📓 جوانیِ از دست رفته
✍بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد.
پس از سال ها، او که در مملکت انوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود.
🔸انوشیروان هم رأى آنها را پسندید و بازرگان را احضار کرد و گفت که اگر مى خواهى، برو؛ ولى بدون اموال.
بازرگان گفت:
«آنچه پادشاه فرمود، به غایت صواب است و از مصلحت دور نیست. اما آنچه آورده بودم و در شهر تو به باد رفت، اگر پادشاه دو چندان باز تواند داد، ترک همه مال گرفتم.
🔹انوشیروان گفت:
اى شیخ! در این شهر چه آورده اى که باز نتوانم داد؟
گفت:
اى مَلِک! جوانى آورده بودم و این مال بدو کسب کرده. جوانى به من باز ده و تمامت مال من باز گیر.
🔸انوشیروان از این جواب لطیف متحیّر شد و او را اجازت داد تا به سلامت برفت.
#داستانهای آموزنده
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
✍معروف است كه..
خداوند به موسی گفت:
قحطی خواهد آمد به قومت بگو آماده شوند!
🍂موسی به قومش گفت و قومش از دیوار
خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد...
🍂مدتی گذشت اما قحطی نیامد ؛
موسی علت را از خدا پرسید؟
خدابه او گفت من دیدم که قوم تو به هم #رحم کردند؛ من چگونه به این قوم رحم نکنم ؟!
✍به همدیگه #رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه!🥀
#داستانهای آموزنده
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
آورده اند که روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان تفریحی بکنند. به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی می افتد که در حال گذر بودند.
گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند. ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم آیت الله بیدآبادی می گوید: به به! حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند: چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن مزبور، در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید: گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم.
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.
می گفتند: منزل شخصی آقا محمّد در محلّه بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود. روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه اش را تغییر بدهد و بلند سازد، او پاسخ داد: «پس از این، کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد»، یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود. حاضران تعجب کردند، ولی به احترام شخصیت آقامحمد و نیز به خاطر اطمینان به گفته های او، که از روی دانش و آگاهی پیشگویی می کرد، ساکت شدند و سخنی نگفتند. طولی نکشید که پس از وی، منزل در اختیار سید حجت الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آقا محمّد پیش بینی کرده بود، حجت الاسلام، وضع منزل را تغییر داد و درستی گفتار آن عارف بر همگان آشکار گردید.
از یکی از آشنایان ایشان منقول است در سفری از اصفهان به شیراز، با آقای بیدآبادی ملاقات داشتم و ایشان به من فرمودند: جناب محلاتی به من نوشته اند که ایشان را از دعا محروم کرده ام. به ایشان بگویید من شما را فراموش نکرده ام چنانچه فلان شب سه مرتبه خطر مرگ شما را تهدید کرد و من از حضرت ولی عصر عجل الله فرجه سلامتی شما را خواستم و خداوند شما را نجات داد.
مرحوم مهدوي نقل مي كنند كه هنگام دفن ميرزا حسين ناييني در كنار قبر آقا محمد بيدآبادي، به قبر ايشان راهي باز شد و جسد مطهر آقا محمد بيدآبادي سالم بود و هيچگونه تغييري نكرده بود در حالي كه 127 سال از فوت ايشان مي گذشت.
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
عجایب وزیباییهای خلقت
بر اساس رکوردهای جهانی گینس، بزرگراه پان-آمریکن (Pan-American) با نزدیک به ۳۰ هزار کیلومتر طول، طولانیترین جاده جهان است. مسیری که از آلاسکا در آمریکای شمالی آغاز میشود و تا جنوبیترین نقطه آرژانتین امتداد دارد.
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
عجایب وزیباییهای خلقت
🌎🦂عقرب اینجوری👆بچه هاشو حمل میکنه😅
آنهاروی پشتش سوارمیکندوباخودمیبرد
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
☯️کارگری در کیش انگشتر ۵ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند
▪️دبیرکل جامعه هتلداران جزیره کیش:
▪️کارگر این هتل یک انگشتر گران قیمت به ارزش ۵۰ میلیارد ریال را که متعلق به یک مسافر بوده و در اتاق هتل جا مانده بود، به مدیریت هتل تحویل داد تا به صاحب خود بازگردانده شود.
▪️پس از تماس با بانوی مسافر، وی از تهران و طی یک پرواز مجدد، شخصا برای تحویل گرفتن انگشتر به کیش بازگشت.
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔻خواندنی و عجیب / آخرین لحظات عمر عبد صالح آقا سید هاشم حداد
◽️علامه سید محمد حسین طهرانی:
ايشان را در آستانه فوت در بيمارستان كربلا بسترى نموده بودند و طبيب خاصّ ايشان دكتر سيّد محمّد شُروفى كه از آشنايان بوده است متصدّى و مباشر علاج بوده است
◽️روز دوازدهم شهر رمضان قريب سه ساعت به غروب مانده، ايشان می فرمايند: مرا مرخّص كنيد به منزل بروم سادات در آنجا تشريف آورده و منتظر من می باشند!
◽️دكتر می گويد: ابداً امكان ندارد كه شما به خانه برويد! ايشان به دكتر می گويند: ترا به جدّهام فاطمه زهرا قسم می دهم كه بگذار من بروم! سادات مجتمعند و منتظر مَنند من يكساعت ديگر از دنيا ميروم!
◽️دكتر كه سوگند اكيد ايشان و اسم فاطمه زهرا را مىشنود اجازه می دهد، و به اطرافيان ايشان می گويد: فعلًا حالشان رضايت بخش است و ارتحالشان به اين زودی ها نمىشود
◽️ايشان در همان لحظه به منزل مىآيند. و اتّفاقاً پسران حاج صَمد دلّال (باجناقشان) كه خاله زادگان فرزندانشان هستند در منزل بودهاند و از ايشان درباره اين آيه مباركه: إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا (ما تحقيقاً اى پيغمبر بر تو كلام سنگينى را القاء خواهيم نمود.) مىپرسند كه: مقصود از قول ثقيل در اين آيه چيست؟! آيا مراد و منظور هبوط جبرائيل است؟! ايشان در جواب می فرمايند: جبرائيل در برابر عظمت رسول الله ثقلى ندارد تا از آن تعبير به قول ثقيل گردد. مراد از قول ثقيل، اوست؛ لا هُوَ إلّا هُوَ است!
◽️در اين حال حناى خمير كرده مىطلبند و بر رسم دامادى جوانان عرب كه هنگام دامادى دست و پايشان را حنا مىبندند و مراسم حنابندان دارند ، ايشان نيز ناخن ها و انگشتان پاهاى خود را حنا مىبندند
◽️می فرمايند: اطاق را خلوت كنيد! در اين حال رو به قبله می خوابند لحظاتى كه می گذرد و در اطاق وارد می شوند مى بینند ايشان جان تسليم نمودهاند
◽️دكتر سيّد محمّد شُروفى ميگويد: من براساس كلام سيّد كه گفت: من يكساعت ديگر از اينجا می روم ، در همان دقائق به منزلشان رفتم تا ببينم مطلب از چه منوال است؟! ديدم سيّد رو به قبله خوابيده است چون گوشى را بر قلب او نهادم ديدم از كار افتاده است
◽️آقازادگان ايشان می گويند: در اين حال دكتر برخاست و گوشى خود را محكم به زمين كوفت و هاى هاى گريه كرد ، و خودش در تكفين و تشييع شركت كرد
◽️بدن ايشان را شبانه غسل دادند و كفن نمودند و جمعيّت انبوهى غير مترقّب چه از اهل كربلا و چه از نواحى ديگر كه شناخته نشدند گرد آمدند و با چراغ هاى زنبورى فراوان به حرمين مطهّرين حضرت أباعبد الله الحسين و حضرت أبا الفضل العبّاس عليهما السّلام برده ، و پس از طواف بر گرد آن مراقد شريفه، در وادى الصّفاى كربلا در مقبره شخصى ای كه آقا سيّد حسن براى ايشان تهيّه كرده بود به خاك سپردند
رَحمَةُ اللهِ عَلَيهِ رَحمَةً واسِعةً، وَ رَزَقَنا اللهُ طَىَّ سَبيلِهِ وَ مِنْهاجَ سيرَتِهِ، وَ الحَشرَ مَعَهُ وَ مَعَ أجْدادِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَيهِم أجمَعين.
🎙علامه سید محمد حسین #طهرانی
👤عبد صالح آقا سید هاشم #حداد
#کربلا
🌺🌺🌺🌺
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجایب وزیبیاییهای خلقت
🎥تاحالا#ماه راازاین نزدیکی دیده بودیدتصویری واقعی و خیره کننده از ماه
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مداحی_آنلاین_روایتی_زیبا_از_امام_حسن_استاد_انصاریان.mp3
968.9K
🌺 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️روایتی زیبا و شنیدنی از امام حسن مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #انصاریان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴بهترین #سخنرانی های روز
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مداحی_آنلاین_مجلل_قبری_نینور_حسن_نادر_جوادی.m4a
7.83M
🌺 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐ای قلم لال اول
💐مجلل مرقدی نینور حسن
🎙 #نادر_جوادی
👏 #ترکی
👌 #پیشنهاد_ویژه
🌷مرجع رسمی #مولودی های روز
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مداحی_آنلاین_گل_دنیا_حسن_رعنایی.mp3
4.51M
🌺 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐گل دنیا حسنِ
💐حضرت دریا حسنِ
🎙 #مهدی_رعنایی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌷مرجع رسمی #مولودی های روز
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️