eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.9هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ دست نوشته 📚 برگرفته از کتاب یاد‌داشت‌های یک غواص 🔴این داستان به زبان طنز. دنیای امروز استکبار را به خوبی ترسیم می‌کند. (قانون پرطمطراق بین المللی یا خرمگس‌های خون آشام) 💢با تمام قوا حمله کرده‌اند! ای وای! چه کار کنم؟ اگر دست از پا خطا کنم، حسابم به کلی پاک پاک است. صدای گلوله می آید چه خبر است؟ چرا زیر گوش مردم مانور می دهی؟ مگر چشم هایت کور است؟ نمی بینی ما اینجاییم؟ آری؛ مو بر بدنم سیخ شده. هر جا برویم، این‌ها هستند. به شمابگویم: آن رو برو، کمی آن طرف تر، برادری با حالت خیلی گرفته و عصبانی نشسته. 🤨اخم‌هایش در هم رفته، لب را گزیده، با غیظ همراه با بغض، که نزدیک به گریه است، می‌گوید: دیوانه شدم... آخر تو بگو با این ها چه کار کنم، با چه زبانی حالی‌ِشان کنم که ما با شما جنگ نداریم؟ بابا بروید گورتان را گم کنید... گفتم: چه می دانم؟! برویم به انجمن مربوطه‌شان شکایت کنیم. من از تو داغان ترم. آخرالامر می دانید چه کار کرد؟ یک چوبه دار از همین نی‌ها درست کرد. هر کدام از آن ها که حمله می‌کرد او ضد حمله اش را انجام می‌داد. اسیرشان می کرد. ولی چه فایده؟ ما که صبح از خواب ناز سحر با لگد و نیشگون این ها بلند می‌شویم و هشت نفری با چوب، چماق و چفیه و نایلون به جان این‌ها می‌افتیم، جز عرق ریختن و به سر و صورت و پای خود زدن، چیزی عایدمان نمی شود. 🔺گفتم: بابا، ول کن! این ها دوره دیده‌اند. مگر نمی‌بینی چه جوری جا خالی می کنند؟ با گریه بلند گفت: اعتراض نامه‌ای به سازمان حقوق بشر یا بین المل بنویسم تا فکری به حال ما کنند. آخر این ها دیگر کی‌اند که به جنگ ما آمده‌اند؟ این ها کارشان، زیر پا گذاشتن و دهن کجی کردن به قانون پر طمطراق بین المللی نیست؟ ارواح ننه‌شان؛ بله شکایت نامه را تسلیم سازمان ملل کردیم! چشمت روز بد نبیند، به محض این که شکایت‌نامه رسید، سیل جنگنده‌ها بر سر ما باریدن گرفت. حالا تو بزن او بزن. از هر دو طرف کشته و مجروح زیادی دادیم. یک اعتراض نامه هم به دادگاه لاهه دادیم. درگیری ها ادامه داشت از اینجا ما، از آنجا آن‌ها. به هر ترتیب که بود، کارشان را تا غروب تمام کردیم و با سرو صورت خونین خواستیم بخوابیم که گروه دیگری از پشه‌ها به سراغمان آمدند. این ها پشتیبان خرمگس‌های خون آشامند. روز مگس‌ها و شب پشه‌ها با برنامه‌ریزی قبلی حمله می‌کنند. 🌷محمدعلی معصومیان🌷 ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۴ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
👌بعضی آدم‌ها به گردنمون خیلی حق دارن؛ اما خودمون هم خبر نداریم. آدم‌هایی که شاید باهاشون ارتباط داریم و یا تو کوچه و خیابون اونا رو می‌بینیم؛ ولی نمیدونیم چقدر برای کشورمون زحمت کشیدن. ✳️یکیش همین حاج علی‌ آقامحمدی.
🔷مردی که 46 سال پیش تو همین روزها و سال‌ها قبلش بارها خودش و دوستاش به خطر افتادن، و جانفشانی‌ها کردن. 🔖از سرمایه و زندگی شخصی‌شون گذشتن تا بتونن سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های امام رو تکثیر کنن و اگه بدونید با چه مشقتی اونا رو تو سراسر کشور پخش می‌کردن.
♻️حاج علی آقامحمدی با دوستاش میرفتن نجف به دیدار امام و کسب تکلیف می‌کردن. تو ایران هم با افراد سرشناسی مثل آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله مشکینی و خیلی‌های دیگه ارتباط داشتن.
💯کارهاشون روی حساب و کتاب بود. برای همین بود که اثرگذار بودن. ⚠️نمونه‌اش راه ‌انداختن قیام 19 دی 1356 در قم که این حرکت به پیرزوی انقلاب در 22 بهمن 1357 ختم شد.
📖کتاب اثر آقای امیرحسین انبارداران که استاد حمید حسام هم مقدمه‌ای برای اون نوشتن، روایت زمانه، زندگی و یک عمر تلاش انقلابی حاج علی آقامحمدی هست که شما رو هم با این شخصیت انقلابی آشنا میکنه و هم شخصیت‌های انقلابی دیگه. 📘خیلی خلاصه بگم شما با خوندن این کتاب چند واحد تاریخ انقلاب رو می‌گذرونید. برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌تونید از لینک زیر استفاده کنید:👇 https://manvaketab.com/book/391560/ 🛒حضوری: قم خیابان مجتمع ناشران طبقه‌ی هم‌کف فروشگاه نشر شهید کاظمی 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
🌷امشب قراره شما رو با یک شهید و یک کتاب آشنا کنم. شهیدی که بعد از 33 سال گمنامی شناسایی شد. شهیدی که خودش راوی قصه زندگیشه.
🥀حسین حاجی‌زادگان دومین شهید خانواده بود. بعد از شهادت برادرش مهدی در عملیات کربلای 5 علیرغم سن پایین، اصرار به رفتن جبهه و پر کردن جای برادر رو داشت.
🔺رفتن‌هاش به پایگاه بسیج بی‌فایده بود. به‌خاطر سن کم اعزامش نمی‌کردن. حسین به خانواده اعتراض کرد که برادرم جواد تو سپاهه و کاری واسم انجام نمیده. 🔷پدرش رو با اصرار راضی کرد که همراهش به بسیج بیاد و با درخواست و اصرار پدرش، بعد از دو هفته قبول کردن که بعد از آموزش اعزام بشه.
🔰بعد از آموزش به جبهه اعزام شد. ۸ روز از ورودش به لشکر نجف اشرف نگذشته بود که به همراه گردان علی بن ابی طالب به منطقه فاو اعزام شد. 💯گردان مردانه جنگید ولی همه شرایط به نفع عراقی‌ها بود و نیروها مجبور به عقب‌نشینی از فاو شدند. 🌹پیکر بعضی از شهدای گردان تو منطقه عملیاتی جا موند. یکی از اونا حسین بود.
📘؛ روایت زندگی شهید حسین حاجی‌زادگان از زبان خودش هست. اگرچه حسین سن کمی داشت؛ اما زندگی ۱۷ ساله‌اش پر از خیر و برکت بود. مشاهده و تهیه کتاب:👇 https://manvaketab.com/book/391600/ 🛒حضوری: قم خیابان معلم مجتمع ناشران طبقه‌ی هم‌کف فروشگاه نشر شهید کاظمی 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi