🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
⬅️ وقایع روز ششم #مـحــرم🚩
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای برای
عمربن سعد فرستاد كه من از نظر نیروی نظامی
اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كردهام
توجه داشته باش كه هر روز و هر شب
گزارش كار تو را برای من میفرستند
در این روز حبیب بن مظاهر اسدی
به امام حسین علیهالسلام عرض كرد:
یابن رسول الله در این نزدیكی طائفهای
از بنیاسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی
من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما
دعوت نمایم
امام علیهالسلام اجازه دادند و حبیب شبانگاه
بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت:
بهترین ارمغان را برایتان آوردهام
شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت میکنم
او یارانی دارد كه هر یک بهتر از هزار مرد
جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت
و به دشمن تسلیم نخواهند نمود
عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره
كرده است چون شما قوم و عشیره من هستید
شما را به این راه خیر دعوت مینمایم
در این هنگام مردی از بنیاسد كه او را
عبدالله بن بشیر مینامیدند برخاست و گفت:
من اولین كسی هستم كه این دعوت را
اجابت میكنم
سپس مردان قبیله كه تعدادشان به ۹۰ نفر
میرسید برخاستند و برای یاری امام حسین
علیهالسلام حركت كردند
در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را
آگاه كرد و او مردی بنام ازْرَق را
با چهارصد سوار به سویشان فرستاد
آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند
در حالیكه فاصله چندانی با امام حسین علیهالسلام نداشتند
هنگامی كه یاران بنی اسد دانستند تاب
مقاومت ندارند در تاریكی شب پراكنده شدند
و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود
كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد
حبیب بن مظاهر به خدمت امام آمد
و جریان را بازگو كرد
امام علیهالسلام فرمودند:
《لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ》
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍منابع:
↲بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۳۸۶
↲در کربلا چه گذشت
تألیف شیخ عباس قمی
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نشرخوبیها
انتشارمطالب همراه باارسال لینک کانال شرعاجایزاست والاخیر
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
بعد از کـ🚩ــربلا چه گذشت 3⃣
بعد از سخنان شجاعانه حضرت زینب
که باعث بیداری مردم در آن مجلس شد
ابن زیاد به منظور پیاده کردن قدرت خود
و پیشگیری از حرکت احتمالی مردمی که
از جنگ با اباعبدالله پشیمان شده بودند
و صدای گریه و شیونشان بلند بود
دستور داد سر حسین علیهالسلام و سایر
شهداء را در کوچههای کوفه بگردانند
تا مردم بدانند قدرت از آن کیست!
📢 منادی هم صدا میزد:
قَتَّلَ کَذاب اِبنِ کذّاب...
زید ابن ارقم میگوید:
در غرفه خود نشسته بودم دیدم سر
حسین را بالای نیزه در کوچهها میگردانند
شنیدم که آیهای از سوره کهف میخواند:
آیا گمان میکنی که داستان اصحاب کهف
و رقیم از آیات عجیب ماست!
از شنیدن این آیه از سر بریده اباعبدالله
مو بر تنم راست شد و بیاختیار صدا زدم:
یابن رسول الله!!!
حرف زدن سر تو از داستان زنده شدن
اصحاب کهف هم عجیبتر است!
پس از آنکه اسرای کربلا وارد کوفه شدند
از سوی مردم کوفه که فضائل اهل بیت را
زیاد شنیده بودند و از عدالت علی علیهالسلام
پنج سال برخوردار بودند
از هر طرف صدای لعن بر کشندگان فرزند
پیغمبر بلند شد و به گوش دشمنانشان میرسید
دشمنان اباعبدالله بدتر از سگان
از کرده خود پشیمان شدند
چنانکه عمر سعد بعد از برگشتن از کربلا
آنچنان پشیمان بود که به یکی از بستگانش
که از او احوالپرسی میکرد گفت:
هیچکس نزد خانوادهاش برنگشته که
بدتر باشد از وضعی که من برگشتهام
از مرد فاسقی چون ابن زیاد اطاعت کردم
و خدای حکیم را معصیت بزرگی مرتکب شدم
و رحم و خویشاوندی را قطع نمودم
⬅️ بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام
سیل انتقادات بر کشندگان پسر پیغمبر
وارد شد حتی از سوی نزدیکترین بستگان
عثمان ابن زیاد به برادرش عبیدالله گفت:
بخدا قسم دوست داشتم بر بینی تمام
فرزندان زیاد تا قیامت علامت بردگی میزدند
ولی حسین کشته نمیشد و این لکه ننگ
بر خاندان زیاد نمینشست
مرجانه مادر عبیدالله ابن زیاد
بر فرزند خبیثش خشم گرفت و گفت:
ای پست فطرت پسر رسول خدا را کشتی!
بخدا قسم هرگز خدا را با روی خوش
ملاقات نخواهی کرد
معقل ابن یسار به شدت از عبیدالله
انتقاد میکرد و از او کناره گرفت
مردم هرگاه عمر بن سعد را میدیدند
او را لعنت میکردند و هرگاه وارد
مسجد میشد از مسجد خارج میشدند
حصین ابن عبدالرحمن میگوید:
چون خبر قتل حسین به ما رسید
سه روز به حالت بهت باقی ماندیم
گویی بر سر ما خاکستر پاشیده شده است
خواجه ربیع بیست سال سکوت اختیار کرده
بود وقتی خبر قتل حسین به او رسید
رنگش متغیر شد و گفت:
براستی حسین را به شهادت رساندند؟
سپس فرمود:
بخدا جوانمردانی را کشتند که رسول خدا
آنها را بسیار دوست میداشت
و با دست خود لقمه بر دهانشان مینهاد
سپس به سکوت برگشت تا از دنیا رفت
حسن بصری وقتی خبر شهادت امام حسین
را شنید آنقدر گریه کرد تا پهلوهایش ورم کرد
و گفت: آه چه ذلت و خواری است برای ملتی
که فرزند زنازاده، فرزند پیغمبرش را بکشد
بخدا قسم جد و پدر حسین از پسر مرجانه
انتقام میگیرند
حتی عدهای شهر را ترک کردند و گفتند:
در شهری که پسر پیغمبر در آن شهید میشود سکنی نمیگزینیم
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
↲حیات الحسین، جلد۳، صفحه۱۱۹
↲ارشاد مفید، صفحه۲۲۹
↲بحارالانوار، جلد۴۵ صفحه۱۸
↲طبری، جلد۷ صفحه۳۸۵
#نشرخوبیها
انتشارمطالب همراه باارسال لینک کانال شرعاجایزاست والاخیر
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️