هدایت شده از ༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
@babolharam_net4_6017300046993687030.mp3
زمان:
حجم:
4.95M
|⇦•بقیع! باز کن آغوش..
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد عطااللهی
🥀🥀🥀
صدای گریه می آید! … صدای ضجه فرشتگان!
بقیع، امشب دوباره، در خاک ششمین اختر خواهد دمید و ستارهاي بـه آسمان خواهد شتافت!
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
به نام خدا
آن که نور چشم هر عاشق بود
آیت حق حضرت صادق بود
آن که دلها از رخ او منجلی ست
لاله ی گلزار زهرا و علی ست
آن که دانش از وجودش جان گرفت
مانده از علمش جهانی در شگفت
شیعیان را او رئیس مذهب است
زنده از جهد و جهادش مکتب است
خانه اش چون وادی سیناستی
درس آموز درش موساستی
گیرد از خاک درش عیسی شِفا
خضر نوشد از لبش آب بقا
گَرد نَعْلِیْن اش غباری از جنان
چهره اش خورشید تابان در جهان
ساکن کوی وفایش بوده دل
در حریمش بال و پر بگشوده دل
آن حریمی کز جفا ویرانه است
وز ستم هر گوشه اش غمخانه است
کاروان دیده ی دل سوی اوست
آفتاب از زائران کوی اوست
می زند آتش به جان ها غربتش
غربتش پیدا بُوَد از تربتش
او که چون جدّش علی مظلوم بود
وز حقوق خویشتن محروم بود
او که بهرش فتنه ها انگیختند
نیمه ی شب در سرایش ریختند
ظلمت آمد در دل شب نور برد
نور حق را جانب منصور برد
بر حریم حرمت او تاختند
ریسمان بر گردنش انداختند
خون دلِ آن رهبر مظلوم شد
آخرالامر از جفا مسموم شد
زهر دشمن شعله زد بر جان او
شعله ها شد آتش سوزان او
وای من آئینه ی صدق و صفا
از نفس افتاد با زهر جفا
آن که بودش عزّت و جاه رفیع
شد نهان چون ماه در خاک بقیع
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
|⇦•من ایستاده بودم...
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
🥀🥀🥀
*صفوان جمال مکرر دنبال امام صادق سفر رفت مکه...تو یکی از سفرها به آقا عرضه داشت آقا خیلی شکسته شدی ،خیلی پیر شدی. آقا جواب دادن صفوان، میدونی چرا اینجوری شدم.. اگه صدایی که من اینجا میشنیدم رو شماها هم میشنیدید پیر می شدید چه صدایی میشنوید آقا،صدای ملائک رو میشنوم که از غریبی جدم علی دارن ناله میزنن گریه می کنن.طرف اومد پیش امیرالمومنین آقا پیغمبر تو سن و سال شما بود خیلی جوونتر از شما بود شما خیلی شکسته شدید پیر شدید یهو آقا زدن زیر گریه..شاید آقا این جور جواب داده..*
من ایستاده بودم دیدم که همسرم را
دشمن گهی به خانه گاهی به کوچه می زد
*دستور داد شبونه ریختن تو خونه ی امام صادق، آقا رو میخوان ببرن، دستور داد همین الان برید وارد خونه اش بشید آقارو هر جور بود بیارید رحم و مروتم نداشته باشید. اومد تو قصرش، نشست قصری که معروف بود که هروقت منصور می رفت تو اون تالار مشخص بود میخواد یه نفر و بکشن، رفت نشست منتظر،آقا رو آوردن، انقدر توهین جسارت ، شمشیرو تا نیمه از غلاف خارج کرد و دوباره شمشیر و غلاف کرد بار دوم، بار سوم، یهو لحنش عوض شد عذرخواهی کرد آقاجان ببخشید اینا بی ادبی کردن شما رو این موقع شب اینجا آوردن ،برگشتن آقا رو با احترام بردن خونه، یه عده اومدن اعتراض کردن چرا این کارو کردی تو به ما دستور میدی،میگی برید آقا رو بیارید بعد خودت اینجوری برخورد میکنی مگه قرار نبود بکشی آقا رو؟ میدونید چی گفت؟گفت همچین که شمشیرو تا نیمه کشیدم یهو دیدم پیغمبر خدا ایستاده غضب کرده گفت منصور اگه شمشیرو برهنه کنی زنده ات نمیذارم گفتم حتما اشتباهی دیدم بار دوم و سوم این صحنه تکرار شد. ترسیدم از غضب پیغمبر..مگه میشه اسم شمشیر برهنه برده بشه دل ما تو گودال نره، اون نامرد گفت :خودم کارشو تموم میکنم اومد تو گودال دید نمی تونه برگشت، نفر دوم هی مکرر رفتن و اومدن هیچکی این کار ازش برنمیومد. اون نامرد گفت کار خودمه، خنجرو برداشت روایت میگه همچین که اومد اول یه لگد به پهلوی این آقا زد بدنوبرگردوند دید هر کی میره چشم تو چشم حسین میفته حالش عوض میشه نمیتونه حسینو بکشه اول حسینو برگردوند چشم تو چشم نشه خنجرو گذاشت از قفا ....ای حسین..... *
هی کند میبره لشکر کلافه شه
فکر کن سنان که هست شمرم اضافه شه
«ای حسین....»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
@babolharam_netYEKNET.IR - roze - shahdat imam sadegh - 1400.03.15 - narimani.mp3
زمان:
حجم:
4.4M
|⇦•من ایستاده بودم...
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
🥀🥀🥀🥀
موج موج شانه ها می آیند، روبه روی دریا تباری کـه نامش «صادق» اسـت تا ترجیع بندهای تلاطم را بسرایند. امروز دوبیتیهاي «وا اماما»؛ زمزمه بقیعستان دل اسـت.
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
|⇦•بقیع! باز کن آغوش..
#روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی محمد عطااللهی
🥀🥀🥀🥀
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ"
بقیع! باز کن آغوش روح پرور را
که در برت بِکِشی میهمان آخر را
بقیع! غسل زیارت کن و ضریح بساز
که بوسهها بزنی پیکر مطهر را
*این آقا خیلی تو دوران امامتش مورد جسارت قرار گرفت *
بقیع ! این تنِ مولای سالخوردهی ماست
*فرمودند: حدود هفتاد سال داره امام صادق بابا با پدر پیر اینطور رفتار نمیکنن..اگه با پدر پیرت بری کربلا یا مشهد میگی پیرمرده نمیتونه پا به پای ما راه بیاد بقیه رو هم صدا میزنی میگی آروم راه برید بابام نمیتونه خوب راه بیاد خیلیا هم ادب میکنن جلوتر از پدر راه نمیرن ..اما نمیدونی تو مدینه چکار کردند با پیر مرد نامرد خودش سوار بر اسب شد پشت سرش دست امام سالخورده ما را با طناب میبست هی میکشه حضرت زمین میخوره بلند میشه..*
بقیع این تنِ مولای سالخوردهی ماست
بگیر در بغل آرام یاس پرپر را
اینم مثل جدش دستش رد طناب داره
بقیع این امامی که درِ خونه اش مثل مادرش آتیش گرفت. بقیع این امامیه که جلو چشمش زن و بچش وحشت زده شدن بچه هاش بال بال میزدن آتیش در خانه زبانه میزد.شاید امام کاظم بدن را در دل خاک سپرد..
ای خاک سرد با بدن این پیرمرد مدارا کن این صورتش زخمیه جای ریسمان به بازوی بابا منه..حالا یه جای دیگه امیرالمؤمنین سرش کرده تو قبر با بدن زهرای من مدارا کن ..دستش شکسته، زخمیه..ای خاک قبر با فاطمه مدارا کن *
بقيع اين تنِ مولاي سالخوردهي ماست
بگير در بغل آرام ياس پرپر ما
بميرد آنكه در اين سنّ و سال زهرش داد
كه آتشي زد و سوزاند پاي تا سر را
بقيع ! روضهي شيخ الائمّه سنگين است
ولي بيا كه بگويم از اين فراتر را
چه گويم از شب و پاي برهنهي آقا؟
كه زنده كرد عزاي سه ساله دختر را
*وقتی زمین میافتاد یاد روضه عمه اش میفتاد.ميگفت من یه مردم اگه زمین بخورم میگم مَردم خودمو جمع و جور میکنم ولی بمیرم برای عمه سه ساله ام چی کار کردن باهاش.دستاش دیگه جون نداشت..*
چه گويم از غم آن نازدانه طفلي كه
ميان همهمه گم كرده بود معجر را
گمان نكن كه تمام است مقتلُالصّادق
بقيع ! گوش بده حرفهاي آخر را
به قصد كُشتنش آن شب كه تيغ بالا رفت
خدا رساند پيِ يارياش پيمبر را
دست و پاش لرزید غلاف کرد شمشیر عدد را
*افتاد به پاي امام صادق گفت: آقا جان یه چیزی از ما بخواه گفت یه خواسته دارم زود بگو ما را برسونند زن و بچه هام منتظرن زن و بچم دارن از وحشت میلرزن..دستور داد شما رو با احترام برگردوندن... ای آقا اومدی بچه ها دورت گشتن دخترا دورتو گرفتن..اما بمیرم برای اون آقایی که تو گودال تکیه داد به نیزه شکسته با زحمت سرشو آورد بالا صدا زد هنوز من زنده ام به حرمم نرید به خیمه هام حمله نکنید.. حسین آقام آقام.. یه وقت رو کرد سمت علقمه های عباس أین المسلم؟ أین الحبیب ..یکی بیاد کمک کنه من بلند شم آخ زن و بچه هام تو خطرن یا الله..،
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکٌهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسۀ مادر ندارد
*حالا مادرش اومد توگودال..*
گوید بنی، یا بنی، یا بنی
برخیز آمد مادرت زهرا، بنی
گفت پسرم پاشو مادرت اومده
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
که دیده بلبل از تنها گل خود
جدا گردد به ضرب تازیانه؟
* زینب یه حرفی میرنه ادم آتیش میرنه صدا زد..
خودم دیدم که قاتل پنجه انداخت
بر آن موئی که زهرا کرده شانه
هر کس ز علی کینه به دل داشت تو را زد. پیر لعین نیزه نداشت با عصا زد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝