eitaa logo
مقاومــت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
476 ویدیو
16 فایل
اخبار و تحلیل های مقاومت کُلــُ نفسِِ ذائــِـقَهُ المَوتـــِ همـــه ی مردُم طعم مرگ را می چشند چه خوب است شهادت در راه حق
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کتابخانه صوتی
کتاب صوتی "سلام بر ابراهیم(جلد اول)" زندگینامه و خاطرات پهلوان شهید گمنام ابراهیم هادی ناشر:نشر شهید هادی در 13 قسمت گوینده و میکس: #علی_آقاجان_پور #سلام_بر_ابراهیم (جلد 1) @audio_ketab
هدایت شده از همسفر شهدا
❇️ وقتی کتاب #همسفر_شهدا (سید علیرضا مصطفوی) و #پسرک_فلافل_فروش (محمد هادی ذوالفقاری) را می خوانیم و با زوایای اخلاقی این دو عزیز آشنا می شویم بیشتر حس می کنیم که وقتی دنبال تحقیق و ثبت خاطرات #شهید_ابراهیم_هادی جهت کتاب #سلام_بر_ابراهیم بودند با قرار دادن الگوی ارزشمندی چون حاج ابراهیم، چقدر به اخلاق، منش و رفتار او که همگی برگرفته شده از سیره #اهل_بیت علیه السلام هست نزدیک شده اند.
🔰 🌸 این مطلعِ شعرِ نابِ ابراهیم است 🌸 در دستِ همه کتاب ابراهیم است 🌺 یک معجزه ی دیگر از او جاری شد 🌺 این اولِ انقلابِ ابراهیم است 🌷
مزار یادبود برای شهید ابراهیم هادی در شهرستان رامسر🌺 🔰 🌸 این مطلعِ شعرِ نابِ ابراهیم است....
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
نمے رود از اﯾﻦ ﻓﻀﺎ ﺑﻪ آﺳﻤﺎن هــــوای ﺗﻮ صــــدای ﺗﻮ نــــدای ﺗﻮ ﺗﻤﺎم ﺧﺎﻃــــرات ﺗﻮ❤️ تــــﻮ ﺑﺎ منے و ﺑﻮدﻧﺖ ز ﯾﺎد ﻣﻦ نمے رود ﺗﻮ رﻓﺘﻪ اے و روح ﺗﻮ از اﯾﻦ دل ﺷﮑﺴﺘﻪ ام دمی ﺑﺮون نمی‌رود...🍃 #سلام_بر_ابراهیم 💐 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از همسفر شهدا
🔰به #امام_رضا بگو من رو #ابراهیم_هادی فرستاده 🔹ماه‌های آخر بارداری حال و شر ایط من بد شد که دکتر گفت: بچه در شکم شما مرده! شوکه شدم، خیلی گریه کردم. سراغ چند پزشک دیگر و .. 🔸آن شب متوسل به امام رضا علیه السلام شدم. گفتم: فرزندم را از شما می‌خواهم. اگر پسر و زنده بود نامش را #رضا می‌گذارم. 🔹عمل جراحی انجام شد. ناباورانه فرزندم سالم به دنیا آمد. ولی وزن او نهصد گرم بود. با نذر و نیاز این بچه بزرگ شد، پسرم مراحل رشد را طی کرد. اما ضعف جسمی همواره با او بود و تا پایان دوره راهنمایی این وضع ادامه داشت. 🔸برای ورود به دبیرستان به دلیل دور بودن، همسرم مخالفت کرد و گفت: فرزند ما مشکل داره و نمی‌تونه این مسیر طولانی رو بره. 🔹سال تحصیلی شروع شد و رضای ما خانه‌نشین شد. 🔸آن ایام به کلاس‌های جامعه القرآن #کهنوج می‌رفتم. مسئول آنجا یک روز برای ما در مورد #شهدا صحبت کرد و کتاب یک شهید را به ما داد و گفت: حتما این کتاب را بخوانید. برای #دهه_فجر مسابقه کتابخوانی داریم. 🔹نام کتاب #سلام_بر_ابراهیم بود. آن شب کتاب را شروع کردم، با خاطرات این شهید خیلی گریه کردم. 🔸آخر شب بود که کتابم را بستم و زیر بالش گذاشتم، همین‌طور با این شهید درددل کردم تا خوابم برد... 🔹به محض اینکه خوابم برد احساس کردم درب اتاق باز شد! #شهید_ابراهیم_هادی وارد شد، درحالیکه یک کاسه در دست داشت. 🔸من با تعجب نگاه می‌کردم. شهید جلو آمد و کاسه را در مقابل من گرفت. داخل کاسه چند برگه بود. مثل حالت قرعه‌کشی. 🔹یکی از این برگه‌ها را برداشتم. روی آن نوشته بود: «دخیلش کن» 🔸با تعجب گفتم: دخیلش کنم. به کی؟ به کجا؟
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
💠با شهید هادی، حال معنویم خوب شد💠 ❤️ #دلنوشته ❤️ 🌸من نمازامو میخوندم ولی چند سال اخیر طوری شده بود که روزانه فقط یه وعده نماز میخوندم، یا ظهر یا مغرب تا اینکه از پارسال یه وعده هم حذف شد و به طور کلی حال معنویم رو از دست داده بودم. 🌸اصلا آروم و قرار نداشتم. با چیزای الکی سرمو مشغول میکردم و با خودم میگفتم حالم خوب میشه ولی اشتباه میکردم بدتر شد. 🌸از چند ماه پیش از خدا خواستم یه معجزه ای بشه یا اتفاقی بیفته که مثل قبل بشه چون خودم قشنگ احساس کردم به خاطر کنار گذاشتن نماز اینطوری شدم. 🌸تا اینکه دو هفته پیش کتاب #سلام_بر_ابراهیم اتفاقی اومد پیش من. سه روزه کتاب رو کامل خوندم و دقیقا همون روزی که خوندنه کتاب تموم شد انگار یهو کسی منو هل داد به سمت نماز و خدا رو شکر الان دو هفته هست که نمازم رو میخونم. 🌸واقعا خدا رو شکر میکنم که راهی جلوی پام گذاشت و خواست که من از طریق شهید هادی حال معنویم رو دوباره به دست بیارم. خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم این روزا. فقط دائم با خودم میگم کاش میتونستم از شهید تشکر کنم که منو قابل دونست و کمکم کرد تا از لجنی که داشتم توش غرق میشدم بیام بیرون. #ارسالی 🆔 @Ebrahimhadi
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
نفسم، هستی من،🍃 حــضرت دلــبر، ســلام!✋️ ای امید تپش این دل بیتاب، سلام❤️ 🌹 #سلام_بر_ابراهیم 🌹 🆔 @Ebrahimhadi ••••••••••••••••••••••••
محمد امین کریمیان، طلبه ای بود که برای معرفی خیلی تلاش میکرد و می گفت: "شهدا زنده اند. باید آنهارا الگو قرار دهیم." کتاب را در مدارس پخش میکرد و نوجوان هارا با راه و روش آشنا می نمود. او دوست داشت مدافع حرم شود. می گفت: " هرزمان را در خواب می بینم، خیلی خوشحال است و خیلی مرا تحویل میگیرد." او در سوریه به دوستانش گفت: " من مدیون هستم. او به من گفت که نترس و نگران نباش. به زودی با گمنامی به ما ملحق میشوی ... " مدتی بعد همینگونه شد ! "فَرِحِينَ بِمَآ آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ در حالی كه خدا به آنچه از بخشش و احسان خود به آنان عطا كرده شادمانند، و برای كسانی كه از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند [و سرانجام به شرف شهادت نایل می‌شوند] شادی می‌كنند، كه نه بیمی بر آنان است ونه اندوهگین می‌شوند. " 🍃 سوره آل عمران - 170 🍃 🌸 @hekayate_deldadegi 🌸
هدایت شده از حرف حساب
✳ باید باهاش حرف بزنیم! 🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش ! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از همسرش، از خونِ گفت و از اهداف . آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با و ، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 💠مجموعه انیمیشن براساس خاطراتی از کتاب زندگینامه شهید ابراهیم هادی 📌این قسمت: سکوتِ شهر . . . 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ مجموعه انیمیشن بر اساس خاطراتی از کتاب زندگینامه شهید ابراهیم هادی 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii