#پندانه
#تحقیر_و_تمسخر
شاگرد از استاد درباره جلب رضایت خدا و بهترین راهآن پرسید. استاد به او گفت: به #گورستان برو و به مرده ها توهین کن! شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت.
استاد از او سوال کرد جواب دادند؟ شاگرد گفت خیر. استاد گفت پس بار دیگر به آنجا برو و آنها را ستایش کن!
شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت. استاد بار دیگر از او پرسید آیا #مرده ها جواب دادند؟ شاگرد گفت خیر جواب ندادند.
استاد گفت : برای جلب رضایت خدا، همین طور رفتار کن! نه به ستایش مردم توجه کن و نه به #تحقیرها و #تمسخرهای آنها! در این صورت است که می توانی راه خودت را در پیش گیری.
@serajarabshahi
#پندانه
#خلیفه_و_بهلول
روزی خلیفه از محلی میگذشت دید بهلول زمین را باچوبی اندازه میگیرد پرسید چه میکنی؟ گفت می خواهم #دنیا را تقسیم کنم تا ببینم بهما چه مقدار می رسد و به شما چه مقدار؟
اما هر چه سعی میکنم ، می بینم که به من بیشتر از دو #ذارع "حدود یک متر " نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد
امام زین العابدین علیه السلام فرمود قبر آدمی یا بوستانی از بوستان های #بهشت است و یا گودالی از گودال های جهنم.
منابع:
بحار قدیم ، جلد ٣، ص١٥١
کتاب الحدیث، جلد٣، ص ١٢٤
🆔 @serajarabshahi
#پندانه
#تقسیم_کننده_بهشت
روزی مأمون هفتمين خليفه عباسی از حضرت رضا علیه السلام پرسيد: چرا جدِّ شما حضرت علی علیه السلام قسيم الجنة و النار "تقسيم كننده بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ" است؟ امام رضا علیه السلام فرمودند: آيا از پدر و اجداد خود شنیده ای كه روايت كرده اند: عبدالله بن عباس گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنيدم که فرمودند: دوستیِ با علی ايمان است و دشمنیِ با علی كفر است؟ مأمون گفت: آری شنيده ام. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: سخنِ فوق به اين معنا است كه: علی علیه السلام، تقسيم كننده ی افراد به بهشت و دوزخ است. مأمون گفت: خداوند بعد از شما مرا زنده نگذارد، گواهی می دهم كه شما وارثِ علمِ رسولِ خدا صل الله علیه و آله هستی.
كشف الغمه، جلد ۳، ص ۱۴۷
🆔 @serajarabshahi
#پندانه
#روشنی_و_تاریکی
نابینائی در شبی تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت : ای نادان! روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟ نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند. حال نادان را به از دانا نمی داند کسی ، گرچه در دانش فزون از بوعلی سینا بوَد. طعن نابینا مزن! ای دم ز بینائی زده ، زآنکه نابینا به کار خویشتن بینا بود
🆔
#پندانه
#سخنان_حکیمانه
حاکمی ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ کسی ﺟﻤﻠﻪ ای ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ. روزی ﺩﺭ حالی که ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ. ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﺯﺩ ﻭ به حاکم ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ و ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎ هم می کاریم ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ. حاکم ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ لبخند زد. حاکم ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ می خندی؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮ میدهد ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ. باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ. حاکم پرسید ﺍین دفعه ﭼﺮﺍ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ می دهد ولی ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ. حاکم باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ. پرسیدند چرا با عجله میروید؟ گفت نود سال زندگی با انگیزه و هدفمند، از او مردی ساخته که تمام سخنانش سنجیده و حکیمانه است ، پس لایق پاداش است. اگر می ماندم خزانه ام را خالی میکرد
#پندانه
#لئن_شکرتم_لازیدنکم
در دارالسلام عابدی سالها مشغول عبادت بود، در عالم رویا به او خبر دادند که خداوند مقدر فرمود: نصف عمرت فقیر باشی، نصف دیگر غنی، اختیارش با خودت که نصف اول را انتخاب کنی یا دوم را؟ در عالم رویا گفت زن صالحه عاقله ای دارم با او مشورت کنم. بعد از مشورت ، همسرش به او گفت نصف اول را غنی انتخاب کن. از فردای آن روز نعمت شروع به زیاد شدن شد. زن گفت ای مرد وعده خداست همین طور که خدا نعمت میدهد تو هم انفاق کن، هرچه نعمت از این طرف می آمد از آن طرف انفاق میکرد، نصف عمرش گذشت منتظر است فقر بیاید ، اما فرقی نکرد. همچنان نعمت خدا بر او جاری بود ، عرض کرد پرودگارا چه طور شد ، به او خبر دادند تو تشکر کردی ما هم زیاد کردیم. "لئن شکرتم لازیدنکم" شکر مال انفاق آن است چنانچه کفرانش روی هم گذاشتن است
🆔 @serajarabshahi
#پندانه
#فضایل_امیرالمومنین
در آن زمان که ديگران به سستى گراييده بودند، من قيام کردم. آن گاه که همگى خود را پنهان کرده بودند، من آشکارا به ميدان آمدم. آن روز که ديگران لب فرو بسته بودند، من سخن گفتم. هنگامى که همگان از ترس سکون اختيار کرده بودند، من با نور الهى به راه افتادم ،ليکن فرياد نمى زدم و جنجال به راه نمى انداختم، صدايم، از همه آهسته تر بود، ولى از همه پيشگام تر بودم. من در آن زمان بر مرکب پيروزى سوار شدم، زمامش را به دست گرفتم و به پرواز در آمدم و در اين ميدان مسابقه بر ديگران پيشى گرفتم. من مانند کوهى که تندبادها قدرت شکستن آن را ندارد و طوفان ها نمى تواند آن را از جاى بَرکَند پا بر جا ايستادم. اين در حالى بود که هيچ کس نمى توانست عيبى بر من بگيرد و هيچ سخنْ چينى جاى طعنه در من نمى يافت. خوارترین افراد، در نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم؛ و نیرومندترین افراد، در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم. نهج البلاغه، خطبه ۳۷. اين سخنان را امام عليه السلام پس از جريان نهروان ايراد فرمودند
🆔
#پندانه
#بوی_بهشت
امام صادق علیه السلام ، پسر عمویی داشتند به نام حسن افطس که به امام صادق توهین می کرد و حتی یک بار با خنجری بزرگ به امام صادق حمله کرده بود. هنگامی که امام صادق علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت ، وصیت نمود هفتاد دینار به حسن افطس بدهند. یکی از اطرافیان به امام اعتراض کرد که چگونه چنین وصیتی می کنید در حالی که او به شما حمله کرد و قصد جان شما را داشت؟ امام صادق علیه السلام در جواب فرمود عطر مطبوع بهشت از فاصله ای به مسافت دو هزار سال هم به مشام می رسد ، اما دو نفر نمی توانند بوی بهشت را استشمام کنند کسی که عاق والدین شده و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده است. آیا نمی خواهید مشمول آیه ۲۱ سوره رعد باشیم: الَّذينَ يَصِلُونَ ماأَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ، صاحبان اندیشه کسانی هستند که پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن امر کرده برقرار می کنند و از پروردگار شان و از سختی حساب بیم دارند. بحارالانوار، ج۴۷، ص۲۷۶
@serajarabshahi
#پندانه
#امید_به_خدا
مردی از اولیاء الهی ، در بیابان گم شده. پس از ساعت ها سردرگمی و تشنگی ، سر چاه آبی رسید. وقتی خواست از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است و بدون دلو و طناب نمیتوان از آن آب کشید. هرچه گشت وسیله ای برای آب کشیدن از چاه پیدا نکرد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. پس از لحظاتی یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله ، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها ، آب چاه هم پایین رفت! او با دیدن این منظره ، دلش شکست و رو به آسمان گفت خدایا می خواستی با همان چشمی که به آهوان نگاه کردی به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من ، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود ، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها امیدی به غیر از من نداشتند ، برای همین به آنها آب دادم...
🆔 @serajarabshahi
#پندانه
#مجادله_نكنيد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکانی عبور می کردند، جمعیتی جمع شده بودند و مردی پر قدرت را تماشا میکردند که سنگ بزرگی را از زمین برمیداشت و همه از عمل آن ورزشکار قوی در شگفت بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند این اجتماع برای چیست؟ مردم کار وزنه برداری آن قهرمان را به عرض ایشان رساندند. آقا فرمودند آیا به شما نگویم قوی تر از این مرد کیست؟ بعد فرمود: رَجُلٌ سَبَّهُ رَجُلٌ فَحَلِمَ عَنْهُ فَغَلَبَ نَفْسَهُ و َغَلَبَ شَيْطَانَهُ وَ شَيْطَانَ صَاحِبِهِ. قوی تر از او کسی است که به او دشنام دهند و بردباری کند و بر نفس سرکش و انتقام جوی خود غلبه کند و بر شیطان دشنام گو پیروز شود. امام صادق علیه السلام فرمودند: لاَ تُمَارِ فَيَذْهَبَ بَهَاؤُكَ لاَ تُمَارِيَنَّ حَلِيما وَلاَ سَفِيها فَإِنَّ اَلْحَلِيمَ يَغْلِبُكَ وَاَلسَّفِيهَ يُرْدِيكَ ، جدال نكن كه آبرويت مى رود، همچنين با مردم بردبار و نادان مجادله نكنيد زيرا شخص بردبار بر تو پيروز مى شود و نادان تو را خوار میسازد. مشکاة الأنوار ترجمه محمدی و هوشمند؛
جلد۱ ، ص ۶۸۱
🆔 @serajarabshahi
#پندانه
#عظمت_حضرت_عباس
در مورد این آقا عقلمان نمیرسد که چه چیزی بگوییم . زیرا از عقول ما خارج است. برای اینکه معصومی پیدا می شود "امام سجاد علیه السلام" در مورد حضرت می فرماید: خدا عمویمان عباس را رحمت کند که بصیرتش نافذ بود. یعنی چشم قمر بنی هاشم پرده را می شکافت. معصوم دیگر که امام زمانش باشد یعنی مولایمان ابی عبدالله علیه السلام وقتی با او حرف می زد می فرمود: بِنَفسی أنت عباس! جانم به قربانت. آقا ، امام زمان علیه السلام یک تبسم به روی آدم بکند آدم چه می شود؟ مجسم کنید که شما امام زمان علیه السلام را نگاه کنید و حضرت بخندد فقط ، هیچی دیگر. تمام نسلت خوشبخت می شود. آن وقت می دانید امام زمانِ آقا قمر بنی هاشم به او چه فرمود؟ بنفسی أنت؛ جان من به قربانت. ما شهدای زیادی داریم اما روایات معتبر می گویند: مقام حضرت عباس علیه السلام مقامی است که همه شهدا غبطه آن را می خورند. وقتی آقایی این طور باشد شما را به خدا عقل ما میرسد درباره او چیزی بگوییم؟
استاد فاطمی نیا
🆔 @serajarabshahi
#پندانه
#نجات_همسر_از_جهنم
از زنانی که جزء خاندان حضرت امام حسین علیه السلام نبودند ولی از خود عظمت به یادگار گذاشتند، همسر زهیر ابن قین است که عامل اصلی نجات زهیر از اعماق جهنم و رساندن او به عالیترین درجات بهشت می شود. زهیر، عثمانی بود. عثمانی ها معتقد بودند خون عثمان بر گردن امیرالمؤمنین علیه السلام است و به همین دلیل دشمن حضرت بودند. زهیر نمی خواست با حضرت امام حسین علیه السلام مواجه شود؛ اما وقتی قاصد آمد و گفت امام می خواهند تو را ببینند، قصد نداشت برود! همسرش گفت سبحان الله! پسرِ دختر پیامبر تو را می طلبد و تو نمی روی؟ چنان این را محکم گفت که زهیر شرمنده شد و تصمیم گرفت نزد امام علیه السلام برود. ما نمی دانیم چه بین او و امام رد و بدل شده است. وقتی برگشت، دیدند متحول شده و شاد و مسرور بود و گفت من راه خودم را پیدا کردهام. نقل مشهور این است که زهیر، همسرش را به کوفه بازگرداند و موقعی که می خواستند جدا شوند همسر با چشمان گریان گفت: تو در رکاب پسر پیامبر به شهادت نائل می شوی. در روز قیامت من را فراموش نکن و درست هم می گفت چون او عامل این تحول شده بود.
دكتر محمد حسین رجبی دوانی
#پندانه
#غلام_سیاه_آقا
توی آمریکا مراسم روضه بود ، ️شب اول یه سیاه پوست هم اومده بود مراسم ، براش یه مترجم گذاشتیم. شبای بعد همینجور هی تعداد سیاه پوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه را هم مراسم بگیریم ، شب آخر ۱۵۰ تا سیاه پوست گفتن که میخوان شیعه بشن. پرسیدم برای چی می خواهید شیعه بشوید؟ همه نگاه کردن به سیاه پوستی که شب اول اومده بود روضه! ازش پرسیدم برای چی شیعه؟ گفت شب اول یه تیکه از روضه ی جوانی را خوندید! غلام سیاه امام حسین علیه السلام همونی که وقتی امام سر جوان را گذاشت روی پای خودش جوان سه بار سرش رو انداخت و گفت جایی که سر علی اکبر علیه السلام بوده جای سر غلام سیاه نیست ولی امام حسین علیه السلام سرش رو گذاشت رو پاهاش و جوان شهید شد. من رفتم و گفتم بیاید که دینی را پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره. آقا جانم: ز معصیت سیه است روی نوکرت ارباب ، بیا و بار دگر روسیاه را دریاب
#پندانه
#شب_جمعه_کربلا
ملاعباس چاووشی مازندرانی با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا رسیدند ، از او خواستند تا برایشان مداحی کند ، رسیدند بالای سر امام حسین علیه السلام ، با خودش گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه را باز کرد و اشعار علی اکبر علیه السلام آمد ، و شروع کرد به خواندن. سفر کربلا و همه جوان، در مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت: بس است، دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین علیه السلام میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند. امام حسین علیه السلام فرمود: ملا عباس می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟ عرض کردم نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. عرض کردم آن سه كار چيست آقا جانم؟ فرمودند: اولا بدان كه هر كس زائر ما باشد به ديدنش می رويم! ثانيا شب های جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد ، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند ، سلام حسين را به او برسان! سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است که دفعه ی ديگر که شب جمعه به حرم آمدی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبرم را نخوان! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟ فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شب های جمعه مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها به كربلا می آيند؟
کرامات الحسينيه ، جلد ۲، صفحه ۱۱
🆔
📖 #نماز_با_خشوع
#پندانه
قرآن میفرماید: لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم. سوره حدید ، آیه۲۳. آن گونه باشید که اگر چیزی را از دست دادید، تاسف نخورید و اگر چیزی به شما دادند، شاد نشوید. راستی آیا میشود انسان اینگونه متعادل باشد که دادن ها و گرفتنها در او اثری نگذارد؟ کارمند بانک، یک روز مسئول دریافت پول مردم می شود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم می شود. نه آن روزی که پول میگیرد خوشحال است و نه آن روزی که می پردازد، ناراحت. زیرا او میداند هر دو روز، امانتداری بیش نبوده است. مثالی دیگر: برای لاستیک تراکتور، حرکت در زمین هموار و غیر هموار یکسان است، ولی برای لاستیک دوچرخه، تفاوت دارد. نشستن و برخاستن یک گنجشک، روی شاخه گل اثر میگذارد ولی روی درخت تنومند، اثر چندانی ندارد. آری، انسانهای بزرگ به خاطر سعی صدری که دارند، مسایل جزئی در روح آنان اثر چندانی ندارد. امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر که به سویش رها شد و ده ها داغی که دید ، نماز با حال و خشوعی خواند، در حالی که کوچک ترین حرکت، ما را از نماز یا خشوع باز میدارد.
🆔@moavenat_tabligh_khr
✨﷽✨
#پندانه
💠همین امشب توبه کنیـد، فردا دیـره💠
✍یکـی از آفتهای امروز و فـردا کـردن برای آدم شدن در این روایت بسیار زیبا آمده:امام صـادق علیه السلام میفرمایند:
《فتدارک ما بقی من عـمرک و لا تقل غداً أو بعد غد، فإنّما هلک من کان قبلک بإقامتهم علی الأمانی و التسویف حتی أتاهم أمرالله بغته و هم غافلون؛》 پس مـا بقی عمـر خویش را دریاب و مگـو فـردا یا پس فردا؛ زیـرا کسانی که قبل از تو میزیستند، به سبب دو چیز هلاک شدند:
1. باقی ماندنشان بر آرزوهـا،
2. و دیگری امروز و فردا کردنهـا،
تا اینکه مرگ و امر خدا ناگهانی آنان را گرفت؛
در حالی که آنان در غفلت به سر میبردند.
📚الکافی، ج۲، ص۱۳۶
ای جـوانی ڪه میگـی فردا، هفته دیگه، ماه دیگه، بعـد از دانشگـاه.... توبه میکنم، آیا یقین داری که طلوع صبح فـردا رو میبینی؟ قبـرستانها مملو هست از جوانانی که میخـواستن فردا توبه کنن ولی به فردا نرسیدن... اگه واقعـا میخوای توبه کنـی از همین الان حرکت کن کـه تضمین برای فــردا نیست...
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2535981098C0d0b75a1df
#پندانه
حکایتی از بهلول
روزی بهلول بر هارونالرشید وارد شد.
خلیفه گفت: مرا پندی بده!
بهلول پرسید: اگر در بیابانی بیآب، تشنهگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعهای آب که عطش تو را فرو نشاند چه میدهی؟
گفت : ... صد دینار طلا.
پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهیام را.
بهلول گفت: حال اگر به حبسالبول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه میدهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.
🆔https://eitaa.com/joinchat/2535981098C0d0b75a1df
#پندانه
✍گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود ودپند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست.
گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید
📚 تذكرة الاولياء، عطار نیشابوری
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2535981098C0d0b75a1df
#پندانه
عده اي از جوانان (مرد) خدمت حضرت علامه حسن زاده آملي رسيدند و از حضرتش خواستند که آن ها را نصيحتي بفرمايد
علامه فرمودند:
سعي کنيد با نامحرم رابطه نداشته باشيد چه زن باشد چه مرد‼️
گفتند: آقا مگر مرد هم نامحرم مي شود؟
علامه فرمودند: هر کس با خدا ارتباط ندارد نامحرم است .
🆔
✨﷽✨
#پندانه
🌼داستان آموزنده
✍پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد :
«ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.»
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین کره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
✨﷽✨
#پندانه
✍ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ …
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ .
دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ
🔅امام علی علیه السلام فرمود:
ناامیدی، صاحب خود را می کشد.
📚غرر الحکم، ح 6731
🆔
✨﷽✨
#پندانه
🔴اثرات لقمه حرام در زندگی !
✍حضرت رسول خدا (ص)فرمایند: نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش که با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است.
حضرت امام صادق علیه السلام : هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد.
حضرت امام هادى علیه السلام: به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اى به سوى آتش خواهد بود.
⇦حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت! این همان سخنی است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود: چون شکمهای شما از حرام پر شده کلام حق در شما اثر ندارد...
📚 الكافي (ط-الاسلامیه) ج۵ ، ص ۱۲۵
🆔
🔆 #پندانه
مواظب باش میخی را تکان ندهی!
🔹گویند روزی ابلیس ملعون قصد کرد با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، خیمهای را دید و گفت: اینجا را ترک نمیکنم تا آنکه بلایی بر سر آنها بیاورم.
🔸به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را میدوشد، بدان سو رفت و میخ را تکان داد.
🔹با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت.
🔸مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت.
🔹شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را طلاق داد.
🔸سپس، خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند و بعد از آن، نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!!
🔹فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای، این چه کاری بود که کردی؟!
🔸ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم.
🔹بیشتر مردم فکر میکنند کاری نکردهاند، در حالیکه نمیدانند چند کلمهای که میگویند و مردم میشنوند، سخنچینی است. مشکلات زیادی را ایجاد میکند. آتش اختلاف را بر میافروزد. خویشاوندی را بر هم میزند. دوستی و صفا و صمیمیت را از بین میبرد. کینه و دشمنی میآورد. طراوت و شادابی را تیره و تار میکند.
دلها را میشکند.
🔸بعدا کسی که این کار را کرده فکر میکند کاری نکرده و فقط میخ را تکان داده است!
🔹قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش!
مواظب باش میخی را تکان ندهی!
✨﷽✨
#پندانه
☘ چه کنیم که از خدا راضی شویم ☘
✍ ابوذر صحابهٔ خوب پیامبر خدا صلےالله علیه وآله بود، او مےگوید: پیامبر خدا صلےالله علیه وآله به من سفارش فرمود کہ: «اَنْ أَنظُر اِلیٰ مَنْ هُوَ دونٖی» ← همیشه به کسی نگاه کن که زندگی اش از تو پایین تر است ـــ «وَلا أَنظُرَ اِلیٰ مَنْ هُوَ فَوقٖی»← بہ آن کسی کہ زندگی اش از تو بالاتر است به او نگاه نکن.
دو باجناق دارید یکی از آنها خانه اش این طرف تهران در بی سیم چهل متر است، آن یکی باجناقت خانه اش در شمران دو هزار متر است، به باجناقت که پایین تهران است نگاه کن. اگر هم خانه با جناق ثروتمندت مهمان شدی، سرت را پایین بینداز به در و دیوار خانه اش نگاه نکن که بعد اه بکشی و از خدا ناراضی شوی. برو خانه آن باجناقت که چهل متر خانه دارد، به اون نگاه کن.
در کارهای دنیای همیشه بہ آن کسی که زندگی اش از شما سطحش پایینتر است نگاه کن. اما اگر به آن کسی که سطحش بالاتر است نگاه کردی، از زندگیت راضی نمی شوی.
📚«از بیانات ارزشمند آیت الله مجتهدی (ره)»
🆔
🔆 #پندانه
✍ قلعه زنان وفادار
🔹در شهری قلعهای وجود داشت بهنام "زنان وفادار" که داستان جالبی دارد و مردم آنجا با افتخار آن را تعريف میکنند.
🔸شاه ظالم شهر را تسخير میکند و مردم به اين قلعه پناه میبرند.
🔹فرمانده دشمن پيام میدهد که حاضر است اجازه بدهد فقط زنان و بچهها از قلعه خارج شوند و به رسم جوانمردی با ارزشترين دارايی خودشان را هم بردارند و بروند، بهشرطی که بهتنهايی قادر به حمل آن باشند.
🔸قيافه فرمانده ديدنی بود وقتی ديد هر زنی شوهر خودش را کول کرده و دارد از قلعه خارج میشود.
🔹زنان مجرد هم پدر يا برادرشان را حمل میکردند.
🔸شاه خندهاش میگيرد اما خلف وعده نمیکند و اجازه میدهد بروند.
🔹و اين قلعه از آن زمان تا به امروز بهنام "قلعه زنان وفادار" شناخته میشود.
🔸اينکه با ارزشترين چيز زندگی مردم آنجا پول و چيزهای مادی نبود و اينکه اينقدر باهوش بودند که زندگی عزيزان خود را نجات دادند تحسينبرانگيز است.
🔰دعا کنيم در اين روزگار نيز با ارزشترين دارايیهای دنیوی ما خانواده و عزيزانمان باشند؛ نه پول، ثروت، خانه و مقام.
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋
🔆 #پندانه
✍نمکنشناس نباشیم
🔹روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرورفت و از شدت درد فریادی زد. سوزن را چند متر دورتر پرت کرد.
🔸مردی حکیم که از آن مسیر عبور میکرد، ماجرا را دید، سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد.
▫️درختی که پیوسته بارش خوری
▫️تحمل کن آنگه که خارش خوری
🔹این سوزن منبع درآمد توست، این همه فایده حاصل کردی، یک روز که از آن دردی برایت آمد، آن را دور میاندازی!
🔸اگر از کسی یا وسیلهای رنجشی آمد، به یاد آوریم خوبیهایی که از جانب آن شخص یا فوایدی که از آن حیوان، وسیله یا درخت در طول ایام به ما رسیده.
🔹آن وقت تحمل آن رنجش آسانتر میشود.
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋
#پندانـــــــهـــ
🌼✨عجیب است گاهی ما به کسی که در پُست و مقام یا ثروت از ما پیشی گرفته حسادت میورزیم اما هنگامی که کسی: در صف اول نماز یا در حفظ قرآن ازما پیشی گرفته، غبطه نمیخوریم و علت آن بسیار واضح است و آن عشق به دنیا و فراموش نمودن آخرت است.😔😔😔
{ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ
الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}
👈بلکه شما زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح
میدهید، در حالی که آخرت بهتر و پاینده تر است.
📚 سوره الأعلى، آیه ۱۶ و ۱۷
هدایت شده از شهیدان خدایی
#پندانـــــــهـــ
🖌 قلم مےزنید براے خدا باشد؛
🚶🏻♂ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛
🗣 حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛
💫 همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ...
📚 شهید ابراهیم همت
https://eitaa.com/shahidankhodaii1391