يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا ، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
#شعر
کبوترا تو آسمون بالهاشونو بهم دادند
به پیکر #امام_جواد مانع نور آفتابند
آی کفترا که اون روزا سایه بون آقا بودید
سوالی تو #قلب منه تو #کربلا کجا بودید
محمد بن #ریان می گوید:
#مأمون برای امام جواد (ع) هر نیرنگی که داشت بکار برد (تا شاید آن حضرت را آلوده و #دنیا_طلب نشان دهد) ولی نتوانست.
چون درمانده شد و خواست دخترش را برای #زفاف نزد حضرت فرستاد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنها جامی که در آن گوهری (هدیه ای) بود، داد تا پیشکش امام کنند،
ولی امام به آنها هم توجهی نکرد، مردی بنام « #مخارق » #آوازه_خوان و تار زن و ضرب گیر بود، که ریش درازی داشت و به #دعوت مأمون آمده بود، مقابل امام جواد (ع) نشست و صدای #عرعر_الاغی را در آورد.
اهل خانه به دورش جمع شدند، شروع کرد با سازش نواختن، ساعتی آواز خواند،
امام جواد (ع) به او توجهی نمی کرد و به چپ و راست هم نگاه نمی کرد، سپس سرش را به جانب او بلند کرد، و فرمود:
ای ریش بلند!
از خدا بترس،
ناگاه ساز و ضرب از #دستش افتاد و تا وقتی که مرد ، دستش کار نمی کرد و فلج شد.
یا امام جواد (ع)!
قربان غربتتان آقا!
در حضور شما مجلس لهو و لعب برگزار کردند،
ساز زدند و آواز خواندند و به شما توهین کردند.
اما عرض می کنم یا امام جواد (ع) این اولین بار نبود که این چنین، #توهین می کردند.
نبودید ببینید، مردم شام چطور به خاندان رسول الله (ص) #اهانت کردند.
جمعیت بسیار زیادی جمع شده بودند و همه شادی می کردند، طبل و دف می زدند و می رقصیدند.
خاندان رسول الله(ص) را بر روی شتران بی جهاز، در منظر نامحرمان، می گرداندند.
از روی پشت بام ها با خاک و خاکستر اهانت می کردند... .
۱
حسین
الا لعنه علی القوم الظالمین
۱-کلینی ، اصول کافی ، ج 2 ، ص 417 ، ح 4.
در کربلا چه کذشت ؟
(ترجمه نفس المهموم )، ص 552