eitaa logo
نشر شهید هادی
18.4هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 مکالمه شنیدنی با نوجوانان دهه هشتادی که معتقد بودند تمام بدبختی‌های ایران از سال ۵۷ شروع شده https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ بزرگ در مورد مصرف مشروبات الکلی 🍺🍻🥂🍷 چرا مشروبات الکلی مضر است؟🍷🥂 👤 دکتر ریچارد هورتون: این جمله که نوشیدن الکل برای سلامتی مفید است، افسانه‌ای بیش نیست.(کتاب علوم نوین در اسلام) https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
‼️دیشب آقا مشرف شدند جمکران انشالله که خیر است معمولا قبل از اتفاقات بزرگ، حضرت آقا خلوتی در جمکران دارند. البته این تصویر مربوط به شب گذشته نیست https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️این کلیپ خیلی عجیبه... ♦️با دوتا سوال منطقی از خانمهای بی حجاب ، خانمها هاج واج موندن که چی جواب بدن.... ♦️به این میگن کار بسیار عالی ومحترمانه و تاثیر گذار.. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 آقا به شما چه که می خواین جهانی عمل کنید⁉️ ⬅️ وقتی استکبار جهانی است، ضداستکبار هم باید جهانی باشد. 🎤 استاد https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔻 همه‌ی کسانی که با ابراهیم بودند، می‌دانند؛ ابراهیم خیلی دست‌ودلباز بود. اگر کسی به ابراهیم می‌گفت عجب ساعت قشنگی، یا عجب لباس قشنگی داری، ساعت یا لباس یا هر وسیله‌ی دیگری را که داشت، درمی‌آورد، می‌گفت بیا! مال تو! هیچ‌وقت دل به چیزی نمی‌بست. یک جمله داشت که همیشه آن را می‌گفت: «به دنیا دل نبنده هر که مَرده!» 📚تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
⭕️ لشگر مجازی جریانات اصلاح‌طلب و اعتدالی، پس از ناکام ماندن در تحمیل سهم‌خواهی خود نسبت به رئیس دولت منتخب، سیلی از فحاشی و بی‌احترامی را نسبت به رئیس دولت چهاردهم، به راه‌ انداخته‌اند. در آخرین مورد، تعدادی از اکانت‌های معروف، مشغول تِرند کردن کلمه به‌جای مسعود، و ، به‌جای پزشکیان هستند. این توهین‌های نه‌چندان اخلاق‌مدارانه، پس از استعفای محمدجواد ظریف در شب گذشته کلید خورده! ما هم مانند رهبر معظم انقلاب برای سلامتی و توفیق خدمت ایشان دعا می کنیم. او اکنون آبروی جمهوری اسلامی است. دعا می کنیم رئیس جمهور منتخب بتواند در مسیر انقلاب و رهبری قدم بردارد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🥇 تا اسم مدال می آید همه ما به فکر مدال طلا می‌افتیم همیشه مدال‌ها از جنس طلا والمپیک نیست! بعضی وقت‌ ها از جنسِ خون جگر است و داغِ دل ... (📷 تصویر آقای حسنعلی ضرغام پور پدر ۵ شهید عالیقدر که عکس فرزندانش را مثل مدال به سینه چسبانده..) شادی روح مطهر همه شهدا صلوات https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸چند سال قبل از ظهور، بوی آن به مشام اهل معنویت می‌رسد🔸 یعقوب (ع) از کنعان با آن فاصله بسیار، به برادران و خویشانش گفت: «إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ»: من بوی یوسف را می‌شنوم، اگر مرا مسخره نمی‌کنید و دست نمی‌اندازید. قرآن اشاره می‌کند که بزرگان عالم نمی‌توانند همۀ آنچه را که احساس می‌کنند با مردم مطرح کنند. مردم ظرفیت شنیدن احساسات بزرگان را ندارند. اگر بزرگان آنچه را درک می‌کنند به مردم منتقل کنند، مردم آنها را مسخره خواهند کرد. به همین جهت می‌گوید: «إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ» امام زمان (عج) وقتی می‌خواهند پا بگذارند در رکاب، چند سال مانده به ظهورشان، آن‌هایی که عاشقش هستند از فاصلۀ دور بویش را می‌شنوند! آدم بو می‌برد. شامۀ انسان اگر زکام نباشد و قدری روحانیت در او باشد، بوی ظهور را آرام آرام استشمام می‌کند. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخن مستدلّ

🔹 قرآن کتابی نیست که کلی بگوید و الگو نشان ندهد. کتابی نیست که بگوید محکم سخن بگویید و سخن محکم را تبیین نکند. 👈 استاد علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه) فرمود: قرآن نور است، در سراسر این نور نقطه های تاریک و مبهم و کم رنگ نیست. اگر خدا فرمود محکم سخن بگویید، سخن محکم را تبیین کرد، گفت حرف مستدل محکم است، سخن عاقلانه محکم است، گفتاری که با فکرت همراه است محکم است؛ لذا سراسر قرآن استدلال است. 🔹 اگر بیش از سیصد مورد دعوت به تفکر، تدبر، تعقل و مانند آن می کند، عنوان تعقل است و تفکر؛ وگرنه سراسر قرآن به حمل شایع فکر و استدلال است. ـ گاهی می گوید تفکر کن ـ گاهی عصاره فکر را به عنوان احتجاج به پیامبرش تلقین می کند؛ 🔻 قهراً مجموعه قرآن می شود دلیل، چون مجموعه قرآن سخن مستدل است سنگین است که ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلًا ثَقِیلًا﴾. 🎙 آیت الله جوادی آملی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
31.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | امام حسن مجتبی(ع)، احیاءکننده نهضت اسلام ✏️ روایتی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره دوران مبارزات امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🗓 انتشار به مناسبت هفتم صفر؛ سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام 💻 Farsi.Khamenei.ir
👆یکی از اهل منبر می فرمود: بنا به تحقیقی که انجام شده، تا حدود دویست سال قبل، در تمام بلاد شیعه، هفتم ماه صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام گرفت می شد، اکنون در عراق هم همینطور است. اما در دوره ناصرالدین شاه، به جهت تولد او که هفتم ماه صفر بود، و می خواست برای خودش جشن بگیرد، به روایت ۲۸ ماه صفر عمل کردند. شهادت مظلومانه دومین ستاره آسمان امامت، فرزند اول خاندان اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا باید به جوان‌ها اعتماد کرد؟! 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت ۲۲مرداد، روز جهانی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خیلی از دوستان و همراهان کانال، تقاضا داشتند که مطالب جدیدی که از تجربه گران نزدیک به مرگ می شنویم را در کانال بارگذاری کنیم. یکی از عجیب ترین این تجربیات، جوانی از سیستان بود که در موضوع ربا تجربه داشت. در آیات قرآن، ربا به منزله جنگ با خداوند متعال معرفی شده. حتی شنیدم که برخی از بزرگان می گویند برای اینکه گرفتار شبهه ربا نشوید، به هیچ وجه به وام های بانکی که سود دارند نزدیک نشوید. یا حتی از حساب های کوتاه و بلند مدت استفاده نکنید. آیت الله جوادی آملی عامل بسیاری از مشکلات را بانکداری ربوی در کشور می داند. اما شنیدن ماجرای این دوست عزیز خالی از لطف نیست.
من در خانواده‌ای مذهبی و شیعه، در یکی از شهرهای سنی نشین شرق کشور به دنیا آمدم. از کودکی مهر اباعبدالله در دلم بود و نام هر دو پسرم را از نام‌های ایشان انتخاب کردم. در همان شهر مشغول فعالیت و کارمند دولت شدم. دلخوشی من و خانواده ام، سفر اربعین بود. با ماشین پراید، مسیر طولانی را طی می‌کردیم تا به مرز برسیم. تا اینکه سال قبل به این نتیجه رسیدیم که این ماشین دیگر به درد سفر نمی خورد. لذا پیگیری کردم تا ماشین را عوض کنم. مبلغ زیادی نیاز بود. به دنبال وام رفتم ولی هماهنگ نشد. به پیشنهاد یکی از دوستان تصمیم گرفتم امتیاز وام بخرم. من اصلاً فکر نمی‌کردم خرید و فروش امتیاز وام اشکال داشته باشد و نمی دانستم، بنا به نظر بسیاری از علما، سودی که بابت وام دریافت می‌شود شبهه ربا را ایجاد می‌کند. ابتدا امتیاز وام ازدواج یک نفر را خریدم و برخی مشکلات را برطرف کردم. برای دومین وام اقدام کردم تا ماشین را عوض کنم. تمام کارها انجام شد و پرونده من به مرحله نهایی رسید. باز می گویم اصلاً فکر نمی‌کردم این کار اشکال داشته باشد. با خودم می‌گفتم دو طرف راضی هستند و... شبی که کار وام انجام شد به خانه آمدم، بچه‌ها خوابیده بودند، بعد از شام، من هنوز بیدار بودم و چشمانم باز بود که آن تجربه عجیب برایم پیش آمد. (گریه شدید راوی) پرونده وام در دستم بود، اما احساس کردم در کاخ یزید و در میان دشمنان اهل بیت ایستاده‌ام! یک سینی گرد بزرگ را به دست من دادند. پارچه ای روی آن بود. احساس کردم داخل آن غذاست. همان لحظه صداهایی شنیدم. از اطراف آن محل، صدای یک دختر بچه می آمد که پدرش را صدا می‌زد!! با خودم فکر کردم لابد این سینی غذا برای آن بچه است. حرکت کردم و رفتم و این سینی را به سمت صدا بردم. یکباره در پشت آن کاخ، وارد یک خرابه شدم.(گریه شدید راوی) مردی قوی هیکل سینی را از من گرفت و آنچه داخل آن بود را به سمت بچه انداخت. با دیدن این صحنه من فقط داد زدم: یا حسین. زانوانم سست شد، نزدیک بود جان بدهم. آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود. من خرابه شام را با تمام جزئیات مشاهده کردم! دو نفر پشت سر من بودند که آنها را نمی‌دیدم. اولی گفت او را برگردانیم، الان از دنیا می‌رود. دیگری گفت: بگذار عاقبت کارش را ببیند و بداند اگر ادامه دهد چه بلایی سرش می‌آید... آن شب در حالی که بیدار بودم، بی اختیار داد می زدم و با فریادهای یا حسین، تمام اهل خانه را بیدار کردم. ادامه دارد...
نمی‌دانید آن شب بر من چه گذشت. اصلاً شرایط عادی نداشتم. فقط می‌خواستم گریه کنم. یعنی من چه عمل اشتباهی انجام داده بودم که در صف دشمنان امام حسین علیه السلام قرار گرفتم؟! من که اینقدر ادعا داشتم عاشق مولا هستم و... همان شب وقتی حالم بهتر شد، با یکی از دوستان روحانی تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. پرسید امروز چه کار کردی؟ قضیه وام را برایش توضیح دادم. گفت: اشکال کار همین جاست. این مدل وام ها شبهه ربا دارد. حتی خرید و فروش وام‌هایی که برای ازدواج یا فرزندآوری است، بنا به نظر بسیاری از علما اشکال دارد. خیلی تعجب کردم. گفتم همین فردا پرونده ام را باطل می‌کنم. پس از چند ساعت که حالم بهتر شد، به خواب رفتم. نزدیک اذان صبح خودم را در محلی دیدم که بیشتر دوستان مومن من آنجا حضور داشتند. یکباره احساس کردم آقا امام زمان عج در میان دوستان من هستند! من ادعا داشتم که خیلی عاشق امام زمان عج الله هستم، اما آنجا خیلی بی‌توجه به ایشان، می‌خواستم از آن جمع خارج شوم! گویی برایم مهم نبود که عمری به دنبال آقا بوده ام! اما آقا متوجه من شدند و گفتند: فلانی کجا می‌روی؟ گفتم: می‌روم پول نزول کنم. (البته باورم نمی‌شود این حرف را زده باشم ولی گفتم!) آقا فرمودند: نرو، وام قبلی را هم ما واسطه شدیم و بخشیده شدید. اما دیگر نرو. بعد آقا به جوانی که در کنارش بود اشاره کرد و گفت: برو راضیش کن تا برگردد. من می خواستم بروم‌ که این جوان به سمت من آمد. چهره جذاب و نورانی او را قبلاً هم دیده بودم. هرچه جلوتر آمد مطمئن شدم خودش است. ابراهیم بود. شهید ابراهیم هادی. وقتی به من نزدیک شد، از خواب پریدم. گریه امان من را بریده بود. من از فردا دیگر سراغ بانک و اینگونه وام‌ها نرفتم. هیچ حسابی جز حساب قرض الحسنه ندارم. من یقین دارم فاصله حسینی شدن و یزیدی شدن به اندازه یک لقمه حلال یا حرام است. خدایا ما را کمک کن. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ما مثل بچه ای هستیم که... امام زمان عج الله غائب نشده، ما هستیم که گم و محجوب شده ایم... 🌷الهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
بعد از غرق کردن تمدن آمریکا، تازه خواهیم رسید به مرحله جنگ با اسلام سکولار که در اذهان خودی‌ها رسوخ کرده. پاشنه آشیل اسلام آمریکایی، «امر به معروف و نهی از منکر» است که متاسفانه حتی در جوامع نخبگان انقلابی ما، هنوز فهم نشده. فرصت زیادی نداریم... ‌https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📸 برای تمام زندانیان دعا کنید بخصوص زندانیان مجازی
فرض کنید کسی را که اصلاً تلویزیون ایران را نمی‌بیند.
در پیام‌رسان‌های ایرانی و کانال‌های خبری رسمی هم حضور ندارد.
در اجتماعات مردمی هم شرکت نمی‌کند…

فقط سرش توی اینستاگرام و اینترنشنال و بی‌بی‌سی است و ایران را از داخل زندانی که برای خودش ساخته مشاهده می‌کند…

او در زندان خودساخته اسیر شده؛ برای آزادی‌ش هم دعا کنید و هم تلاش کنید.

https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم زیبا از دعوای دو عراقی بر سر مهمان ایرانی و عاقبت آن را ببینید ناگهان باز دلم‌ یاد تو افتاد شکست... https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
پنجاه و سومین سالروز جدایی ‎ از خاک ایران تسلیت باد! یکی از مواردی که پهلوی پرستان هیچ جوابی برایش ندارند همین جدایی استان چهاردهم، یعنی بحرین 🔹رژیم پهلوی، بحرین و جزایر اطراف را که تا آن زمان به طور رسمی جزئی از خاک ایران بود، «شوهر داد» و این جزیره در ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ رسما از ایران جدا شد! 🔸یک روز بعد، شاه این استقلال را به حاکمان این جزیره تبریک گفت تا نخستین حاکمی در تاریخ باشد که تجزیه کشور خودش را تبریک می‌گوید! 🗞 منبع: روزنامۀ اطلاعات، ۲۴ مرداد ۱۳۵۰، صفحۀ ۱۷ 📙روحت شاد مباد. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روز تلخ تاریخ معاصر ایران! 🔹 حساب کنید این همه جوان دسته‌گل در دوران دفاع مقدس خون به خاک ریختند تا وجبی از این سرزمین به دست دشمن نیافتد؛ آن وقت چندسال قبلش کسی که خود را شاه ایران می‌خواند دودستی منطقه مهم و استراتژیک بحرین را تقدیم انگلستان کرد. جایی از این سرزمین که از وقتی تاریخ به یاد خود می‌آورد جزو استان‌های ۱۴ گانه ایران بود. 🔸 امروز روز تلخ ازدواج اجباری بحرین، دختر ایران است؛ این ویدئو را به مناسبت این واقعه تلخ دوران پهلوی تولید شده‌است؛ تقدیم نگاه شما 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
یک شب هزار شب... جوان ۲۵ ساله‌ای را همراه با مامور به دادسرا آوردند. ظاهرش به خلافکارها نمی‌خورد. با او صحبت کردم. می‌گفت دانشجو هستم گفتم اینجا چه می‌کنی؟ چرا با دستبند؟ می‌خواست حرف بزند اما گریه امانش نداد. مامور همراه او پرونده‌اش را به من داد. گفتم بگو چی شده؟ گفت هفته قبل مراسم عروسی دعوت بودیم. من با ماشین خودم آمدم. پدر و مادر و برادرم، جدا با ماشین خودشان. ما جوان‌ها آخر مراسم گوشه سالن رفتیم و چند بطری آوردند و مشغول شدیم. مادرم که فهمیده بود خیلی اصرار داشت جلوی ما را بگیرد اما پدرم می خندید و می‌گفت: ولشون کن. سخت نگیر، یک شب هزار شب نمی‌شه. بگذار راحت باشن. خلاصه آن شب برادر ۱۵ ساله من هم برای اولین بار به جمع ما اضافه شد. وقتی مجلس تمام شد، من مست مست بودم. سوار ماشین شدیم برادر هم به دنبال من آمد و جلوی ماشین من نشست. توی اتوبان به دنبال ماشین عروس کورس گذاشتیم گاهی پدرم کنار ماشین من می‌آمد و بوق می‌زد و می‌گفت: چیکار می کنی، یواش‌تر. برادرم خیلی ترسیده بود، اما من همینطور لایی می‌کشیدم و گاز می‌دادم. باز پدرم خودش را به ما رساند و بوق می زد و داد میزد... من تو حال خودم نبودم. فقط یادمه برادرم آخرین حرفی که زد گفت: داداش، مامان ناراحته یواش برو. من می‌خواستم از لابلای ماشین‌ها سبقت بگیرم که یکباره ماشین به سمت راست منحرف شدم و محکم به ماشین لاین کندرو برخورد کردم و چپ کردم. اتوبان بسته شد. من تو همان حال مستی بودم اما کمربند بسته بودم. مردم کمک کردند تا بیرون آمدم. وقتی به اطراف نگاه کردم تازه فهمیدم که زدم به ماشین بابام! درب سمت راننده کامل فرو رفته بود. همه تلاش می‌کردند پدرم را از ماشین بیرون بکشند و نجات دهند. مادرم همینطور خودش را می‌زد و گریه می‌کرد. وسط اتوبان اوضاعی شده بود. برادرم را هم بیرون آوردند. چون کمربند نبسته بود به شدت آسیب دیده بود. خلاصه، پدرم اون شب از دنیا رفت و برادرم به خاطر شدت آسیب دیدگی در بیمارستان بستری است. پرونده را باز کردم. گزارش بیمارستان را خواندم. پدرش که در دم فوت کرده بود و برادرش به خاطر آسیب به کمر، قطع نخاع شده و حتی در گزارش نوشته بود: کنترل ادرار را از دست داده و تا پایان عمر باید روی صندلی چرخدار باشد! حالا فهمیدم یک شب هزار شب نمیشه، بلکه یک شب میتونه یک زندگی و خانواده رو نابود کنه. 📙برگرفته از کتاب در دست چاپ در همین موضوع 📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
نشر شهید هادی
من در خانواده‌ای مذهبی و شیعه، در یکی از شهرهای سنی نشین شرق کشور به دنیا آمدم. از کودکی مهر اباعبدا
سلام بر دوستان ممکن است برای برخی در مورد خرید و فروش وام و مسائل اینگونه سوال ایجاد شود. باید گفت انتقال برخی از وام ها به دیگران اشکالی ندارد و در مورد وام ازدواج و فرزند آوری بحث فرق می کند. در اینجا استفتا انجام شده را می نویسیم: سوال  شخصی پیشنهاد خرید وام ازدواجی که به او تعلق گرفته را به من داده است، آیا اشکال شرعی ندارد؟(مرجع مقام معظم رهبری) خرید و فروش وام ازدواج غیر قانونی است و صراحتا این موضوع از سوی بانک مرکزی تائید شده است. این وام با استفاده از منابع مردمی و ملی به امر خِیر ازدواج اختصاص پیدا کرده است. بودجه وام ازدواج از طریق افراد خیّری که در بانک‌ها سپرده‌های قرض الحسنه دارند، تامین می‌‌شود. همچنین دولت با اختصاص منابع دولتی قصد شکل گیری کانون گرم خانواده را دارد. بنابراین از نظر شرعی هم قطعا اشکال دارد؛ زیرا خرید و فروش این وام با ربا هیچ فرقی ندارد.
گنده لات راوی امیر منجر یادم هست در زورخانه حاج حسن، پیرمردی می آمد و آن بالا در گوشه ای می نشست و ورزش جوان ها را نگاه می کرد. در آن جمع، ابراهیم هرگاه از در وارد می‌شد این پیرمرد را حسابی تحویل می‌گرفت و او را در آغوش می فشرد. گویی دوست صمیمی اش را دیده. من دقت کردم که ابراهیم، در حین روبوسی، مبلغی را داخل جیب آن پیرمرد می گذاشت. مدتی از آن ماجرا گذشت. یک روز به او گفتم: ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟ جواب درست و حسابی نداد. یقین داشتم که او به خوبی این پیرمرد را می شناسد. دوباره سوالم را پرسیدم. مکثی کرد وگفت: او پهلوان عباس... است، یکی از پهلوان های قدیم تهران. او در جوانی گنده لات بود و کارهای خلاف بسیاری انجام داد، اما حالا سرش به سنگ خورده و دیگر توان قبل را هم ندارد. من هر بار به زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم با این پهلوان بودم. از طرفی شاهد بودم که برخی دوستان ما به ابراهیم انتقاد می کردند که او در گذشته چنین و چنان بوده، چرا به او کمک می کنی؟ ابراهیم با مهربانی می گفت: در گذشته این طور بوده، الان پشیمان است. خدا پشیمان ها را قبول می کند، چرا ما قبول نکنیم؟! مدتی گذشت، تا اینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها با پهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است. آخر شب وقتی پیش من آمد گفت: این پهلوان عباس دستش خالی است. میخواهد دختر شوهر بدهند، اما نمی‌تواند جهیزیه تهیه کند. می توانی بی سر و صدا کاری انجام دهی؟ صبح فردا با ابراهیم راهی بازار شدیم. از هر بازاری که می شناختیم کمک گرفتیم. یک نفر فرش داد. یک نفر ظرف و ظروف و دیگری رخت و لباس. خلاصه جهیزیه خوبی برای دختر پهلوان عباس تهیه شد. نمیدانید این پیرمرد چقدر خوشحال شد. هربار ابراهیم را می دید از جا بلند می شد و مانند فرزندش او را در آغوش می گرفت و دعایش می کرد. پهلوان عباس چهل سال پیش پیرمرد بود و به یقین الان زنده نیست، اما ابراهیم کاری کرد که او بنده خوب خدا شد. اهل نماز و مسجد و... او از تمام گذشته اش توبه کرد. 📙داستان جدید، از کتاب دو جلدی سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63