eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.9هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ فرازی از وصیت نامه 🌷 🛑 (صورت پر خون آن طفل معصوم) 💥 چرا که جهان را تکان داده شما را تکان نمی‌دهد؟ بروید بسوی قرآن و نهج البلاغه، ببینید چه خبر است، آیا فساد دنیا را نگرفته، آیا کافران قتل و غارت نمی‌کنند؟ 📢 الان در جنوب لبنان و فلسطین غوغاست، می‌زنند و می‌کشند و اموال و ناموس برادران مسلمان ما را به غارت می‌برند، در جاهایی دیگر مسلمانان را به بردگی می‌گیرند و بر سر آنها می‌کوبند و آنها فریاد یاللمسلمین بر می‌دارند و کسی نیست که به داد آنها برسد. مگر ما مسلمانان را چه شده است که اینگونه بر ما می‌تازند و ما کمر ذلت خم کرده‌ایم ؟ آیا امام حسین(ع) تن به ذلت داده که ما بدهیم ؟ 🔔‌ای عاشقان کجایید،‌ای غیرتمندان کجایید، که کربلا و مکه و قدس ما را گرفتند، مگر ما مرده‌ایم؟! 👂 ضجه آن مادر و کودک معصوم در چنگال کافران را بشنوید و به صورت پرخون آن طفل معصوم که از زیر آوار در آمده و بابا بابا می‌گوید دمی بنگرید، که همه ما مسئولیم. 📖 غواص دریا دل ✍🏻 به قلم: مصیب معصومیان ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/184489/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
✍ دست نوشته 📚 برگرفته از کتاب یاد‌داشت‌های یک غواص 🔴این داستان به زبان طنز. دنیای امروز استکبار را به خوبی ترسیم می‌کند. (قانون پرطمطراق بین المللی یا خرمگس‌های خون آشام) 💢با تمام قوا حمله کرده‌اند! ای وای! چه کار کنم؟ اگر دست از پا خطا کنم، حسابم به کلی پاک پاک است. صدای گلوله می آید چه خبر است؟ چرا زیر گوش مردم مانور می دهی؟ مگر چشم هایت کور است؟ نمی بینی ما اینجاییم؟ آری؛ مو بر بدنم سیخ شده. هر جا برویم، این‌ها هستند. به شمابگویم: آن رو برو، کمی آن طرف تر، برادری با حالت خیلی گرفته و عصبانی نشسته. 🤨اخم‌هایش در هم رفته، لب را گزیده، با غیظ همراه با بغض، که نزدیک به گریه است، می‌گوید: دیوانه شدم... آخر تو بگو با این ها چه کار کنم، با چه زبانی حالی‌ِشان کنم که ما با شما جنگ نداریم؟ بابا بروید گورتان را گم کنید... گفتم: چه می دانم؟! برویم به انجمن مربوطه‌شان شکایت کنیم. من از تو داغان ترم. آخرالامر می دانید چه کار کرد؟ یک چوبه دار از همین نی‌ها درست کرد. هر کدام از آن ها که حمله می‌کرد او ضد حمله اش را انجام می‌داد. اسیرشان می کرد. ولی چه فایده؟ ما که صبح از خواب ناز سحر با لگد و نیشگون این ها بلند می‌شویم و هشت نفری با چوب، چماق و چفیه و نایلون به جان این‌ها می‌افتیم، جز عرق ریختن و به سر و صورت و پای خود زدن، چیزی عایدمان نمی شود. 🔺گفتم: بابا، ول کن! این ها دوره دیده‌اند. مگر نمی‌بینی چه جوری جا خالی می کنند؟ با گریه بلند گفت: اعتراض نامه‌ای به سازمان حقوق بشر یا بین المل بنویسم تا فکری به حال ما کنند. آخر این ها دیگر کی‌اند که به جنگ ما آمده‌اند؟ این ها کارشان، زیر پا گذاشتن و دهن کجی کردن به قانون پر طمطراق بین المللی نیست؟ ارواح ننه‌شان؛ بله شکایت نامه را تسلیم سازمان ملل کردیم! چشمت روز بد نبیند، به محض این که شکایت‌نامه رسید، سیل جنگنده‌ها بر سر ما باریدن گرفت. حالا تو بزن او بزن. از هر دو طرف کشته و مجروح زیادی دادیم. یک اعتراض نامه هم به دادگاه لاهه دادیم. درگیری ها ادامه داشت از اینجا ما، از آنجا آن‌ها. به هر ترتیب که بود، کارشان را تا غروب تمام کردیم و با سرو صورت خونین خواستیم بخوابیم که گروه دیگری از پشه‌ها به سراغمان آمدند. این ها پشتیبان خرمگس‌های خون آشامند. روز مگس‌ها و شب پشه‌ها با برنامه‌ریزی قبلی حمله می‌کنند. 🌷محمدعلی معصومیان🌷 ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۴ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi