(هر روز یک داستان از زندگی پیامبران علیهالسلام از ادم تا خاتم )
#قصه_صد_و_هشتاد_و_چهارم
ابلیس که به مقصود خود رسیده بود بصورت مردی در نظر ایوب ظاهر گشت و خبر مرگ فرزندان
و اولادش را به او داد. و گفت؛ اگر امروز فرزندان خود را دیده بودی که چگونه همگی جان دادند،
می دانستی که خدا پاداش عبادت تو را نداده است.
ایوب که سیل اشک از دیدگانش جاری بود گفت؛ خدا عنایت کرد و هم اکنون آن را بازپس گرفت.
ستایش خداوندی را که زمانی داد و هنگامی که گرفت. حمد خدای را در خشم و خشنودی و
سپاس او را در نفع و ضرر. سپس بر زمین افتاد و سجده پروردگار را بجای آورد و شیطان را در
آتش خشم و غضب تنها گذاشت.
💢 ایوب و رنج و بیماری
بار دیگر ابلیس به پیشگاه پروردگار عرضه داشت؛ بارخدایا! اگرچه مال و ثروت ایوب بر فنا و
اولادش هلاک شدند ولی خود از نعمت سلامتی برخوردار است و تو را عبادت می کند به امید
اینکه مال و اولادش را به او باز گردانی ولی اگر جسم او رنجور و بیمار شود، از اطاعت و بندگی
تو بازخواهد ماند. اگر مرا بر سلامت ایوب مسلط گردانی یقین دارم که دست از عبادت تو برمی
دارد و به هنگام گرفتاری ذکر تو را فراموش می کند و لباس اطاعت تو را از تن خارج می سازد.
خدای تعالی مصمم است، کمال بندگی و صبر و شکیبایی ایوب را آن چنان به مردم جهان
عرضه کند که داستانش پند مصیبت زدگان و دل خوشی بیماران و مجروحان باشد و ایوب معلم
اول صبر و نمونه کامل ایمان در جهان باشد تا در دنیا سربلند و در آخرت مقامش ارجمند باشد،
لذا به ابلیس گفت؛ کالبد و جسم ایوب را نیز در اختیار تو گذاشتم ولی آگاه باش که نمی توانی
به روح و زبان و عقل و قلب او راه یابی، زیرا آنجا مخزن ایمان و مظهر دین و عرفان است.
ابلیس برای اجرای نیرنگ خود به سوی ایوب شتافت و با دم و نفس آلوده خود در بدن ایوب دمید
و ناگهان ایوب بصورت بیماری رنجور و زمین گیر درآمد، ولی به ایمان
او افزوده و به صبرش اضافه گردید و فشار درد و رنج نه تنها او را از اطاعت پروردگار باز نداشت
چرا که بر شکر و تصدیق و ایمان و یقین او افزود.
( تفسیر نمونه، ج 19 ،ص 295؛ تفسیر نورالثقلین و تفسیر قرطبی، فخررازی.)
💢 همسر وفادار ایوب
روزها و سال ها گذشت و ایوب همچنان در بستر بیماری به سر می برد تا اندامش ضعیف شد
و صورتش لاغر و رنگش به زردی گرایید و چون مدت بیماری او به طول انجامید، دوستان و
یارانش او را ترک کردند و تنها همسر مهربان و وفادار ایوب بود که تا آخرین نفس از او مراقبت
کرد و چراغ زندگی او را روشن نگاه داشت، با قلبی رئوف از او پرستاری نمود و امید را در او
تقویت می کرد و در حمد و ستایش پروردگار همسرش را همراهی می کرد و با وجود تمامی
حوادث تلخ روزگار ایمان خود را حفظ کرده بود.
اما ابلیس که در کار ایوب به سختی افتاده بود، از ایمان و یقین ایوب در تحیر و از شکست و
ناکامی خود در غم و اندوه فرو رفته بود.
#نشرخوبیها
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@nashreborkhar
کانال نشرخوبیهادربرخوار
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️