شانزده سال بیشتر نداشت. یکشب باهاش صحبت کردم.
✅علی میگفت: هیچ چیز این دنیا من را راضی نمیکند.
رفتم دنبال پول، شهرت، تحصیل و... اما به این نتیجه رسیدم که هیچ چیزی در این دنیا مرا سیر نمیکند...
بهترین چیزی که به ذهنم رسید حضور در جبهه بود.
یک نفر از من پرسید برای چه به جبهه آمدی؟
گفتم برای دیدار با امام زمان عج.
🌷طلبه شهید علی سیفی دنیا را سه طلاقه کرد و راهی جبهه شد و به آنچه میخواست از جمله دیدار با مولایش رسید...
📗برگرفته از کتاب بیامشهد. اثر گروه شهید هادی.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹این بنده خدا را دیدم که...
✍ یکی از معلمین و مربیان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت.
این مرد خدا، یكبار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحهای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد.
من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود!
🔺توانستم با او صحبت کنم.
ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین، به مقام شهدا دست یافته بود. در واقع او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت.
اما سؤالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.
📚سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سالها بردن نام این فرمانده ممنوع بود
روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷ متجاوزان بعثی، حملهای گسترده و همهجانبه را برای بازپسگیری منطقه هور آغاز کردند. حاج علی در آن زمان، در قرارگاه خاتم4، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود.
هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک، چه بر سر سرداران «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان میگفتند که هلیکوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه خاتم به زمین نشستهاند و حاج علی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ.
پس از آن، جستجوی دامنهداری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید.
از طرف دیگر، بیم آن میرفت که افشای ناپدید شدن یک سردار عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر بیاندازد، به همین سبب تا سالها پس از پایان جنگ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده میشد و از سرنوشت احتمالی او با احتیاط فراوانی سخن به میان میآمد.
نه مراسمی برایش گرفته شد، نه یادوارهای برایش برگزار شد و نه یادمانی به نامش برپا گردید. اما پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد.
سرانجام در روز ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹ اخبار سراسری خبر کشف پیکر حاج علی هاشمی را اعلام کرد و مادر صبور او پس از ۲۲سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید.
#شهید_علی_هاشمی
📙هوری. اثر گروه شهید هادی
🌷سالروز شهادت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
وقتی برای خدا باشی،❤️
تو را آنقدر مشهور می کند که
عالم تو را بشناسد...
ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است.☘
#رفیق_شهیدم
#ابراهیم_هادی❤️
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✍ امام محمد باقر (علیه السلام) :
🖌 «خداوند برای هر کسی ، روزی حلالی مشخص داشته که به سلامت به او خواهد رسید. از طرف دیگر ، روزیِ حرام را نیز در دسترس او قرار داده است. اگر انسان ، مال خود را از حرام به دست آورد ، خداوند در عوض روزیِ حلالی را که برای او مقدّر کرده بود از وی باز ستاند.»
📚 بحار الأنوار ، ج ۵ ، ص۱۴۷
🏴 شهادت امام باقر (علیه السلام) تسلیت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خداوند نخواهد کذشت!!
تا الان شنیدهاید که رهبر معظم انقلاب بگویند خدا از فلانی نخواهد گذشت؟!؟
📍پس مسئله خیلی مهمه که آقا اینجوری صحبت میکنند...
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✅ خرمای بهشت برزخی!
من بر روی چمن ها دراز کشیدم.
گـویی یـک تـخـت نـرم و راحـت
و شبیه پرقو بود.
به بالای سرم نگاه کردم. درختانمیوه
و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم.
با خودم گفتم:
🔹خرمای اینجا چه مزه ای دارد؟
یکباره دیدم درخت نخل به سمت من
خم شد. من دستمرا بلند کردم و یکی
از خـرمـاها را چـیـدم و داخـل دهــان
گذاشتم. نمی توانم شیرینی آن خرمـا
را با چیزی در این دنیا مثال بزنم.
دراینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد،
باعـث دلزدگی می شـود. امـا آن خـرما
نمیدانید چقدر خوشمزهبود. ازجا بلند
شدم.دیدم چمنها به حالتقبل برگشت...
📚سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
اگر کسی بخواهد نسخه به روز شده شهید ابراهیم هادی را ببیند باید سراغ شهدایی برود که ابراهیم را الگوی خود قرار داده و پا جای پای ابراهیم گذاشتند.
مصطفی علی دادی یکی از آنهاست که در جریان کرونا به قافله شهدای سلامت پیوست.
او به سراغ دوستان و بستگان مرفه می رفت و از آنها کمک مالی می گرفت و در اختیار محرومان قرار می داد.
صدها بسته معیشتی درست کرده بود، اما وقتی می خواست به نیازمندان بدهد اسم خودش را نمی گفت. اعتقاد داشت کار اگر برای خداست، گفتن ندارد. خودش را آقای ایرانی معرفی می کرد.
مصطفی در یک رشته دانشگاهی پذیرفته شد، اما اینقدر مورد اذیت دختران دانشجو قرار گرفت که تحصیل را رها کرد و...
احساس می کنم یکی از کتاب های قوی و خوبی که در مجموعه شهید هادی جمع آوری شد، کتاب خاطرات آقا مصطفی است. کسی که چند روز بعد از شهادتش، تنها پسرش به دنیا آمد.
📙آقای ایرانی. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سوالات امتحان ارشیا.pdf
127.8K
🎁مسابقه ای با جوایزی ارزنده👆
کتاب عرش ارشیا از کتابهای موفقی بود که بهمن سال گذشته منتشر شد و با لطف خداوند متعال، استقبال خوبی از خاطرات این نوجوان و این عبد صالح الهی صورت گرفت.
به مناسبت عید بزرگ الهی، عید غدیر خم، سوالات مسابقه کتابخوانی عرش ارشیا خدمت دوستان ارسال میشود
✅سوالات به صورت تستی و تشریحی است، پیشنهاد میشود در یک برگه پاسخ ها نوشته شده، عکس گرفته شود و عکس برای ایدی انتشارات به نشانی زیر ارسال شود
@nashr_hadi
✅قرعه کشی نیز در عید غدیر خم برگزار شده و به برگزیدگان جایزه نقدی اهدا می شود.(نام و نام خانوادگی و نام شهر شرکت کننده نیز نوشته شود)
تا ده روز دیگر فرصت ارسال هست.
همچنین مرحله بعدی مسابقه کتابخوانی که سوالات آن در کتاب سلام بر ابراهیم و سه دقیقه در قیامت موجود است، در عید غدیر انجام خواهد شد.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نو+جوان
⛰️ سرنوشتِ سربلند
🌷 جوونهایی که ایران رو نجات دادن
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
زندگی احمد مانند یک انسان عادی ادامه داشت، از همان دوران نوجوانی با بقیه ی همسالان خودش بازی می کرد، می گفت و می خندید. اما به یاد ندارم که از او مکروهی دیده باشم. تا چه برسد به اینکه گناه کبیره از او سر بزند. اما اگر مدتی با او رفیق می شدی، متوجه میشدی که او یکی از بندگان خالص درگاه خداست.
✳️یکبار برنامه بسیج تا ساعت سه ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه می کردم. حالت او تغییر کرده بود. عبادت عاشقانه او بسیار عجیب بود. آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا می دیدیم. قنوت نماز او طولانی شد. آنقدر که برای من سوال ایجاد کرد. یعنی چی شده؟!
💢بعد از نماز به سراغش رفتم. از او پرسیدم: احمد آقا توی قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جواب هایش فکر می کرد. می خواست طبق معمول موضوع را عوض کند.
✅اما آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزند: «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمی دانی چه خبر بود! آنچه که از زیبایی های بهشت و عذاب های جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و ...»
📙 عارفانه، اثر گروه شهید هادی.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63