ادامه مطلب قبل...
#شیطان
🔻به هر حال از ابتدای خلقت، دو تا عَلَم در عالم برپا شد: خدای متعال و ملائکه مقرّبین و انبیاء و مرسلین یک طرف هستند، شیطان و پیروانش هم یک طرف هستند. پرونده ی خیلی از علوم هم برای شیطان بسته نیست. او هم به واسطه ی ایادیش دارد کار میکند. شیطان میخواهد زیر عَلَمش شلوغ بشود و در مقابل حق تعالی محکم ایستاده است. مهم این است که ما برای رفع مشکلاتمان از محدوده ی عَلَم اهل بیت علیهم السلام خارج نشویم. توسّل به اهل بیت علیهم السلام خیلی از مشکلات را رفع می کند؛ ولی ما حاضر نیستیم توسّل جدی بگیریم.
🔸گاهی میشود که افراد یک چراغ سبزی به شیطان نشان دادهاند برای اینکه آرام آرام زیر عَلَمش بروند، هر چند با تغییر دادن اسم. شیطان هم این مقدار امکانات دستش هست که گاهی اینها را دل خوش کند. شروع میکند به دل خوش کردن او و در خویشان و اقوامشان انقلاب میشود؛ ولی نمیدانند که در باطن اتفاق مهمی افتاد و نقطه شروعی بود [برای درآمدن از ولایت الله و رفتن تحت ولایت شیطان]
ادامه دارد...
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
ادامه مطلب قبل...
#شیطان
🔻شیطان، نقطه شروعهای حقیقی را میشناسد. اینها وارد یک تغییر اسم مثلاً از محمد به کوروش شدند؛ اما شیطان تا آخر خط را میرود که اینها چه بلایی سرشان آمد و پا میایستد تا بدتر از آن به سرشان بیاید. شیطان، چراغ سبزهایی به این افراد نشان میدهد تا به آن مقصد نزدیک بشوند و کاملا زیر پرچم شیطان بروند.
🔸بعضی از همین افرادی که توصیه به تغییر اسم می کنند، خودشان مشکل دارند و اسمهایشان را هم تغییر میدهند؛ ولی کارشان حل نمیشود؛ در حالی که خودشان این کار را اختراع کردند؛ چون که شیطان دیگر کارشان ندارد. او میخواست زیر عَلَمش بروند که رفتند؛ لذا مکرّر تغییر اسم می دهند؛ اما دیگر برای خودشان هم سود نمیکند؛ ولی زیر پرچم اهل بیت علیهم السلام همیشه برکت هست. فقط صبوری میخواهد. ارزش انسان و انسانیّت در صورتی محفوظ است که زیر این پرچم بماند. آنچه که مهم است، قرار گرفتن زیر چتر و عَلَم حضرات محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است هر چند با سختی.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
* #رمضان #قرآن
🔺صفحه رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در اینستاگرام:
Instagram.com/nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
موضوع: مکتب اخلاقی نجف
🔺 @nasery_ir
🔻گفتاری مهم از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در مورد اهمیت و تاثیر شاکله.
🔹شما می توانید برای مطالعه گفتار فوق به لینک زیر مراجعه نمایید:👇👇👇
http://bonyadhad.ir/11802
#میرزا_حبیب_خراسانی
🔻یکی از شعرای مطرح مرحوم میرزا حبیب خراسانی می باشند. بعضیها ایشان را در روانی و صلابت شعر، بعد از حافظ میدانند. از جمله اشعار او این شعر است که صفات قشنگی را گفته است. با همه لحنی حرف زده است و حرف دل سلوک و سالک را خوب میزند:
تن همه زشتی و بدی یا رجلا خذ بیدی
منظورش از رجل یک رجل الهی است یا یک نفر که در مردانگی کامل است:
تن همه زشتی و بدی یا رجلا خذ بیدی
جان همه دیوی و دَدی یا رجلا خذ بیدی
از همه جا بی خبرم، عبرت اهل نظرم
لنگ و شل و کور و کرم یا رجلا خذ بیدی
بر در هر خانه و کو، در همه جا و ز همه سو
از من دلخسته بگو یا رجلا خذ بیدی
کور منم، عور منم، بی دل و بی زور منم
از ره حق دور منم یا رجلا خذ بیدی
ادامه دارد...
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
ادامه مطلب قبل...
مرد تویی مرد تویی، چاره هر درد تویی
قطب تویی فرد تویی یا رجلا خذ بیدی
مایه هر سور تویی، قائد هر کور تویی
خانه معمور تویی یا رجلا خذ بیدی
سنگ تویی جام تویی، ننگ تویی نام تویی
خاص تویی عام تویی یا رجلا خذ بیدی
پخته تویی خام تویی، دانه تویی دام تویی
خانه تویی بام تویی یا رجلا خذ بیدی
سست گران خیز شدم، بی خود و ناچیز شدم
سخره هر حیز شدم یا رجلا خذ بیدی
پیر و فرومانده شدم، از همه در رانده شدم
خسته و درمانده شدم یا رجلا خذ بیدی
بر در مردان جهان، حلقه بزن نعره زنان
فاش بگو از دل و جان یا رجلا خذ بیدی
(دیوان میرزا حبیب خراسانی، ص199)
ادامه دارد...
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 ضرورت داشتن آرزوهای معنوی
🔺 @nasery_ir
#میرزا_حبیب_خراسانی
🔻مرحوم میرزا حبیب خراسانی یک جریانی با ملک الشعرای صبوری که شاعر آستان قدس رضوی بوده دارند. ملک الشعرا شاعر بسیار چیره دست و قوی و مرید میرزا حبیب خراسانی بوده است. ملک الشعرا یک روز صبح یک غزلی را میگوید و دیدن میرزا حبیب خراسانی می آید. ملک الشعرا درب منزل میرزا حبیب را میزند، خادم ایشان پشت در می آید و میگوید: آقا دیشب نخوابیده بودند و الآن استراحت کردهاند. ملک الشعرا میگوید این شعر را خدمتشان بدهید. وقتی که میرزا حبیب از خواب بیدار میشود، خادمشان به ایشان میگوید: ملک الشعرا آمد و شما خواب بودید، این شعر را برای شما گفته و رفته است. ایشان اول شعر ملک الشعرا را می خواند و بعد به همان وزن یک شعری در جواب ملک الشعراء می سراید. شعر ملک الشعرا نسبت به استادش جناب میرزا حبیب این بود:
این چه می بود از چه ساغر ریخت ساقی در گلویم
کز سر مستی گذشت از هر دو عالم های و هویم
نقش من از من سِتُردی عقل و هوشم جمله بردی
باز میگویی چه خوردی آنچه کردی در سبویم
دوش با پیر مغان گفتم چو در میخانه رفتم
یا کدویم پر کن از می یا بزن بشکن کدویم*
من که در میخانه مستم داده جام می به دستم
ساقی بزم الستم شاهد لاتقنطویم
من ز خود مأیوس بودم، در غم و افسوس بودم
داد امید عفو و رحمت مژده لاتیاسویم
یک قدم رفتم به کویش آب بردارم ز جویش
گِل فراوان پای سست افتادم و بُرد آب جویم
گر نگویم سوزدم دل ور بگویم سوزدم لب
رازها دارم چه فرمایی بگویم یا نگویم
آب از او خاک از او تخم بد یا پاک از او
من چه دارم چیستم تا تلخ یا شیرین برویم
*(در گذشته از این کدوهای کوچک درست میکردند و برای آب همراهشان بوده است. آب را نگه میداشته و بسیار هم بیوزن و سبک بوده است)
ادامه دارد...
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
ادامه مطلب قبل...
در غم و تشویش چندم تا نیابد ز او گزندم
گر ببرد بند بندم شکر گوید مو به مویم
پیشوای اهل عرفان (میرزا حبیب را میگوید)، قبله ارباب ایقان
آن که همچون موج طوفان غرقه در اشعار اویم
آن طبیب مستمندان، آن حبیب دردمندان
آن که گریان کرد و خنداند سالها از خلق و خویم
چون که وصلش راز گویم خنده بگشاید دهانم
چون ز هجرش بازگویم گریه میگیرد گلویم
در صبویم ریخت یک دریا ز آب رحمت خود
تا نگویی می نگنجد در دل تنگ صبویم
من به خاک کوی او اول سر طاعت سپردم
گر از او گم گشتهام گم گشته در آن خاک کویم
او مرا گم کرده و من خویشتن را در ره او
او ز من فارق ولی من خویش را در جستجویم
گفتگوی مهر او از دل فراموشم نگشته
میرود عمری و من باز در این گفتگویم
او مرا در هر طریقت رهنمای کفر و دین شد
میدهد گر غسل تعمیدم* بباید یا وضویم
گر مرا بر لب زند شیرینتر از قند و نباتم
ور مرا هرگز نمیخواهد زند بر لب لبویم
*غسل تعمید یکى از آداب مذهب مسیحیان است و مدّعى هستند که پیش از مسیح نیز وجود داشته است و این عمل درباره هرکس انجام گیرد سبب پاکى از گناه و وقف نفس در راه خدمت و طاعت خدامى باشد.
(دیوان میرزا حبیب خراسانی، ص 21)
ادامه دارد...
#توسل
🔺صفحه رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در اینستاگرام:
Instagram.com/nasery_ir
الهادی
ادامه مطلب قبل... در غم و تشویش چندم تا نیابد ز او گزندم گر ببرد بند بندم شکر گوید مو به مویم پیشو
ادامه مطلب قبل...
🔻جواب میرزا حبیب خراسانی به شعر ملک الشعراء صبوری:
ساقیا اکنون که از خم ریختی می تا گلویم
سرنگون کن در قدح و ز خود تهی کن چون سبویم
چون به ساغر جان سپردم نقش خویش از خویش بردم
از دل و جان پاک مُردم باز در خم کن فرویم
تا برآیم بار دیگر منشأ آثار دیگر
نشأی سرشار دیگر یابی اندر گفتگویم
مردهام را زنده بینی، گریهام را خنده بینی
تا ابد تابنده بینی از در میخانه رویم
چشمه آب حیاتم ساری اندر کائناتم
زندگی بخش مواتم تیرگی را شستشویم
دل ز اسرار معانی جوششی دارد نهانی
یا بگو ای یار جانی یا بهل تا من بگویم
(دیوان میرزا حبیب خراسانی، ص23)
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
نقش من گر گشت فانی،گم مکن خود را تو جانی
چند گویی چون فلانی، از حماقت کو کدویم
چشمه آب حیاتم ساری اندر کائناتم
زندگی بخش مواتم با پلیدیها عدویم
از غم هستی هلاکم، نیستی را جامه چاکم
تار و پود آمد به خاکم خاک میباید رفویم
آبم اندر خاک شد گم در پی یک خوشه گندم
واجب اکنون شد تیمّم نیست ممکن چون وضویم
سینه شد کوه حرایم، بزم دل خلوت سرایم
شد دگرگون روی و رایم، شد دگرگون رنگ و بویم
بستدم از خود خودی را، نقش زشتی و بدی را
نام دیوی و ددی را،گشت دیگرگونه خویم
در سر افتاده است شوری، کو زبان تا با صبوری
شرح این هجران و دوری، باز گوید مو به مویم
(دیوان میرزا حبیب خراسانی، ص24)
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
* #رمضان
🔻برکت ماه مبارک برای بعضی این است که پرونده های گذشته را پاک میکند.
🔸همين روزه ها برایشان در این بخش خيلی مؤثر قرار میگيرد و پرونده های گذشته را پاک میکند.
خداي متعال از رحمت و مغفرت خودش پرونده های گذشته شان را می بخشد. برای اينها قدم به قدم کيفيت تذکر در ماه مبارک بالا می آيد.
🔹اينها به خود ماه مبارک رمضان می رسند ولی اين غير از درک ليله القدر است.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
🔻گفتاری مهم از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در مورد لزوم پرهیز از شخصیت خیالی.
🔹شما می توانید برای مطالعه گفتار فوق به لینک زیر مراجعه نمایید:👇👇👇
http://bonyadhad.ir/11791
🔻موضوع آب در قرآن بسیار جای کار دارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کلَّ شَيْءٍ حَي(و هر چيز زندهاى را از آب پديد آوردیم (انبیاء، آیه 30))
همچنین میفرماید:
وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماء(و عرش او بر آب بود. (هود، آیه 7))
بعضی روایات «ماء» را به علم تفسير کرده اند.( توحيد صدوق، ص 319)
ممکن است هر عالَمی به اقتضای خودش باشد؛ در دنيا «آب» همان مايع سيّال است و در عالَم معنا و باطن، علم و حيات است.
خيلی موضوعات قرآنی در اين زمينه (راجع به آب) هست؛ به امام زمان عليه السلام نیز تعبير شده است:
قُلْ أَ رَأَيْتُم إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيکمْ بِماءٍ مَعين ( بگو: «به من خبر دهيد اگر آبهاى (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه كسى مى تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!» (ملک: 30))
«ماء معين» حضرت بقيةاللّه علیه السلام هستند.( البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص: 448)
موضوع «آب» موضوع بسیار جذّاب و زیبایی است.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 ضرورت و آثار استاد اخلاق
🔺 @nasery_ir
#شیطان
🔻موجودات ناری که شيطان و پیروان او هستند و تعدادشان هم زیاد است، به انسانها خيلی اهميّت ميدهند برای اینکه انسان را منحرف کنند. شياطين، خودشان را مالک دنيا ميدانند. زمانی در دنيا رفتوآمد داشتند و حضرت آدم هم هنوز نبودند. آنها دنيا را ميشناسند و مدّعی هستند که آدميزاد، مهمان ناخوانده است و کارهايی که ميکند و اموالی که دارد حقّ او نیست و آدميزاد هيچ ملکيّتی در هيچجا ندارد و اینها برای ماست. شياطين، نسبت به دنيا و آدمیزاد بسیار احساس مالکيّت ميکنند. آنها در کوچکترين عمل بنیآدم، خودشان را شريک ميکنند. اگر انسان عمل صالحی انجام دهد و آنها نتوانند آن عمل را از بین ببرند، بسیار برایشان ناگوار است.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir
#آیت_الله_مولوی_قندهاری
🔻دست نوشته ای زیبا از حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
در سنّ چهارده سالگی موفّق شدم مدّتی در مشهد رضوی برای زيارت آن حضرت و استفاده از درس اساتيد ادبيّات مشهد، ساکن آن ديار شوم و در ضمن، خدمت استاد بزرگ اخلاق حاج شيخ محمّدحسن مولوی قندهاری که با پدرم عقد اخوّت بسته بودند و مرا برادرزاده صدا ميزدند، رسيدم.
مرحوم آیتاللّه مولوی رحمة اللّه علیه زحمت بسيار کشيده بود و دائم در حال مراقبه و توجّه بود. طريقش صحيح، زبانش فصيح و لهجه و بيانش صريح بود. راهرفته بود و دل از غير رُفته.
درجاتش عالی و متعالی باد
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻از جمله سفارشات آن بزرگمرد الهي، این بود که يکی از چهارده معصوم مخصوصاً حضرت بقيةاللّه را در اعمال عبادی خويش شريک کنيم و من نميدانستم اين كار چگونه است تا اين كه به اين داستان برخورد كردم كه سلطاني براي شكار بيرون شد.
سلطانی برای شکار بيرون شد. به دجله رسيد. مرد فقيری را ديد که زار و نزار و خسته و نااميد، کنار تور ماهیگیری خود نشسته است. از او تفقّد کرد و گفت: «پيرمرد! چرا ماهی نميگيري؟» پيرمرد در جواب گفت: «از صبح هرچه تور انداختم حتّی يک ماهی هم در تور من نيامد.» سلطان به ذکاوت، دريافت که روزنهی رزق ماهیگير، تنگ است و بهره ای ندارد. فرمود: «تور، باز بيفکن به شراکت که نيمی از من و نيمی از تو.» پيرمرد که سلطان را نمي شناخت گفت: «از صبح، بسيار تور انداختم و يک ماهی هم صيد نکردم.» سلطان گفت: «ضرری که ندارد؛ يک تور به شراکت بينداز.» پيرمرد برخاست و توری به شراکت انداخت؛ تور ماهيگير پر شد از ماهي های بزرگ و کوچک و فراوان صيد کرد و خوشحال شد. پادشاه گفت: «حال، نيمی از صيد، از آنِ من است و نيمی از آنِ تو.» پيرمرد گفت: «قبول است.» سلطان گفت: «من نيمهی خويش به تو بخشيدم. همهی ماهیها از آنِ تو باشد.» پيرمرد خوشحال شد و با دستی پُر به منزل رفت.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻فردا دو مأمور از طرف سلطان به دنبال مرد فقير آمدند و مرد را به حضور سلطان بردند. چشم پيرمرد که به سلطان افتاد سلطان را شناخت و گمان کرد که برای نيمهی صيد، او را احضار کردهاند؛ بلافاصله گفت: «قربان! ماهي های شما حاضر است؛ کسی را بفرستيد تا تقديم کنم.» سلطان گفت: «ای مرد صياد! ما ديروز با هم شريک شديم. با اينکه من نيمهی صيد خود را به تو بخشيدم، امّا ديشب به خود ميگفتم که شريک سلطان را وضع و روزي، بهتر از اين بايد؛ حال که ما را در کار، شريک کردی و شريک سلطان شدي، زندگی بهتری بايد داشته باشي.» سلطان دستور داد تا وسایل آسايش زندگی بسيار بدو بخشيدند و شاد و مسرور، مرخّص شد.
حال چنين است که عمل و عبادتی که حضرت بقيةاللّه علیه السلام در آن شريک باشد، کَرم و عنايت آن بزرگوار کمتر از سلطان و سلاطين ظاهری نيست و کرم بسيار خواهد نمود و خدای امام زمان علیه السلام هم به اين نيّت خير، جزای نيکو و بسيار خواهد داد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸گپ: Gap.im/nasery_ir
🔹ایتا: Eitaa.com/nasery_ir
🔸سروش: Sapp.ir/nasery_ir