#گزیده_کتاب
#آقا_روح_الله
📚 آقا روحالله وقتی میخواست کاری را به فرزندان خود یاد بدهد، سعی میکرد بیشتر از اینکه تذکر بدهد، خود به انجام آن مقید باشد و تا میتوانست اهمیت مسائل را به صورت غیرمستقیم به فرزندان میفهماند. دختران ایشان در مورد اینگونه رفتارهای پدر میگویند: وقتی کاری را میگفتند انجام ندهید، ما میدیدیم ایشان در تمام مدت عمرشان آن کار را نمیکنند. ما هم انجام نمیدادیم. مثلاً وقتی به ما قهراً میگفتند: «اول وقت باید نماز بخوانید»، خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو میگرفتند و مشغول قرآن و بعد خواندن نماز میشدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازی بودیم. آقا یک مرتبه هم نیامدند صدا کنند که دخترها بایستید برای نماز ... ولی میگفتند شما باید در طول این ساعت نماز بخوانید، وای به حال کسی که در طول این ساعت نماز را نخواند. آن وقت اگر آن نماز را نمیخواند، میبایست از خانه بیرون برود.
📌 برگرفته از ص ۱۹۵ و ۱۹۶ کتاب "آقا روح الله"، تألیف حمیدرضا باقری، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#عرفان_و_سیاست
📝 در آستانۀ دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی، نشست نقد و بررسی کتاب «عرفان و سیاست؛ تبیین جایگاه سیاست و انقلاب اسلامی در مکتب عرفانی علامه طهرانی»، تألیف سید محمدمحسن دعایی و محمدحسن وکیلی که با همکاری شرکت چاپ و نشر بینالملل و مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی، سال گذشته به چاپ رسید، برگزار میشود.
برگزاری این نشست در قالب پخش زندۀ اینستاگرامی خواهد بود و پنجشنبه شب، یازدهم فروردین 1401، ساعت 20/30 با حضور مؤلفان کتاب و همچنین محسن دریابیگی به عنوان منتقد کتاب، از صفحۀ اینستاگرام شرکت چاپ و نشر بینالملل به نشانی Intlpub_ir و صفحات میهمانان مراسم پخش خواهد شد.
📌 قبل از جلسه، محسن دریابیگی در یادداشتی، اهم انتقادات خود نسبت به کتاب را مکتوب کردهاست تا مؤلفان کتاب و همچنین خوانندگان آن، با ذهنی آماده در جلسه نقد و بررسی کتاب حضور پیدا کنند:
👇👇👇
چاپ و نشر بینالملل
#عرفان_و_سیاست 📝 در آستانۀ دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی، نشست نقد و بررسی کتاب «عرفان و سیاست
#نقد_کتاب
#عرفان_و_سیاست
✅ یادداشت حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محسن دریابیگی در نقد کتاب «عرفان و سیاست» که برای مولفین محترم کتاب هم فرستاده شد تا با آمادگی ذهنی در جلسۀ نقد حاضر باشند و انشاءالله شاهد یک گفتوگوی عالمانه و منسجم باشیم:
دو بزرگوار برآنند که مکتب عرفانی نجف جامعترین مکتب عرفانی است که بین فقه اصغر و اکبر جمع کرده و نسبت به حوزههای اجتماعی و سیاسی دلمشغولی دارد؛ مدرسهای که فقهای عظام همچون ملاحسینقلی همدانی، سید علی قاضی و ... بر تارک آن میدرخشند. جریانی که مجاهدینی امثال سید عبدالحسین لاری، شیخ محمد باقر بهاری و سید محمد سعید حبوبی را در این مسیر تربیت کردهاست.
صورت فعلیتیافته این زیست معنوی اجتماعی سیاسی را در مرحوم آیتالله سید محمد حسین حسینی طهرانی میتوان مشاهده کرد. عناوین آثار وی خود حاکی از این شمولیت است.
سوالات جدی و پاسخهای دو نفر آگاه به این مدرسه، خواننده را با این جریان آشنا میکند و ذهنیت روشنی نسبت به داوریهای مختلف را فراهم میآورد.
سوالاتی را که پس از خواندن این اثر به ذهن فاتر آمده، در زیر آورده تا پاسخهای عزیزان را در این رابطه بشنویم. باید عرض کنم حقیر با این مدرسه ناآشنا نیست و خلاصهای از امامشناسی آن بزرگوار را در جوانی توسط انتشارات سوره مهر منتشر ساختهام و نسبت به مرحوم طهرانی ارادت دارم و تمامی سوالات در این مقال، روشی است نه نگرشی:
1- مولف نحوه تالیف سیاست با عرفان را در این مدرسه روشن نساختهاست؛ طوری که با توجه به نگاه تشکیکی به ولایت فقیه (فقیه اعلم و درجه فقیه غیر اعلم و درجه عدول مومنین و درجه فساق مومنین- ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج 2، صص 205 الی 214 - به نقل از ص122 کتاب) چطور مشروعیت عرفانی توجیهگر و ابزار سیاست نشود؟ از سوی دیگر، در حالی که معیار برتری این مدرسه بر مدارس رقیب عرفانی (حتی شیعی) را همین توجه به سیاست دینی میداند، نحوه تعامل عارف با سیاست را روشن نکردهاست؛ طوری که متوجه نشدم اگر مراد، ورود عارفان به حوزه سیاست است، مرحوم شاه آبادی که به مدرسه اخلاقی اصفهان منسوب هستند، حضورشان بسیار پر رنگ تر بودهاست. ضمن اینکه بسیاری از این افراد مثل اخوان طباطبایی و کشمیری در مسائل سیاسی حضور حداقلی داشتهاند. اگر هم مراد از این تلفیق، قبول نظریه ولایت فقیه به نحو اطلاق باشد، این را در بسیاری از شاگردان نمیبینیم.
عدم تلفیق مناسب و متناسب عرفان و سیاست میتواند به هر دو آسیب بزند.
به نظر نگارنده نسبت عرفان به سیاست لابشرط است؛ این مربی است که به شاگرد اجازه این ورود را میدهد یا نمیدهد. توانایی شاکله و روحیات عارف مهم است. طبق آنچه نگارنده درآثار این مدرسه خواندهاست، علت فاصله گرفتن مرحوم علامه طهرانی از سیاست، نهی مرحوم حداد بود.
ضمن اینکه مرزهای دقیقی برای تفاوت مدرسه عرفانی نجف با مدارس دیگری مثل مرحوم سید جمالالدین گلپایگانی یا حتی مرحوم شیخ جواد انصاری بیان نشدهاست. با توجه به قولی که از مرحوم آقای قاضی آمده که شیوه ما در معرفت نفس احراق است، اوحدی توان حضور در مجامع سیاسی را دارند.
2- مهم ترین نکته کتاب که اساس پر رنگ شدن همه سوالات است، در ص 77 و 114 به بعد اظهار شده که ملاک و مبنای تفسیر آثار علامه طهرانی را تنها متون میدانند نه تفسیر افرادی چون علامه زاده، مرحوم سید محسن طهرانی؛ هرچند گاهی برای تبیین نظر خود از تفسیر علامه سید محمد صادق طهرانی مدد میجویند.
سوال حقیر آن است که چرا تفسیر سید محسن طهرانی را به کناری مینهید با اینکه مرحوم سید محسن اشراف فراوان بر آثار مرحوم طهرانی دارد و تفسیر خود را همواره با نقل قول و حکایتی از علامه طهرانی نقل میکند که به نظر نمیرسد خلاف بفرمایند. به ویزه اهل البیت ادری بما فی البیت؛ تفسیری که عمده سوالات مجری هم برخاسته از برداشتهای آن بزرگوارست. ضمناً حالا که مرحوم محسن طهرانی فوت شده، جهت انصاف اینست که گفتگو بین دو مدرسه برقرار شود.
من اگرچه مثل مهدی نصیری نمیاندیشم، ولی برخی مطالب که در همین مقاله اخیر او: «خطر فرقه حدادیه برای حوزههای علمیه» آمده، واقعاً دور از انصاف است که بگویم پرت و پلاست.
از منظر حقیر پای هر دو تفسیر در متشابهات متون و رفتار خود علامه طهرانی هست. من بسان دو عزیز مرید نیستم (ر.ک ص163)؛ شخصیت مرحوم طهرانی و مزاج آن بزرگوار در نوشتن و رفتار متناوب است. جزر و مد فراوان دارد. درک این مطلب خیلی مئونه نمیخواهد. خواندن «روح مجرد» و «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی» گواه این امرست. نگارش و روش مرحوم طهرانی با دوستان خود بعد از فوت مرحوم انصاری و دعوت آنان به مرحوم حداد گواه بر همین امرست. مرحوم طهرانی طوری بود که وقتی قیام میکرد انتظار داشت همه قیام کنند؛ وقتی قعود میکرد انتظار داشت همه قعود کنند. من بیش از هر چیزی مزاج آن مرحوم را در این امور میبینم. البته از دوستان انتظار ندارم با این چشم ببینند.
3- سادهسازی که مؤلفان در حل مشکلات نظام دارند (ر.ک. ص 98)؛ منکر توجهات دقیق مرحوم علامه طهرانی نیستم، ولی اینکه «انحراف جمهوری اسلامی تمامه به غفلت از اندیشه این بزرگان است» را قبول ندارم. زیست یک نظام سنتی در جهان مدرن به این آسانی نیست. درک روحانیان ما حتی مرحوم شهید مطهری از برخی مقولات مثل سازمان و ... نزدیک صفر بوده است. «اسلام و مقتضیات زمان» شهید مطهری خود حاکی از تلاشهای آن مرحوم برای رفع این مشکلات است.
4- یکی از مشکلات عرفان چه اسلامی (مرادم عرفان نظری و عملی مرسوم است) و چه غیر اسلامی، به ویژه در دوره سرعت و شتاب، غوره نشده مویز شدن است. انتشار این آثار مردم را متوهم میکند. مردمی که حقوق و تکالیفشان را آگاه نیستند و قدرت تطبیق معارف شیعی را در زندگی ندارند و سبک زندگیشان مسلمانانه نیست، در هپروت میروند. اساتید اخلاق و معنویت هر شاگرد را جداگانه ارشاد میکردند، اما حالا قبیلهای عارف میشوند! معنویت مثل کاه انبار شده و انگار بار زدنیست.
چاپ و نشر بینالملل
#عرفان_و_سیاست 📝 در آستانۀ دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی، نشست نقد و بررسی کتاب «عرفان و سیاست
گزارش مکتوب جلسه نقد کتاب «عرفان و سیاست» با حضور مولفان کتاب
https://www.ibna.ir/fa/gozaresh_poosheshi/319911/
«سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» از بیستویکم تا سیویکم اردیبهشتماه ۱۴۰۱ به صورت فیزیکی در مصلای امام خمینی(ره) و بهصورت مجازی در سامانه ketab.ir برگزار میشود.
📌 انشاءالله شرکت چاپ و نشر بینالملل هم در این نمایشگاه حضور خواهد داشت.
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📝 همین امروز خانوادههای سادات که محب اهلبیت علیهمالسلام هستند، در حلب زیادند؛ مثل خانوادههای بگاری که از نوادههای امامباقر علیهالسلام هستند. این خانوادهها توسط مسلحین متهم به شیعه بودن میشدند. دو برچسب اصلی که مسلحین با آن دیگران را متهم میکردند، «شبّیه» و «رافضی» بود؛ یعنی مزدور دولت و شیعه. اصطلاح «شبّیه» قبلاً برای راهزنان بکار میرفت. اگر کسی با مسلحین همکاری نمیکرد، تهمت آمادهای داشتند به عنوان «شبّیۀ دولت». پس از آن، جان و مال و ناموس فرد برای مسلحین حلال بود.
بعد از تسلط به شهر، با همین برچسبها متهمان را به دادگاههای شرعی بردند و به عنوان «مرتد» حکم راندند. «استتابه» توبهای بود که در دورۀ آموزشی مربوطه میدیدند. اگر به نقطۀ مطلوب میرسیدند، عنوان ارتدادشان کنار گذاشته میشد و اگر نه، به جاهای باریک میرسیدند.
📌 برگرفته از ص 84 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📝 ابوصادق یک جا را نشانمان داد. نیزاری کوچک بود در محاصرۀ ساختمانهای خراب. گفت جای خالی یک موزه است. چشم چرخاندم. هیچ نبود جزئی! موزه نابود شده و تمام وسائلش خالی شده بوده. زیرزمینش پر از طلا و شیء قیمتی بوده که از بند دیوارها آزاد شده بوده ظاهراً. از کل موزه، نه بنایی مانده بود نه تجهیزاتی، نه اثری تاریخی. فقط و فقط یک ورودی مانده بود، نیمه خراب. برای خودش با آن همه زخم و جراحت، هنوز زیبا بود. زیباییاش وصلۀ ناجوری بود برای آن همه برهنگی متراکم. از کل موزه همین ورودی، همین دالان تاریخ، تنها همین نماد زیبایی، از انفجار موشک و غارت سربازان در امان مانده بود.
جنگ سوریه چه جنگی بود؟ جنگ دولت و مردم؟ جنگ داعش و ارتش؟ یا جنگ شهر و دشمنانش؟
📌 برگرفته از ص 134 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📚 دیرالزور، شهری است متعلق به دورۀ مسیحی، بلکه قدیمیتر. اسلام را بعد از رحلت پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم دیدهاست. مهمتر از همه آنکه مقدم قدوم سپاه صفین بوده. شیر خدا بر این خاک گام نهاده. در المیادین چشمهای است با نام عین علی علیهالسلام. خود حضرت با دستان مبارکش حفر کرده. بوکمال از حنجرۀ علی خطبه شنیده. سپاه بر کرانۀ فرات از آنجا آمده به دیرالزور. شهر، علی را بدرقه کرده تا رقه، نقطۀ درگیری شامیان و عراقیان، علویها و سفیانیها. بیست سال بعدش، همین شهرهای همسایۀ فرات میزبان کاروان اسرای کربلا شدهاند. از بوکمال به دیرالزور تا رقه. بعد از فرات جدا شدهاند سوی حلب و از آنجا شام یعنی دمشق. سالها بعد کاروانهای زیارتی از شام راه افتادهاند سمت عتبات عراق و این شهر را که در مسیر زوار بوده، دیرالزور خواندهاند؛ شاید البته.
📌 برگرفته از ص 136 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
«روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، تألیف آیتالله سید علی خامنهای، تصحیح محمدرضا فلاح شیروانی با تحقیق و تنظیم مؤسسۀ فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت)، بهتازگی در 74 صفحه، با شمارگان 2000 نسخه و با قیمت 30 هزار تومان، مشترکاً توسط پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیهالسلام و شرکت چاپ و نشر بینالملل روانۀ بازار شدهاست.
https://www.ibna.ir/fa/tolidi/320198
چاپ و نشر بینالملل
«روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، تألیف آیتالله سید علی خامنهای، تصحیح محمدرضا فلاح شیروانی با تحق
#گزیده_کتاب
#روح_توحید
📚 مستکبر، همان جناح مسلط در جامعهای جاهلی است که بدون هیچ استحقاق، قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی را در دست میگیرد و برای تداوم این بهرهکشی و سلطۀ ستمگرانه، فرهنگ و عقیدۀ حاکم بر ذهنها را نیز قبضه میکند و با شیوههای گوناگون، در مردم تفکری را پدید میآورد که موجب تسلیم در برابر او و سازگاری با وضع موجود است و برای حفظ این امتیازات با هر دعوت آگاهیبخش و روشنگر، چه رسد به دعوتی انقلابی و دگرگونساز، به مبارزهای خستگیناپذیر کمر همت میبندد.
📌 برگرفته از ص 60 کتاب «روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، تألیف آیتالله سید علی خامنهای