eitaa logo
نشرخوبیها(برخوار)
318 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
9 فایل
باسلام این کانال درراستای تبلیغ وخدمت به دین اسلام ومسلمین میباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شیعه آلمانی از شیخ مهدی حسن آبادی قسمت اول ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شیعه آلمانی از شیخ مهدی حسن آبادی قسمت دوم. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شیعه آلمانی از شیخ مهدی حسن آبادی قسمت سوم. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شیعه آلمانی از شیخ مهدی حسن آبادی قسمت چهارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شیعه آلمانی از شیخ مهدی حسن آبادی قسمت پنجم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه رسیدن به سنگ قبر حضرت رقیه 😭 عشق حسین علیه السلام ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
اهمیت برای حضرت علیه السلام در یکی از شهرهای هند، شخصی از دوستان اهل بیت علیهم‌السلام ثروت فراوانی داشت، هر سال در ماه محرم مجلس عزای سیدالشهداء علیه‌السلام برپا می‌کرد و مال زیادی صرف می‌نمود، و در روز و شب سفره می‌انداخت و فقرا و بیچارگان را اطعام می‌کرد، تا اینکه به فرماندار آن منطقه خبر دادند و فرماندار چون دشمن اهل بیت علیهم‌السلام بود، دستور داد او را حاضر کردند،‌وی را دشنام داد و امر کرد که او را بزنند و اموال او را مصادره نمایند. آنچه از ثروت و غلامان داشت همه را گرفتند،‌چون ماه محرم رسید آن شخص بسیار ناراحت شد، چون نمی‌توانست مجلس بگیرد. زن صالحه‌ای داشت گفت: برای چه ناراحتی،‌چرا گریه می‌کنی؟‌ پاسخ داد: چون نمی‌توانم عزا داری امام حسین علیه السلام را بپا کنم. زن گفت: نارحت نشو،‌برای ما فرزندی است او را به شهر دوری ببر و به اسم غلام بفروش و از پول آن خرج عزاداری نما. آن مرد خوشحال شد،‌سراغ جوانش آمد و به او حکایت را بیان کرد. آن جوان گفت: من خود را فدای حسین فاطمه می‌کنم. پس آن مرد جوانش را به شهری دور برد و او را به بازار آورد. مردی جلیل القدر و نورانی را دید، به او گفت: با این جوان چه اراده داری؟ گفت: او را می‌فروشم. به هر مقدار که گفت، بدون چانه زدن او را خرید. آن تاجر با خوشحالی به شهر خود بازگشت و به خانه رفت و جریان را برای زن خود نقل می‌کرد که جوان از در وارد شد. آن مرد گفت: مگر فرار کردی؟ گفت: نه، گفت: برای‌ چه آمدی؟‌ جوان گفت: وقتی که تو بازگشتی گریه گلویم را گرفت. آن بزرگوار به من فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ گفتم: برای فراق آقایم، چون خوب مولایی داشتم به من نهایت احسان می‌نمود. ان بزرگوار فرمود: تو غلام او نیستی بلکه فرزند او می‌باشی. گفتم: ای سید و آقای من، شما کیستید؟ فرمود: من آنم که پدرت به خاطر من تو را فروخت. «انا الغریب المُشَرَّد، اَنا الَّذی قَتَلوُنی عَطشانا». فرمود: ناراحت نشو، من تو را به پدرت بر می‌گردانم. چون برگشتی به او بگو: والی اموال تو را برمی‌گرداند با زیادی و احسان و نیکویی فراوان. پس مرا برگردانید و از چشم من غائب شد. در این گفتگو بودند که درب خانه زده شد، چون درب را گشودند شخصی گفت: امیر را اجابت کنید. آن مرد نزد امیر حاضر شد، امیر از او تجلیل کرد، و عذر می‌آورد و طلب حلیت می‌نمود، هر چه از و گرفته بود با اضافاتی رد نمود و گفت: ای مرد صالح، در برپاداشتن عزای سیدالشهداء علیه‌السلام کوشش کن، و هر سال ده هزار درهم برایت می‌فرستم و من با خانواده و بستگان و رفقایم هدایت یافتم و شیعه شدیم. جناب امام حسین علیه‌السلام را دیدم، به من فرمودند: آیا اذیت می‌کنی کسی را که عزای من برپا می‌کند،‌و اموال و غلامانش را می‌گیری؟ هر چه از او مصادره کرده‌ای بر گردان، و گرنه به زمین دستور می‌دهم که تو را با اموالت فرو برد، در این کار تعجیل کن پیش از آنکه بلا بر تو نازل شود. معالی السبطین: عشق حسین علیه السلام ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @nashreborkhar کانال نشرخوبیهادرمحرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️