┅═✼🌷✼═┅
🔸بارها در زمینه های مختلف اهمیت صلوات را شنیده ایم. در حدیثی می خواندم که اگر کسی در بدو ورود به جلسه ای صلوات بفرستد، در آن جلسه دچار غیبت نمی شود . اگر هم بعد از خروج از جلسه صلوات بفرستد کسی غیبت او را نخواهد کرد.
☘«شهید ابراهیم هادی» نیز از حربه شیرین #صلوات برای جلوگیری از غیبت استفاده می کرد. وقتی کسی غیبت می کرد یا بحث را عوض می کرد یا صلوات می فرستاد.
📌راستش را بخواهید امروزه بزرگترین و پر تکرار ترین چیزی که به نامه اعمال و کیسه ثواب هایمان، چوب حراج می زند، همین غیبت کردن است. یک لحظه تمام تلاش های مان را باد می برد.
✨از امروز سعی کنیم هنگام شنیدن #غیبت، با صلوات، تذکر بجا، تغییر بحث طوری که به کسی بر نخورد، جلوی غیبت را بگیریم.
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#سلام_بر_ابراهیم
تقوای ِابراهیٓم
هر وقت مۍدید بچہ ها مشغول #غیبت هستند مرتب مۍگفت :
#صلوات بفرست ! و یا بہ هر طریقۍ بحث را عوض مۍڪرد .
#دانشمند عارف ...
شهید دکتر مصطفی چمران
🌹🌹🌹
خدایا...
خود را به تو می سپریم تا در میان طوفان ها
از میان #گرداب های خطر؛ ما را راهنمایی کنی...
با نور #ایمان قلب های ما را روشن نمایی...
به آتش #عشق خودخواهی ها و ناپاکی های وجود ما را بسوزانی....
☀️☀️☀️
خدایا...
از تو می خواهیم که طبع ما را آن قدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز #خدا تسلیم نشویم...
جفیه های دنیا ما را نفریبد!
خودخواهی ها ما را کور نکند!
سیاهی #گناه و #فساد و #تهمت و #دروغ و #غیبت قلب های ما را تیره و تار ننماید...
☀️☀️☀️
خدایا...
به ما آن قدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها و سرمست و مغرور نشویم و کوچکی و بیچارگی خود را فراموش نکنیم...
و در برابر شکست ها و #مصیبت ها خود را نبازیم و در تاریک ترین لحظات کشنده حیات!
امید خود را به خدا از دست ندهیم...
☀️#شهید_مصطفی_چمران☀️
🌺سالروز شهادت
همینطور که
به صفحات کتاب اعمالم نگاه می کردم
و به اعمال خودم افتخار می کردم،
🔸 یکدفعه دیدم، تمام اعمال
خوبم در حال محو شدن است!
صفحه پر از اعمال خوب بود
اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد
شده بود!
با عصبانیت به آقایی که پشت
میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم:
چرا این ها محو شد. مگر من
این کارهای خوب را انجام ندادم!؟
گفت: بله درست می گویی،
اما همـان روز #غیبت یکی
از دوستانت را کردی.
اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
📙 سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ (حسابرسی اعمال) : همینطور که
به صفحه اول (اعمال) نگاه می کردم
و به اعمال خودم افتخار می کردم،
🔸 یکدفعه دیدم، تمام اعمال
خوبم در حال محو شدن است!
صفحه پر از اعمال خوب بود
اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد
شده بود!
با عصبانیت به آقایی که پشت
میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم:
چرا این ها محو شد. مگر من
این کارهای خوب را انجام ندادم!؟
گفت: بله درست می گویی،
اما همـان روز #غیبت یکی
از دوستانت را کردی.
اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
همینطور که
به صفحات کتاب اعمالم نگاه می کردم
و به اعمال خودم افتخار می کردم،
🔸 یکدفعه دیدم، تمام اعمال
خوبم در حال محو شدن است!
صفحه پر از اعمال خوب بود
اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد
شده بود!
با عصبانیت به آقایی که پشت
میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم:
چرا این ها محو شد. مگر من
این کارهای خوب را انجام ندادم!؟
گفت: بله درست می گویی،
اما همـان روز #غیبت یکی
از دوستانت را کردی.
اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
📙 سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 ماجرای عجیب یک مهمانی با پذیرایی مردار انسان...!
⏱زمان مطالعه ۱ دقیقه⏱
🍃یک روز با بعضی بزرگان فامیل به یک مهمانی در لواسان دعوت شده بودیم. بعد از صرف #ناهار دور هم روی مبل نشستیم. یک میز بزرگ وسط بود که خوراکیهای مختلف روی آن چیده بودند از شیرینی میوه آجیل گرفته تا شربت چای و.... همه گرم صحبت بودند. هر کسی چیزی میگفت و بقیه مشغول #خوردن بودند.
🍃کم کم احساس کردم از کسانی صحبت میشود که در جمع ما نیستند. کاملاً مشخص بود #غیبت میکنیم. با زبان طنز و شوخی به یکی از بزرگترها گفتم: فلانی بیا از قد و هیکل و قیافه من بگو، خوب نیست پشت سر کسی حرف بزنیم. او هم با پررویی گفت: جلوی روش هم میگم. دوباره حرفم را #تکرار کردم و گفتم: بابا بیایید از خودمان حرف بزنیم خوب نیست غیبت کنیم. اما کسی به حرف من توجهی نکرد. با خودم گفتم من باید بروم بیرون، اینجا مجلس غیبت شده است. آنجا #حیاط بزرگی داشت و من رفتم داخل حیاط.
🍃در بررسی اعمال آن روز را با تمام جزئیات دیدم. اما چیزهایی را دیدم که #باطن کار آن روز ما بود. میز بزرگ وسط که پر از خوراکی بود تبدیل شده بود به یک گوشت مردار و حاضران تکه تکه از آن میخوردند و چهره هایشان تغییر میکرد، صورتشان مثل #مردار وحشتناک میشد و اصلاً قابل تحمل نبود. از طرفی میدیدم که پرونده اعمالم با حضور در آن جلسه سنگین تر میشد؛ اما زمانی که امر به معروف کردم و از جلسه بیرون آمدم #پرونده اعمالم سبک شد و خیر و برکات زیادی در روزهای بعدی زندگیام دیدم. برخی گرفتاری های زندگیام به همین دلیل برطرف شد.
📙کتاب تقاص
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63