𝓐.𝓜:
دختر_شینا
#قسمت_131
صمد گفت: «از این حرف ها نزنی پیش آقای دکتر، خجالت می کشم. ببین خانم دکتر چه راحت نشسته و با بچه ها بازی می کند. مثلاً تو بچه کوه و کمری.»
دور و برمان خلوت بود. پرنده پر نمی زد. گاهی صدای زوزه سگ یا شغالی از دور می آمد. باد می وزید و برق هم که رفته بود. ما حتی یکدیگر را درست و حسابی نمی دیدیم. کورمال کورمال شام را آوردیم. با کمک هم سفره را چیدیم. خدیجه کنارم نشسته بود و معصومه هم بغل خانم دکتر بود. خدیجه از سرما می لرزید. هیچ نفهمیدم شام را چطور خوردیم. توی دلم دعادعا می کردم زودتر بلند شویم برویم؛ اما تازه مردها تعریفشان گل کرده بود. خانم دکتر هم عین خیالش نبود. با حوصله و آرام آرام برای من تعریف می کرد. هر کاری می کردم، نمی توانستم حواسم را جمع کنم. فکر می کردم الان از پشت درخت ها سگ یا گرگی بیرون می آید و به ما حمله می کند. از طرفی منطقه نظامی بود و اگر وضعیت قرمز می شد، خطرش از جاهای دیگر بیشتر بود. از سرما دندان هایم به هم می خورد. بالاخره مردها رضایت دادند. وسایلمان را جمع کردیم و سوار ماشین شدیم. آن موقع بود که تازه نفس راحتی کشیدم و گرم صحبت با خانم دکتر شدم.
به خانه که رسیدیم، بچه ها خوابشان برده بود. جایشان را انداختم. لباس هایشان را عوض کردم. صمد هم رفت توی آشپزخانه و ظرف ها را شست.
ادامه دارد...✒️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
دختر_شینا
#قسمت_132
دنبال صمد رفتم توی آشپزخانه. برگشت و نگاهم کرد و گفت: «خانم خوب بود؟! خوش گذشت؟!»
خواستم بگویم خیلی! اما لب گزیدم و رفتم سر وقت آبگوشتی که از ظهر مانده بود. آن روز نه ناهار خورده بودم و نه شام درست و حسابی. از گرسنگی و ضعف دست و پایم می لرزید.
فردای آن روز صمد ما را به قایش برد و خودش به جبهه برگشت. من و بچه ها یک ماه در قایش ماندیم. زمستان بود و برف زیادی باریده بود. چند روز بعد از اینکه به همدان برگشتیم، هوا سردتر شد و دوباره برف بارید. خوشحالی ام از این بود که موقع نوشتن قرارداد، صمد پارو کردن پشت بام را به عهده صاحب خانه گذاشته بود.
توی همان سرما و برف و بوران برایم کلی مهمان از قایش رسید، که می خواستند بروند کرمانشاه. بعد از شام متوجه شدم برای صبحانه نان نداریم. صبح زود بلند شدم و رفتم نانوایی. دیدم چه خبر است! یک سر صف توی نانوایی بود و یک سر آن توی کوچه. از طرفی هم هوا خیلی سرد بود. چاره ای نداشتم. ایستادم سر صف دوتایی، که خلوت تر بود. با این حال ده دقیقه ای منتظر شدم تا نوبتم شد. نان را گرفتم، دیدم خانمی آخر صف ایستاده. به او گفتم: «خانم نوبت من را نگه دار تا من بروم و برگردم.»
ادامه دارد...✒️
امام خامنهای(مدظلهالعالی): یکی از وظایف قوه قضائیه تأمین آزادیهای مشروع است. خیلی دقیق نوشتهاند؛ آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع. آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، آزادیهای مردم باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در این زمینه به داد مردم برسد؟ قوه قضائیه؛ یعنی یکی از کارهای مهم قوه قضائیه همین است.(1402/4/6)
🔹صفحه: 237
💠سوره يوسف: آیات 15 الی 22
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
🔴اگرمیخواهیدبدانید آزادی پوشش چه برسرماخواهد آورد تاریخ زن پهلوی را بخوانید
🔖میخواهم دو تاریخ اززنان ایران در زمان پهلوی و انقلاب اسلامی رامقایسه کنیم و نتیجه را بسپاریم به قضاوت شما
📌زن پهلوی ،زنی بود که پهلوی مدعی بود با آزادی و تجدد وترک مظاهر تمدن ایرانی اسلامی زندگی اورا بهبودخواهد بخشید وبرای او عدالت به ارمغان خواهد اورد.اما در عمل آیا برای زن ایرانی متجدد تحول شگرف به وجود آمد؟
📌انچه که تاریخ پهلوی درباره زن از خود به جای گذاشته سینمای مبتذل ،فساد خاندان اشرف،کاباره ها،افزایش شدید طلاق و فقر و زاغه نشینی وفسادبود،اما انقلاب اسلامی دریچه ی دیگری از معنویت و پیشرفت به سوی زن گشود،آمار عجیب زنان محصل ، پزشک،مهندس ،معلم ،مدال های جهانی زنان ورزشکار و دانشمند گوشه ای از دستاورد زن انقلاب اسلامی است .
📌اگر بخواهیم مستنداتی برای ادعایمان از وضعیت زندگی زن متجدد پهلوی بگوییم میتوان به مقاله ای در «روزنامه ایران ما»، تحت عنوان «تقسیم عادلانه ثروت»اشاره کرد که دراین زمینه چنین آمده است:«به ندرت در روزنامهای به موضوعهایی مانند تحول زندگی زنان و تأثیر آن به این که همگی تصدیق می کنند چنین تحولی واقعا انجام گرفته است، بر میخوریم. »
⏪حال این شما و این وجدان شما که کدام نوع سبکزندگی امنیت و تشخص بیشتری برای زن به ارمغان آورده است
منابع :
حسین ابوترابیان، مطبوعات ایران از شهریور 1320 تا 1326، تهران اطلاعات، 1366، ص 56.
برشی از روزنامه های تاریخ پهلوی
✍عالیه سادات
#ثامن_خراسان_شمالی
#عفاف
#حجاب
Bar MAdare Ahd 07.mp3
1.16M
🤝 بر مدار عهد
نکاتی پیرامون عهد با امام عصر علیهالسلام
🎵قسمت هفتم
#بر_مدار_عهد
#عهد_با_حضرت
💚 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 💚
🆔 @Gole_Narges_emam_zaman
امام خامنهای(مدظلهالعالی): یکی از وظایف قوه قضائیه تأمین آزادیهای مشروع است. خیلی دقیق نوشتهاند؛ آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع. آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، آزادیهای مردم باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در این زمینه به داد مردم برسد؟ قوه قضائیه؛ یعنی یکی از کارهای مهم قوه قضائیه همین است.(1402/4/6)
SedayeEnghelab-Sarmaghale1100.mp3
6.24M
📢#صدای_انقلاب شماره۷۴۷
💠سرمقاله
💠غدیر و مسئله حکمرانی
✍حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالله حاجیصادقی
🎙نماینده ولی فقیه در سپاه
بر اساس آیات و روایات میتوان چنین استنباط کرد که بزرگترین نعمت الهی «دین» است. در دین جایی وجود دارد که سنگ تمام نعمتهای خداوند است و آن ولایت است. جایی که آیه اکمال دین در رابطه با آغاز امامت نازل میشود، به یأس دشمنان هم اشاره دارد. این یعنی قرآن بیولایت قرآن نیست. رسول اکرم(ص) نیز جدا نشدن قرآن از ولایت را به صورت نفی ابد بیان کردهاند.
#غدیر
#صبح_صادق
#سرمقاله
#صدای_انقلاب
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
این ماه جلوهاى ز جمال محمد است
ابن الرضاى دوم آل محمد است
لطف امام هادی و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بیکرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش...
ماه تمام و نیمۀ ذیالحجّه مطلعش
خیر کثیر و کوثر قرآن بشارتش...
این است آن امام که ذرات کائنات
اقرار کردهاند به جود و کرامتش...
این است آن امام که دشمن به چندبار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش
سر تا به پای، عاطفه و مرحمت ولی
دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش...
افزون ز ریگهای بیابان عطای او
بیش از ستارههای درخشان فضیلتش...
💠غدیر باید در همه اعصار باشد
♦️امام خمینی(ره):
☘ زنده نگه داشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسأله این نیست. مسأله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد.
#امام_خمینی
#غدیر
📚صحیفه نور ،جلد ٢٠،صفحه ٢٨
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat