشر آن شریک شوید... 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
🔻 مؤسس حوزه قم مرحوم آیت الله حاج شيخ عبدالکریم حائری فرموده بودند: من جوان بودم روزی پیر مردی خدمت آیت الله العظمی ميرزای شیرازی آمد، ميرزا خيلي به ايشان احترام گذاشت و من از این همه احترام تعجب مي‌کردم. وقتي مي‌خواست بيرون برود جناب ميرزا کفش های ايشان را جفت کردند و من بيشتر تعجب کردم و آن پيرمرد اين تعجب من را حس کرد. 🔸[آن پیرمرد] از جناب ميرزا پرسیدند: اين شيخ کیست؟ ميرزا فرمودند: ايشان آشيخ عبدالکريم از دوستان ما و فضلاي درس ما هستند. آن پيرمرد فرمود: ديده‌ام عبدالکريم نامي به قم مي‌رود و حوزه علميه قم را تأسيس مي‌کند، به گمانم ايشان باشد. 🔹 حاج شیخ گفته بودند اين حرف نیز بر تعجب من افزود! وقتی جویا شدم گفتند: ايشان آیت الله ملا فتحعلي سلطان‌آبادي هستند. سلطان‌آباد اراک. 🔸 صبغه معنوی مرحوم آيت الله العظمي اراکي نیز تأثيرپذيرفته از علماي سلطان‌آباد و مکتب سامرا بود، مرحوم آيت الله العظمي اراکي هم خيلي لطيف بود. مجموعه سنگين و گراني بودند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 مراقبه و پرهیز از نفسانیات لازمه اتصال حقیقی به اهل‌بیت 🔻 خداي متعال بهترين اسباب تقرب را با چهارده نور مقدس، براي ما قرار داده است، ولی مگر مي‌توان اتصال حقيقي با اميرالمؤمنين، آقا سيدالشهداء، امام زمان (علیهم السلام) و ارواح طيبه حواريين و امام‌زادگان برقرار کرد و اين ارتباط را بدون مراقبه نگاه داشت؟ سخت است. 🔸 ولي مگر علم يا لذت و بهره‌اي بالاتر از اين هم هست؟ ولی آنچه درک آدمي را از حقيقت عالم و از اتصال به حضرات محمد و آل محمد (علیهم السلام) دور مي‌کند و براي اين اتصال و اين معرفت مخرب هست، اموري است که به مراقبه و تهذيب لطمه زده است. آن‌ها پاک مي‌خواهند و پاک مي‌پسندند، آن ها پرهيز از نفسانيات را مي‌خواهند حتي اگر حلال هم باشد، ولي طبق قاعده‌ است و قواعد دارد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 حقیقت گناه چیست؟ 🔻 در دنيا با حواس ظاهريمان کار مي‌کنيم، اين را خوب می دانیم که اگر مسموم شديم، يک غذاي مسمومي را مصرف کرديم بايد بيماري‌اش را بکشيم. تاوان دارد، مشکل پيدا مي‌کنيم. 🔸 اما گاهي در قضاياي رفتاري، اعتقادي، اخلاقي، روحي و رواني برايمان درست جا نمي‌افتد که من دارم غذاي مسموم مي‌خورم. گناه يعني سم. بايد تاوانش را بدهم. اما از ناحيه حق تعالي جز فضل و احسان، جذب و رحمت، کرم و عنايت هيچ چيز نيست. کوتاهي‌ها از ماست و الّا از آن ناحيه جز احسان و لطف چيزي نيست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
هدایت شده از الهادی
🔻شهادت مظلومانه امام حسن عسکری علیه السلام را به فرزند گرامیشان امام زمان عج الله تعالی فرجه و همه شیعیان حضرت تسلیت عرض می نماییم... 🔺 @nasery_ir
* 🔻آقا امام عسکری خیلی مظلوم بودند هم در زمان حیاتشان مظلوم بودند و هم شهادت حضرت به گونه ‌ای شده که خیلی بیش از این نیاز است که به آقا امام عسگری عليه السلام و فضایلشان و صحبت در باب ایشان و عنایتشان، پرداخته بشود. امام زمان علیه السلام از اینکه نام پدر بزرگوارشان برده شود خیلی خوشحال می شوند. 🔸از جمله کراماتی که برای حضرت نقل شده یک روایتی دارد که راوی نامه ‌ای می ‌دهد خدمت امام عسگری عليه السلام و مسائلی را می ‌پرسد. بعد حضرت جواب می ‌دهد. در پایان نامه حضرت می ‌نویسند که تو اراده داشتی در نامه ‌ات بنویسی راجع به بیماری تب رِبع بپرسی ولی فراموشت شد، اما درمانش اين است. و حضرت درمانش را می نویسند. 🔹یکی دیگر از کرامات امام عسکری علیه السلام این است که راوی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسید، حضرت با یک قلم زیبایی داشتند می ‌نوشتن؛ حضرت نامه‌ نوشتنشان که تمام شد، سر آن قلم را پاک کردند و به راوی اشاره کردند که بگیر. طرف تعارف کرد. حضرت فرمودند مگر الان در دلت نگذشت که ای کاش ایشان قلمشان را به من می ‌دادند؟! خب این قلم بیا بگیر و به او دادند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
* 🔻داستانی شیرین و جذاب از زندگی امام حسن عسکری علیه السلام: بَختَيشُوعِ حکیم، طبیب متوکل و نصرانی بود. در طب سر آمد روزگار خودش بود. قاصدی از خانه امام عسگری علیه السلام آمد که کسی را بفرستید امام عسگری می خواهند فَصد کنند (از رگ مخصوصی خون بگیرند) بختیشوع یکی از بهترین افرادش را فرستاد و به او گفت این بزرگترین مرد و عظيمترین فردی است که من تابحال دیده ام ، هر کاری را که می گوید انجام بده، از علوم خودت هم در محضر او اظهار فضل مکن. 🔸آن فرد آمد و دید اتاقی را برای پذیرایی آماده کرده بودند ، حضرت فرمودند در اتاق انتظار باشد ، بعد از مدتی صدایش زدند آمد و آماده شد. ظرفی را قرار داده بودند که بزرگ بود و بیش از خون یک انسان در آن جا می شد. فَصَّاد بختیشوع تعجب کرد. دید که حضرت نشستند و فرمودند رگ اَکهَل را بگشای ، نپرسید چرا و بلافاصله رگ را باز کرد. خون آمد و ظرف پر شد. حضرت فرمودند ببند. بعد فرمودند به همان اتاق برو و همانجا باش، با تو هنوز کاردارم. در همان اتاق رفت. این عمل را قبل از ظهر انجام داد. 🔹آنجا ماند تا عصر، حضرت فرموند فَصَّاد بیاید دو باره آمد و دید همان طشت هست و حضرت نشستند و فرمودند روی رگ را باز کن ، باز کرد و دوباره خون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بعد فرمودند برو و منتظر باش. رفت و از او پذیرایی شد تا صبح روز بعد. فرمودند بیا دوباره آمد. برای بار سوم همان طشت بود. حضرت دستشان را گذاشتند و فرمودند رگ را باز کن. باز کرد و مایعی سیال شبیه به شیر از دست حضرت بیرون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بست. 🔸حضرت برخاستند. جامه ای گران قیمت همراه با پنجاه درهم به او دادند. شاید یک فصد یک درهم يا دو درهم اجرتش بود. اما حضرت به او پنجاه درهم دادند. فرمودند که با راهب دیر عاقول در ارتباط هستی؟ خوب است قدر او را بدانی. منظور پیرمرد راهب نصرانی بود که در دیری به نام دیر عاقول زندگی می کرد اما با هیچ کس ارتباط نداشت. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبلی... 🔻مردم کنار دیر می رفتند. گاهی در طول مدت اگر می خواست یک نفری را بپذیرد از طبقه بالایی یک زنبیلی را پایین می فرستاد نوشته او را بالا می برد. گاهی جواب می داد گاهی نه. 🔸فَصَّاد پهلوی بختیشوع آمد و گفت که آقا من چیزی را دیدم که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. این آقایی که شما گفتین من بروم برای فَصد، فَصدشان کردم. دوبار آن مقدار خون از ایشان آمد که فکر نمی‌کردم این مقدارخون در بدن یک انسان باشد. حتی یک بار فصد یک انسان هم آن ظرف را پر نمی کند. ولی دوبار ظرف ایشان پر از خون شد و فرداش به جای خون موادی مانند شیر آمد. بَختیشوع خیلی تعجب کرد و گفت من باید چند روز در کتب قدما نگاه کنم ببینم این مطلب سابقه دارد يا نه؟ اما از این راه به جوابی نرسید. بعد بختیشوع گفت من راهی را می شناسم که خیلی خوب است. چون خود بختیشوع هم نصرانی و راهب بود. 🔹بختیشوع همین فَصَّاد را پهلوی راهب دیر عاقول فرستاد. بالاخره یک علامتی دادند و او آمد. بختیشوع نامه ای نوشته بود و ماجرا را توضیح داده بود. نامه را در زنبیل گذاشتند، بالا برد. بعد دیدند پیرمرد سراسیمه دوید و پایین آمد. گفت کدامیک از شما آن کسی را که از دستش شیر می آمده را دیده است؟ فصاد گفت من هستم. پیرمرد راهب گفت طُوبی لاُمِّک، خوش به سعادت مادری که تو را زاییده که همچنین توفیقی پیدا کرده ای. بعد گفت من را نزد ایشان ببر. با هم راه افتادند و سامرا آمدند. اول سامرا که رسیدند از راهب پرسید برویم منزل استاد بختیشوع؟ 🔸گفت نه برویم منزل آن آقایی که از دستش شیر آمده. ساعتی به اذان صبح بود. همینکه در خانه امام حسن عسکری علیه السلام رسیدند غلامی سیاه چهره آمد و پرسید کدامیک از شما راهب دیرعاقول هستید؟ پیرمرد گفت من هستم. غلام گفت تو بیا برویم داخل. قبل از اذان صبح راهب داخل رفت ، صبح هنگام چاشت از خانه امام حسن عسکری(ع) بیرون آمد در حالی که همه لباس های نصرانیت را بیرون آورده بود و یک لباس بلند سفید، پوشیده بود. همه تعجب کردند. بعد به جوان فصاد گفت حالا برویم خانه استادت. خانه بختیشوع آمدند. گویا این پیر مرد، پیر و مراد بختیشوع بود. تا بختیشوع این راهب را با لباس جدیدش از دور دید، به خاک افتاد و بالاخره با التهاب و اضطراب گفت آقا چه چیز شما را از دین نصرانیت بیرون آورد؟ 🔅پیر مرد راهب گفت که من اسلام آوردم، اما بدست مسیح، مسیح را دیدم، و مسلمان شدم. بعد بختیشوع این سوال را کرد که آیا در طب کسی را داشته ایم که به جای خون، شير از دستش بیاید؟ گفت عیسی (ع) یک بار فصد کرد، آن هم مقداری كم نه اینقدر از دستش شیر بیرون آمده بود. این راهب همان جا کنار خانه امام حسن عسکری (ع) خادم حضرت بود تا فوت کرد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
⭕️ ادمین: باعرض پوزش، به اطلاع عزیزان همراه می رساند جلسه سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری فردا برگزار نمی گردد.
هدایت شده از الهادی
🔻نهم ربیع، سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، بر همه شیعیان و منتظران حضرتش فرخنده و مبارک باد. 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
💠 استنطاق از قرآن 🔻 سابق مي‏ گفتند کوچک‌ترين اجزاء عالم، براي خوشان يک حرکت دوراني دارند. در قرآن يک چنين جرياني است، موضوعات حقايق همه در قرآن موجود است «و لا رطب و لا يابس الّا في کتاب مبين. سوره انعام/59» ولی به قول اميرالمؤمنين عليه‏ السلام قرآن ناطق است؛ ولي استنطاقش کار هر کسي نيست. 🔸 يکي از رفقاي حاج آقاي ما [آیت الله ناصری] مي‏ خواست عمل قلب کند. به حاج آقا گفته بود استخاره کنند. حاج آقا گفته بودند: «من حالا حال ندارم يکي از آقايان مي‏ خواهد به اصفهان بیاید به ايشان مي‌گويم استخاره کنند». 🔹 مرحوم آیت الله کشميري به اصفهان آمده بودند. حاج آقا خواستند تا استخاره کنند. آیت الله کشمیری دستش را با يکي دو سانت فاصله روي قرآن نگه ‏داشت و در همان حال به حاج آقا گفتند: «اين از شاگردهاي شما است؟» حاج آقا گفتند: «بله» گفتند: «سيد هم هست؟» گفتند: «بله» گفتند: «مي‏خواهد عمل قلب بکند؟» گفتند: «بله» گفتند: «نه، نکند» و آيه‏ اي را خواندند. بعد گفتند: «حالا مي‏ خواهيد، يک استخاره هم بکنيم» قرآن را برداشتند دست بردند، آيه‏ اي که قبلا خوانده بودند، آمد. از آن به بعد، حاج آقا خيلي عجيب به استخاره‏ ایشان اعتقاد داشتند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💠 سبقت رحمت حق 🔻وقتي خواستند حضرت ابراهیم را در آتش بيندازند آخرين جمله‌ای که ايشان گفتند «حسبي الله ونعم الوكيل نعم المولي و نعم النصير» بود. 🔸 این که به انسان اجازه داده شده که با خدا ارتباط برقرار کند، اين لطف است و اين کم نيست. برگ سبزي براي عبور است. اين از آن طرف شروع شده است و الّا ما کجا و اين حرف‌ها، ما کجا و اين مقاصد بلند پيش رو؟! 🔹 فکر نکنيد ما آدم‌هاي خوبي هستيم که مي‌خواهيم اين راه را برويم. خدا، خداي خوبي است که راه را براي ما باز کرده است. هرچه هم نمي‌رويم، لطف و حمايتش، ما را به صراط مستقيم هدایت می کند والّا «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ» انسان مي‌خواهد اين طرف و آن طرف برود ولي لطف الهي اين نامه را فرستاده است. 🔸 «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُولَـئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ؛ بی تردید کسانی که پیشتر از سوی ما وعده نیک به آنان داده اند از دوزخ دورشان نگه می دارند.انبیا/101» يعني حسن و لطف الهي سبقت گرفته است. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻 اين نامه از آن طرف آمده است. اين توفيق از آن طرف شروع شده است. خداي متعال به کرمش، در را باز گذاشته که ما به سمت خودش برويم. چقدر جوايز و چقدر چراغ‌هاي سبز و چراغ‌هاي روشنگر در این طريق براي ما قرار داده است. 🔸 همه اين‌ها روي حساب و کتاب است. اين‌ها دعوت‌نامه است. معناي اين‌ها لطف الهي است. «عادتك الإحسان إلى المسيئين» 🔹 براي اين مطلوبي که داريم بايد يک چشم‌انداز صحيحي داشته باشيم. کجا مي‌خواهيم برويم؟ جايي که مي‌خواهيم برويم، همه لطف و احسان است. همه خير و برکت است. همه «بفرماييد» و کرم است. اگر مشکلي باشد در عملکرد ماست. از آن طرف همه خير است. 🔸 اهل بيت (علیهم السلام) هم همين‌جور است. محضر امام (علیه السلام) را درست درک کنی. مي‌بيني معدن رحمت و رأفت، آنجا نشسته است. شما که فکری مي‌کني یا حس بدي داري، خودت داري نه او. او که همه‌اش مهرباني، لطف و احسان است، او که همه‌اش خيرخواهي است. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻 «سيد بن طاووس» مي‌گويد: من وارد سرداب سامرا شدم، (مشهور بوده است که صداي حضرت را سيد مي‌شناخت و توفيقاتي در این باره داشته است.) مي‌گويد: ديدم حضرت دارند مناجات مي‌کنند و حس و حال غريبي است. گفتم گوش بدهم ببينم حضرت چه دعایی می کنند؟ وچه می خواهند که من هم همان دعا را... 🔸 ديدم محضر خداوند عرض مي‌کنند: «اللهم إن شيعتنا منا خلقوا من فاضل طينتنا» خدایا شیعیان ما از زيادي گِل ما آفريده شده‌اند. «وعجنوا بماء محبتنا وولايتنا» خميره اين‌ها با آب محبت و ولايت ما درست شده است «فاغفر لهم من الذنوب ما فعلوه اتکالا علينا» خدايا اين‌ها يک اشتباهاتي مي‌کنند ولي در دلشان، باطنشان و جانشان اميدواريشان به ماست. اين اميدواري را نااميد نکن آنها را ببخش. 🔹 بله از آن طرف جز لطف و رحمت نيست. در باز است. خداوند چه‌جور در تابلوهاي قرآني بنويسد که نااميدي ممنوع. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌