.
🔹#خود_تحریمی
🔹#دفتر_مطالعات_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
.
200 صفحه|۱۲۰۰۰تومان|#پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
از آغاز انقلاب اسلامی در کنار مکتب فکری اصیل اسلام ناب که نماد و رهبر آن #امام_خمینی ره بود، خط فکری دیگری وجود داشت که در عین ادعای پایبندی به #اصول_انقلاب، دارای فاصلههای جدی با مکتب و ممشای امام راحل بود.
امام خمینی بود که انقلاب را بر اساس اسلام حداکثری و یا مشی انقلابی بنا نهاده بود، با متحجران و متجددان فاصلهای روشن داشت و همواره از قاعدين و و خستگان از قیام و مجاهدت در راه رسیدن به آرمانهای ناب اسلامی و شیعی گلهمند بود.
اوج این گلهمندی و دردمندی در پیام #جام_زهر و منشور روحانیت به خوبی دیده میشود.
جریانی همواره از ایستادگی، مجاهدت و مقاومت کناره گرفته و راه پیشرفت را در عبور از «انقلابی بودن» تعریف میکردند.
نتیجه عملی این تفکر هضم شدن در هاضمه سیری ناپذیر دنیای مدرن و قدرتهای استکباری بود. "برجام" نمادی از یک تفکر و نمودی از تواضع، کرنش و تسلیم در برابر استکبار بود و سخن از برجام های ۲ و ۳ و ۴ یعنی اعلام حرکت به سمت پذیرش قواعد جامعه جهانی؛ بخوانید: شیطان، طاغوت ، امریکا
این جریان به برجام هستهای راضی نشده و برجامهای دیگری نیز به ارمغان آورد. برجام فرهنگی یا سند انحرافی ۲۰۳۰ و اکنون سند تحریم مقاومت یعنی #FATF.
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🌏خرید اینترنتی
https://b2n.ir/80735
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🆔 @nashreshahidkazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه و بی تابی سردار حاج قاسم سلیمانی در فراق سردار شهید احمد کاظمی
◾️حاج قاسم سلیمانی بامداد امروز طی حملهی نیروهای آمریکایی به فرودگاه بغداد، به یاران شهیدش پیوست.
🆔 @nashreshahidkazemi
🌷 وصال بعد از ۱۴ سال فراق
حاج قاسم شهادتت مبارک
#شهيد_کاظمی
#شهید_سلیمانی
در ایام سالگرد شهادت شهید کاظمی
۱۹ دی ماه ۱۳۸۴
🌷 وصال بعد از ۱۴ سال فراق
حاج قاسم شهادتت مبارک
#شهيد_کاظمی
#شهید_سلیمانی
در ایام سالگرد شهادت شهید کاظمی
۱۹ دی ماه ۱۳۸۴
.
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
#انتشارات_شهید_کاظمی
وقتی ۸ ماه پیش توی دیرالزور با حاج قاسم از عملیات با آمریکا برگشتیم و آمریکائی ها فرار کردند
به حاجی گفتم دیگه کسی نیست باهاش بجنگیم ما از شهادت جا موندیم😭
دستی روی شانه ام زد بعد دست رو محکم توی دستش فشار داد و محکم و استوار گفت:
به زودی جنگی با آمریکا می کنید که همه شهدای مدافع حرم آرزو می کنند ای کاش با شما بودند در این نبرد
برو بچه هات رو آماده کن
هر کدام از شما باید یک گردان پای کار بیاورید
بعدش به همه انگشتر داد
گفتم حاجی جون به من انگشتر نرسید گفت برای یک گردان برات کنار کذاشتم
امروز به همه انگشتر داد...
🆔 @nashreshahidkazemi
🔸دی ماه با عطر حاج احمد و حاج قاسم
دی ماه است و عطر شهادت سردار حاج احمد کاظمی (۱۹ دی ۱۳۸۴) در فضا پیچیده است. یادم هست دی ماه ۱۳۸۵ یک هفته مانده به نخستین سالگرد آن شهید عزیز بود؛ شاید همین حوالی امروز؛ مثلا دهم تا پانزدهم دی. شاید دقیقا سیزدهم دی ۱۳۸۵!
سردار حاج قاسم سلیمانی آستین بالا زده، شخصا پیگیر ثبت و ضبط خاطرات فرماندهان درباره حاج احمد بود. با آن همه مشغله، شخصا زنگ می زد و درخواست وقت می کرد که تیم ضبط خاطرات بتواند برود پیش فرماندهان. به تیم ضبط گفته بود هرجا گیر کردید، خبر دهید شخصا پیگیری کنم.
خاطرات خیلی از فرماندهان درباره حاج احمد ضبط شده بود و تقریبا فقط مانده بود خاطرات سردار محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس.
وقت گرفته بود که آقامحسن (حاج قاسم و حاج احمد و بقیه فرماندهان جنگ، سردار رضایی فرمانده ارشد خود را به سبک گفتار امام خمینی، آقامحسن می نامیدند) خاطراتش را بگوید.
تیم ضبط خاطرات آمدند. حاج قاسم هم آمد. آقامحسن توی اتاق بغلی، جلسه داشت. دوربین را توی اتاق پذیرایی بیرونی منزل، کاشتند. گفت صندلی را بیاورید پایین اتاق طوری که عکس بچه ها (فرماندهان شهید) هم دیده شود. صندلی را جابجا کرد. گفت اینجا بهتر است رو به قبله هم هست. نور و صدا تنظیم شد. برای تست کادر و صدا، خودش روی صندلی آقامحسن نشست. تست میکروفن را انجام داد. یادم هست این جمله را گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. آقامحسن اتاق بغلی است، ما جسارت کردیم. خندید و رو به من گفت به آقامحسن نگید ما اینجا [روی صندلی او] نشستیم. ما کجا و فرمانده شهدا کجا. نگاهی به عکس شهدا روی دیوار اتاق کرد، آهی کشید و رفت روی زمین نشست. گریه اش گرفت. اشکهایش را پاک کرد.
حدود نیم ساعت منتظر ماندیم. از من سوالاتی پرسید که در دفتر چکار می کنم. پاسخ دادم. تشویق کرد و گفت اگر خاطرات آقامحسن در موضوعات مختلف مکتوب شود خیلی مهم است، بفرموده حضرت آقا، زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. یک لحظه به خودم گفتم خود حاج قاسم هم امروز برای همین شخصا آمده است؛ زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
بالاخره آقامحسن از اتاق بغلی آمد. سردار شهید حاج حسین همدانی هم پشت سرش. معلوم شد جلسه با او بوده. آقامحسن و حاج قاسم روبرو شدند، آقامحسن بغل باز کرد، همدیگر را در آغوش گرفتند. حاج قاسم ادب کرد، خم شد، آقامحسن سریع دست خود را عقب کشید. حاج قاسم کتف آقامحسن را بوسید و آقامحسن پیشانی حاج قاسم را. بعدش شهید همدانی و شهید سلیمانی روبوسی کردند. دقیقا مثل تابلوهای نقاشی شهدای کربلا.
حاج قاسم گزارش مختصری داد که چه افرادی مصاحبه کرده اند. بعدش توضیح داد که کدام بخشها و زوایا گفته نشده و پیشنهاد داد که آقامحسن چه محورهایی را بگوید بهتر است.
حاج قاسم رفت پشت دوربین. روی زمین نشست. تکیه داد به دیوار. روی صندلی ننشست. پای راست را تا کرده بود توی سینه. یک تسبیح هم دستش بود. گاهی زل می زد توی چشم آقامحسن، گاهی نگاهش را می دوخت به زمین.
دوربین آماده ضبط بود. میکروفن بوم و میکروفن یقه را تنظیم کردند. حاج قاسم حالش منقلب شد. آقامحسن چشمش افتاد به حاج قاسم، او هم گریه اش گرفت.
پیش خودم گفتم حاج قاسم شاید برای همین آمده است؛ با آن همه مشغله در ماههای پرالتهابی که صحبت از حمله امریکا بود و آماده باش های مکرر. برای صفای روح خودش آمده؛ برای شنیدن روضه الشهدا؛ روضه ی حاج احمد. روضه در سکوت شروع شد. گریه کردند. نمی دانم این صحنه ها ضبط شده یا نه.
اشکها را پاک کردند و ضبط شروع شد. یک دفعه توی ذهنم تصور کردم دوران جنگ است و حاج قاسم گوشه ی سنگر فرماندهی نشسته است. معروف است که آقامحسن همسطح مخاطبش صحبت می کند. دوباره به خودم گفتم شاید حاج قاسم آمده که هم روضه بشنود هم سطح خاطره گویی را تضمین کند؛ سطح را آسمانی کند. هرچه باشد مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. دی ماه بود ولی سقف آسمان اتاق بهاری شد. آقامحسن و حاج قاسم دو سه بار ضبط را متوقف کردند؛ شانه های مردان جنگ نباید پیش چشم دوربین بلرزد؛ ولی چاره ای نبود؛ روضه ی حاج احمد بود.
آن خاطره، دی ماه بود. حالا هم دی ماه است. دیماه که می شود عطر شهادت حاج احمد در فضا می پیچد. حالا عطر شهادت حاج قاسم هم به دیماه اضافه شده است. حالا حاج احمد رفته، حاج قاسم رفته، حاج حسین همدانی رفته است. باور نمی کنم که قرار است قامتش و لبخندش در یک قاب عکس بگنجد و آن قاب روی دیوار کنار بچه ها (بقول خودش) بنشیند. دیوار چه تحملی دارد!؟ اتاق چه تحملی دارد!؟ مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد! ولی امان از اتاق، امان از دیوار، امان از قاب عکسهای روی دیوار. چه کسی خاطرات حاج قاسم را به سان روضه خواهد گریست؟
هدایت شده از سردار شهید حاج احمد کاظمی
#کلام_شهید
شهید کاظمی:اگر می خواهید تاثیر گذار باشید،اگر می خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_احمد_کاظمی
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384