#ولایت #شیطان
🔻 ابوالاسود دوئلی که علم نحو را بانی است، در کوفه خدمت آقا امیرالمؤمنین رسید و عرض کرد: آقا بد روزگاری شده، مردم وابستگیشان به شیخین زیاد شده و این مسئله فراگیر شده است و چقدر اینها نماز میخوانند! چقدر عبادت میکنند! و این فرهنگ، در جامعه جا افتاده، عبادات اینها زبانزد شده!
🔸 حضرت دست ابوالاسود را گرفته بودند و داشتند از کوفه بیرون میآمدند، فرمودند که ابوالاسود! همینطوری که من الان دست تو را گرفته بودم، پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) دست من را گرفته بودند، داشتیم از مدینه بیرون میرفتیم، فرمودند: یا علی! شیطان وقتی اصل را از کسی گرفت در فروع با او کاری ندارد.
🔹 شیطان آن قدر نادان نیست که هم ولایت را بگیرد، هم نماز را بگیرد. وقتی اثر نماز را گرفت، اصل قضایا را گرفت، میگوید: بگذار برود عبادت کند، هر چه میخواهد عبادت کند، ولی فایده ندارد، [در تحت] ولایت شیطان دارند میروند، امام جور اینها را به بهشت هدایت نمیکند. هر کاری میخواهند بکنند، بکنند، ولی تو هم حق را بشناس «تعرف اهله“ نگاه به اهل عبادات و کارهایشان نکن.
این یک حقیقتی است.
کد ۴۵۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
#زمان
🔻 گاهی آنقدر انسان از زمان عقب میافتد و خودش خبر ندارد! چرا انسان بعضی وقتها میبیند که روز عاشورا منقلب نیست و یا روز عید غدیر خوشحال نیست و روی قواعد پیش نمیرود؟
🔸 شاید یکی از دلیلهایش این باشد که ما همپای زمان نمیتوانیم پیش برویم تا از نعمتی که [زمان و فرصتها] خداوند در اختیار ما قرار داده است استفاده کنیم؛ در ابعاد مختلف [با این مشکل مواجهیم] که یک بخش از آن، ولایت است و همین بخش هم شاخههای زیادی دارد.
🔹 باید ما آن قدر رشد داشته باشیم تا عاشورایمان عاشورا باشد و عید غدیرمان عید غدیر باشد. ما همیشه عقبیم؛ لذا گاهی یک کسی دو سال یک بار عاشورا را درک می کند، گاهی پنج سال یک بار، گاهی شاخه های پایینترش را درک میکند.
🔸 در خوبیهایش [مانند اعیاد] هم همینطور. لیلة القدر هم همینطور است که شخص، مطلب را متوجه نمیشود و اصلا در این زمانی که الان دارد اتفاق میفتد، نیستند و از قافله عقبتر هستند؛ یعنی همهمان همینطوریم. همپای زمان [و آنگونه] که خدای متعال از ما خواسته پیش نمیرویم.
کد ۱۵۶
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
#امیرالمومنین
🔻 در یک شب در جنگ صفین (لیلة الهِرّیر) شب سردِ سختی بود، در همه جنگها به سختی ماندگار شد، حضرت امیر علیه السلام شمشیر را برداشتند و به لشکر دشمن حمله کردند، یک شب تا صبح، برای هر گردنی که میزدند، یک تکبیر میگفتند و اصحاب میشمردند، از پایان شب تا نزدیک طلوع آفتاب، آقا ۶۰۰ تکبیر گفتند، رفتند و برگشتند.
🔸 هوا که روشن شد، اصحاب آمدند در بین کشتههای دشمن دیدند ۶۰۰ نفر را حضرت گردن زدهاند و جریان جنگ صفین از اینجا سفرهاش جمع شد.
🔹 یک تنه حضرت اینکار را کردند، مؤمنی با آن رقّت قلب اینچنین [موقع جنگ بجنگد واقعا عجیب است]، اصلا چاقو به حضرت داده باشند و همه ۶۰۰ نفر هم خوابیده باشند [و حضرت اینکار را کرده باشند باز عجیب است تا چه رسد به کشتن موقع جنگ و درگیری]- اینها همهشان سپر داشتند، در بین آنها آدمهایی بود که در باطل خودشان قوی بودند.
کد ۴۵۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
#صاحب_بن_عباد #امیرالمومنین
🔻 صاحب ابن عباد وزیر بود ولی ادیب قوی هم بوده است. او میگوید که:
انا جمیع من فوق التراب
فداء تراب نعل ابی تراب.
[یعنی من و همه کسانی که بر خاک قدم می زنند فدای خاک کفشهای امیرالمومنین علیه السلام]
🔸 صاحب یک شعر دیگری هم دارد مثل اینکه صاحب با یک زنی بدکاره راجع به معاویه درگیر میشود و آن زن صاحب را به معاویه ترغیب میکند؛ این را هم به شعر درآورده:
قالت تحب معاویه قلت اسکتی یا زانیه
قالت أسَأتَ جوابنا أعدَدتُ قولی ثانیه
[آن زن گفت معاویه را دوست داری؟ گفتم ساکت باش ای زانیه گفت بدجور جوابم دادی من هم جواب دیگری به او داد]
یا زانیه یا زانیه یا بنت الفی زانیه
أأُحِبَّ مَن شَتمَ الوصّی علانیه؟
فعلی یزیدَ لعنةٌ و علی أبیه ثمانیه
[گفتم ای زانیه ای زاینه ای دختر هزاران زانیه آیا من دوست داشته باشم کسی را که وصی پیامبر را علنا ناسزا می گفت؟ پس لعنت بر یزید و بر پدرش معاویه هشت بار لعنت]
🔹 صاحب، اشعار زیبایی دارد، خیلی ولایی بوده است.
کد ۴۵۷
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
May 11
🔻شهادت مظلومانه حضرت میثم تمار علیه السلام را خدمت امام زمان علیه السلام و دوستدارانشان تسلیت عرض مینماییم.
🔺 @nasery_ir
* #علم #میثم_تمار
💠 علم حضرت میثم تمار علیه السلام
🔻در هر حركت ريز و درشتى که در اطراف ما اتفاق می افتد، حتى در حرکت يک مارى كه دارد مى پيچد و به سمت خانه اش میرود؛ كلى اطلاعات است.
🔸همه اين ها روى حساب و كتاب است. در قیامت حساب و كتاب هايش برای انسان مشخص می شود. تمامش هم قواعد علمى براى زندگى است منتهى ما جاهل هستيم.
اگر كسى بداند؛ پر از زواياى علمی است. حتی هوايى كه می وزد.
🔹در کتب روایی نقل شده که ميثم تمّار با برخی از دوستان و اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام در كشتى نشسته بودند و در رودخانه داشتند مى رفتند. يک دفعه باد گرفت و طوفان شد. میثم سرش را بيرون كرد و گفت كه معاويه الان مرد. بعضى از افرادی که آنجا بودند روز و ساعت این حرف را نوشتند بعد از یک هفته خبر مرگ معاویه آمد و معلوم شد همان ساعت معاويه مرده است.
(رجال الكشی، ص80)
این بزرگوارن علم منايا و بلايا داشتند.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
👉🏻 @nasery_ir
* #حضرت_میثم_تمار
💠 میثم تمار و تاوان عشق
🔻یکی از کساني که قبل از جريان عاشورا شهید شد ميثم تمار بود. شايد چند روز به عاشورا مانده بود که او را گرفتند و مصلوب کردند. وقتي ميثم به صلیب کشیده شده بود هنوز اسراري را ميگفت. از جمله به جريان شهادت آقا سيدالشهداء در روز دهم محرم اشاره کرد. ميگفت: مردم بياييد تا براي شما بگويم، اينها را آقاي من اميرالمؤمنين براي من گفته است و آنقدر در تشيّع قوي بود و ابوترابي بود که اصلا عبيدالله به همین خاطر گفت: خيلي دوست داشتم بر تو مسلط شوم.
🔸 مشهور بود که ميثم تمار عجم است، از ايران رفته بود. لذا عبيدالله وقتي با ميثم روبهرو شد به او گفتند: اين ميثم نزديکترين فرد به ابوتراب بود. عبيدالله گفت: اين عجمي است؟ به او گفتند: بله. عبيدالله گفت: «أين ربّک؟» چون تصور ميکرد که اينها مجوس هستند. ميثم گفت: «لَبِالْمِرْصادِ» نه اينکه بگويد «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» عبيدالله خيلي تعجب کرد، گفت: اين عجمي عجب فصاحت و بلاغتي دارد!
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻عبيدالله پرسيد: مولاي تو نگفته است که تو را چگونه خواهم کشت؟ ميثم گفت: بله مولای من فرموده اند که ما ده نفر هستيم و ما را مصلوب خواهي کرد و چوبه دار من کوتاهتر از بقيه است تا سه روز من مصلوب هستم و بعد آهني بر من فرود ميآورند و من کشته ميشوم و اولين فردي هستم که لجام بر دهان من مي زنند.
🔸 حُصين رئيس شُرطه کوفه بود، عبيدالله به او گفت: اين را ببر مصلوب کن. اما به خاطر اينکه با مولاي او مخالفت کرده باشيم مراقب باش از اين کارهايي که گفت، انجام ندهی.
🔹 ميخواست باپيشگوييهاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) مخالفت کرده باشد. ميثم گفت: چگونه تو ميتواني مخالفت کني در حالي که مولاي من از رسول خدا و او از جبرائيل و جبرائيل از خداوند نقل کرده است.
ادامه دارد...