eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
13هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ویژگی مشترک دهه نود و بعد اون؛ آروم ننشستن اونا در برابر اتفاقات اطرافشونه. مث که‌ یه روزی تو برای از می‌جنگید و روزی در از در به رسید. 📌 رفته بود ، جنگیده بود تا نیاز نباشه اینجا تو تهران مقابل بایستیم، اما رد ، جایی وسط همین پایتخت امن خودش رو نشون داد؛ تهران خیابان پاسداران، گلستان هفتم، مقابل منزل نورعلی تابنده، قطب دراویش گنابادی. سحرگاه اول اسفند ۱۳۹۶. همزمان با سالروز حضرت مادر. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
😔 اونایی که پیکرش رو دیدن این جمله رو به صورت مشترک می‌گفتن که واسمون روز سال ۶۱ تداعی شد. 📌 چهره نورانی و غرق جراحت جوونی که قبل از در حلقه محاصره نامردای روزگار گرفتار شد و هر کس از هر طرف و با هر وسیله‌ای ضربه‌ای بهش وارد کرد تا به شهادت رسید. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
👌 اول وقت و هیچ‌وقت ترک نمی‌شد. اینو مادرش گفته بود. مادر . جوانک ۲۲ ساله‌ای که دربه‌در دنبال می‌گشت. انگار نماز اول وقت و خوندن زیارت عاشورا نسخه مشترک همه برای پرواز ابدی بود. 🌷 وقتی پیکر دوستای شهید مدافع حرمش، شهیدان کریمیان و‌ امیر سیاوشی را آووردن و در علی‌اکبرچیذر به خاک سپردن، حال و هوای عجیبی داشت. محمد عاشق بود. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 من به عشق مرتضی در این گلستان سوختم ... 📖 آرام جان زندگی داستانی شهید مدافع امنیت؛ محمد حسین حدادیان، به روایت مادر ✂️ برشی از کتاب: در دلم به محمد حسین گفتم: دیدی آخر شهید شدی؟ دیدی به آرزوت رسیدی؟ شب قدر امسال بود یا سال قبلش؟ نمی‌دانم. گفت: این شبا پرونده‌ها رو بازبینی می‌کنن. دعا کردم گوشه پرونده‌ام بنویسن: هوالشهید. نفهمیدم چطور وارد معراج شدیم؛ از کدام خیابان، از کدام کوچه، از کدام در. زانو زدم کنار تابوت‌. انگار امام حسین(ع) را می‌دیدم که از اسب افتادند و با زانو خودشان را رساندند پای جنازه جوانشان. برای محمدحسین گریه نکردم؛ به خاطر جوان اباعبدالله اشکم چکید. _ مامان جان! برام عزیز بودی اما خدا از تو برام عزیز تره... جوون بودی، رشید بودی، فدای سر علی اکبر آقا اباعبدالله! 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
🖐️ سلام چند روزه داریم براتون برنامه‌هایی تدارک میبینم🥰 برنامه های جذابی که خنده روی لبتون بشینه 😊 خبرهای خوبی در راه است... 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔 @nashreshahidkazemi
📚 شما کدوم رو دوست دارین الف) یک تخفیف فوق العاده😉 ب) هدیه های متفاوت! 🙊 ج) ارسال رایگان!😇 د) همه موارد 😍 برامون اینجا بگین 👇 @Shahidkazemi313 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔 @nashreshahidkazemi
📚 دوست دارین چه کتابی از کتاب های نشر شهید کاظمی رو داشته باشین و ندارین و الان توی اولویت خریدتون؟! منتظر پیام های خوبتون هستیم؛ برامون اینجا بگین 👇 @Shahidkazemi313 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
📖 ( ۵ ) 📃 شبی که مریم به دنیا می‌آید، بیمارستان العوده پر از فانوس و چراغ بود. نه به افتخار حضور مریم؛ که به خاطر شروع ماه رمضان. بخش زایمان، راهرو‌های بیمارستان، بخش‌های مختلف، حتی توی اتاق‌های بستری هم با فانوس‌های روشن تزئین شده بود. فادیا هم توی خانه‌اش از این فانوس‌ها گذاشته و به دیوار‌های خانه‌اش ماه و ستاره‌های براق آویزان کرده. می‌گوید دوست دارد یاسین متوجه تفاوت این ماه با بقیه‌ی سال بشود. من اما فکر می‌کنم چیزی که از تربیت یاسین برای فادیا مهم‌تر است؛ فضاسازی شهر غزه در همین چهل پنجاه متر خوابگاه است. 📌 پ. ن: سال‌های قبل بچه‌های ، با شروع ماهِ فانوس روشن می‌کردن و از پدر و مادراشون اسباب‌بازی هدیه می‌گرفتن. اما ماه رمضون امسال... خیلی از پدر و مادرا هستن، اما بچه‌ها نیستن خیلی از بچه‌ها هستن؛ ولی پدر و مادرا نیستن... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. ادامه دارد... 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔 @nashreshahidkazemi
🔔 گاهی اوقات فقط تصاویر آدمایی که توی هشت‌ساله یا و یا در شهید شدن جلوی چشممون به‌عنوان ردیف میشن. اما شهدایی هستن تو کشور که کمی . مث شهدای . تو قضیه پارسال همه‌مون رو دیدیم. 🤔 شاید برای شما هم جالب باشه وقتی قصه پسر جوونی رو بشنوید که در کف خیابونای شمال شهر تهران شهید شده باشه. اون هم نه در دهه ؛ بلکه سال ۱۳۹۶. اول اسفند ۱۳۹۶. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
📖 کتاب « » داستان زندگی مدافع امنیت که به روایت مادرش توسط نوشته شده. محمدحسین به معنای واقعی کلمه «آرام جان» مادرش بود. مادری که در خانواده‌ای زندگی نکرده بود؛ اما مسیر زندگیش با عجین میشه. 🌷 از ازدواج با همسر اولش که در جنگ هشت‌ساله میشه، ‌یه فرزند به یادگار می‌مونه. با وجود مخالف بودن پدر همسر دومش، باز هم با اون مرد ازدواج می‌کنه که حاصل این ازدواج پسری به نام محمد حسین حدادیان میشه. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
🤔 برخلاف داستان‌های که همگی ساکن مناطق معمولی و بعضاً محروم شهر‌ها هستن، « » روایت از منطقه اعیون‌نشین خیابان پاسدارنه که از وضعیت مالی خوبی برخورداره. شهیدی که سال ۹۴ به عنوان عازم میشه؛ ولی دو سال بعد شهید مدافع لقب می‌گیره. 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi
🔔 روایت کتاب از دوران مادر شهید شروع میشه و با محمدحسین به پایان می‌رسه. 💠 اصلی کتاب، و خود نویسنده هیچ دخالتی در کتاب نداره. فقط‌ یه جایی از روایت اتفاقات، چون مادر شهید شخصاً در اون مکان حضور نداشت، نویسنده مجبور شد با افرادی که مثلاً حین حوادث حضور داشتن صحبت کنه و بعد از اون، قصه رو از زبان مادر روایت کرد. 📌 پرداختن به مسأله‌ی دراویش در زمستان ۱۳۹۶ از زاویه‌ی بسیار نزدیک و از زبون یکی از ، از مهم‌ترین بخش‌های هرچند کوتاهِ این کتابه. ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/336081/ سفارش تلفنی👇 ☎️ ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ سفارش از ایتا👇 @manvaketab_admin 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi