هیئت که می رویم
باید مواظب بغل دستی مان باشیم
چرا که شاید شما در کنارمان مشغول عزاداری باشی
✔️جزئیاتی از ضربۀ امنیتی به بزرگترین تیم تروریستی ۲۰ سال اخیر
🔹یک مقام آگاه: آنچه امروز اعلام شد ضربهای بود که بهتازگی به بزرگترین شبکۀ تروریستی ۲۰ سال گذشته فعال داخل کشور زدیم. قصد این تیمها التهابآفرینی، افزایش خشونت و ایجاد جنگ شهری در ایران بود.
🔹سرپلهای این تیمها در کشورهای همسایه مستقر شده بودند و تسلیحات و تجهیزات لازم را از همان کشورها در اختیار عوامل داخلی خود قرار میدادند. مهمترین ویژگی این جریانات، تمایل شدید آنها به کشتهسازی و افزایش رنگ خشونت در جامعه ایران بود.
🔹در این راستا دو نفر از عوامل ضدانقلاب بهنامهای شاهین زحمتکش با نام مستعار شاهینلو و تدین طهماسبی، کارمند اسبق وزارت خارجه، فعالیتهای خود را در فضای مجازی بهسمت شکلدادن شبکههایی برای اقدامات تروریستی جهتدهی میکردند.
🔹آنچه باعث شد این شبکه ضربه بخورد این بود که از یک بازهای به بعد وارد فاز تروریستی شدند که اولین اقدامشان تلاش برای بمبگذاری در مزار حاج قاسم بود. یکی دیگر از عملیاتهایی که این تیمها میخواستند انجام بدهند تلاش برای انفجار مرکز تقویت فشار گاز در ۵۰ کیلومتری یاسوج همزمان با سفر رئیسجمهور بود.
🔹در استانهای مختلف این تیمها دپوی مهمات داشتند. مثلا در تهران بیش از ۸۰ مورد و در فارس بیش از ۱۰۰ مورد دپو انجام داده بودند که کشف و استخراج شدند. این تیمها در کرمان دنبال این بودند که برخی مغازهها را با بمبهای پرتابی منفجر کنند که بازهم آنجا تحت ضربه رفتند.
🔹کشفیات متعددی مثل ۴۳ بمب آماده انفجار، ۵۵ چاشنی انفجاری، ۲۰ بمب پرتابی، بیش از ۱۰۰ کیلو مواد پیشساز انفجاری از این افراد داشتیم.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️فرزند شهید حسن وحیدی
◻ شهریار فرزند ۳ ساله شهید حسن وحیدی از شهدای گشت پلیس راه در حمله تروریستی خاش به تفتان است.
#شهدای_مظلوم_فراجا
#شهید_حسن_وحیدی
#پلیس_خراسان_شمالی
#خبر_پلیس
آخرین تلاشها برای تضعیف یک جریان در عراق
▪️یک منبع آگاه در کاخ ابنزیاد به رسانهها گفته پیش از آنکه شمربنذیالجوشن راهی کربلا شود، بههمراه یکی از همقبیلهایهایش از حاکم خود خواستهاند به ۴ تن از خواهرزادههای آنها که در سپاه بنیهاشم هستند اماننامه بدهد که با موافقت ابنزیاد مواجه شده است.
▪️اماننامه در واقع قولنامهای است که طی آن حاکم به فرد مقابل تعهد میدهد که درصورت تسلیمشدن، جانش در امان باشد و تحت تعقیب قرار نگیرد.
▪️شمر با اماننامهای که گرفته بودند، به سراغ سپاه بنیهاشم رفته و خواهرزادههای خود را صدا میزند. گفتنی است منظور آنها از خواهرزاده فرزندان زنی به نام امالبنین است که با آنها همقبیلهای بوده و نسب فامیلی دارد و برای همین او را خواهر میخوانند.
▪️بررسیها نشان میدهد در سرزمینهای عرب، پس از رحلت پیامبر، دوباره قبیلهگراییِ دوران جاهلیت رسمیت پیدا کرده و حمایت و حفاظت از همقبیلهایها به هر چیز دیگری اولویت دارد.
▪️پس از آنکه شمر پسران امالبنین یعنی عباس، عبدالله، جعفر و عثمان را که همگی فرزندان علیبنابیطالب هستند بهسوی خود دعوت میکند، آنها دعوتش را بیپاسخ میگذارند. شاهدان میگویند در این هنگام حسین به آنها میگوید با اینکه شمر فاسق است، پاسخ او را بدهند و گفتوگویش را بپذیرند که قطعرحم نکرده باشند.
▪️این ۴ برادر وقتی از اماننامه مطلع میشوند، خشمگین شده و خطاب به شمر میگویند که حاضر نیستند از جبهۀ بنیهاشم جدا شوند. آنها معتقدند جداشدن از حسینبنعلی و تسلیم دربرابر ابنزیاد برخلاف جوانمردی و آیین دینیشان است.
@Farsna
📺برنامه #جهان_آرا
🔻پاسخ به شبهات تاریخی در باب واقعه عاشورا
آیا شیعیان به نبرد با امام خود رفته بودند؟!
🔸محمد حسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام
⏰دوشنبه دوم مردادماه ،ساعت ٢٢،شبکه افق
🆔 @ofogh_tv
🆔 @jahanara_ofogh
📸 #گزارش_تصویری | تصاویری از اولین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حضور رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۰۵/۰۲
📥 تصاویر به مرور تکمیل میشود، در👇
khl.ink/f/53418
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سمپاشی یزید زمانه علیه هیئت و مردم
🔺چندروزی است که رسانههای ضدایرانی یک سرخط را پررنگ پیش میبرند. آنها علیه هیئت و ماه محرم موضعگیری کرده و مردم را تشویق به دوری از عزاداری میکنند.
@jahaannews
jahannews.com
🔹صفحه: 257
💠سوره ابراهیم: آیات 11 الی 18
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
این بچه های شجاع به این خوبی تربیت نمی شدند.»
گفتم: «از جنگ بدم می آید. دلم می خواهد همه در صلح و صفا زندگی کنند.»
گفت: «خدا کند امام زمان(عج) زودتر ظهور کند تا همه به این آرزو برسیم.»
با تاریک شدن هوا، صدای انفجار خمپاره ها و توپ ها بیشتر شد. سوار شدیم تا حرکت کنیم. صمد برگشت و به سنگرها نگاه کرد و گفت: «این ها بچه های من هستند. همه فکرم پیش این هاست. غصه من این هاست. دلم می خواهد هر کاری از دستم برمی آید، برایشان انجام بدهم.»
تمام طول راه که در تاریکی محض و با چراغ خاموش حرکت می کردیم، به فکر آن رزمنده بودم و با خودم می گفتم: «حالا آن طفلی توی این تاریکی و سرما چطور نگهبانی می دهد و چطور شب را به صبح می رساند.»
فردای آن روز همین که صمد برای نماز بیدار شد، من هم بیدار شدم. همیشه عادت داشتم کمی توی رختخواب غلت بزنم تا خواب کاملاً از سرم بپرد. بیشتر اوقات آن قدر توی رختخواب می ماندم تا صمد نمازش را می خواند و می رفت؛ اما آن روز زود بلند شدم،....
ادامه دارد ...
✫⇠قسمت :0⃣9⃣1⃣
یک روز آن قدر گرم تعریف شده بودیم که هر چه سرباز مسئول غذا بوق زده بود، متوجه نشده بودیم. او هم به گمان اینکه ما توی ساختمان نیستیم، غذا را برداشته و رفته بود و جریان را هم پی گیری نکرده بود. خلاصه آن روز هر چه منتظر شدیم، خبری از غذا نشد. آن قدر گرسنگی کشیدیم تا شب شد و شام آوردند.
یک روز با صدای رژه سربازهای توی پادگان از خواب بیدار شدم، گوشه پتوی پشت پنجره را کنار زدم. سربازها وسط محوطه داشتند رژه می رفتند. خوب که نگاه کردم، دیدم یکی از هم روستایی هایمان هم توی رژه است. او سیدآقا بود. در آن غربت دیدن یک آشنا خوشایند بود. آن قدر ایستادم و نگاهش کردم تا رژه تمام شد و همه رفتند. شب که این جریان را برای صمد تعریف کردم، دیدم خوشش نیامد و با اوقات تلخی گفت: «چشمم روشن، حالا پشت پنجره می ایستی و مردهای غریبه را نگاه می کنی؟!»
دیگر پشت پنجره نایستادم.
دو هفته ای می شد در پادگان بودیم، یک روز صمد گفت: «امروز می خواهیم برویم گردش.»
بچه ها خوشحال شدند و زود لباس هایشان را پوشیدند. صمد کتری و لیوان و قند و چای برداشت و گفت: «تو هم سفره و نان و قاشق و بشقاب بیاور.»
✫⇠قسمت :1⃣9⃣1⃣
پرسیدم: «حالا کجا می خواهیم برویم؟!»
گفت: «خط.»
گفتم: «خطرناک نیست؟!»
گفت: «خطر که دارد. اما می خواهم بچه ها ببینند بابایشان کجا می جنگد. مهدی باید بداند پدرش چطوری و کجا شهید شده.»
همیشه وقتی صمد از شهادت حرف می زد، ناراحت می شدم و به او پیله می کردم؛ اما این بار چون پیشش بودم و قرار نبود از هم جدا شویم، چیزی نگفتم. سمیه را آماده کردم و وسایل را برداشتیم و راه افتادیم. همان ماشینی که با آن از همدان به سر پل ذهاب آمده بودیم، جلوی ساختمان بود. سوار شدیم. بعد از اینکه از پادگان خارج شدیم، صمد نگه داشت. اورکتی به من داد و گفت: «این را بپوش. چادرت را هم درآور. اگر دشمن ببیند یک زن توی منطقه است، اینجا را به آتش می بندد.»
بچه ها مرا که با آن شکل و شمایل دیدند، زدند زیر خنده و گفتند: «مامان بابا شده!»
صمد بچه ها را کف ماشین خواباند. پتویی رویشان کشید و گفت: «بچه ها ساکت باشید. اگر شلوغ کنید و شما را ببینند، نمی گذارند جلو برویم.»
همان طور که جلو می رفتیم، تانک ها بیشتر می شد. ماشین های نظامی و سنگرهای کنار هم برایمان جالب بود.
✫⇠قسمت : 2⃣9⃣1⃣
صمد پیاده می شد. می رفت توی سنگرها با رزمنده ها حرف می زد و برمی گشت. صدای انفجار از دور و نزدیک به گوش می رسید. یک بار ایستادیم. صمد ما را پشت دوربینی برد و تپه ها و خاکریزهایی را نشانمان داد و گفت: «آنجا خط دشمن است. آن تانک ها را می بینید، تانک ها و سنگرهای عراقی هاست.»
نزدیک ظهر بود که به جاده فرعی دیگری پیچیدیم و صمد پشت خاکریزی ماشین را پارک کرد و همه پیاده شدیم. خودش اجاقی درست کرد. کتری را از توی ماشین آورد. از دبه کوچکی که پشت ماشین بود، آب توی کتری ریخت. اجاق را روشن کرد و چند تا قوطی کنسرو ماهی انداخت توی کتری. من و بچه ها هم دور اجاق نشستیم. صمد مهدی را برداشت و با هم رفتند توی سنگرهایی که آن اطراف بود. رزمنده های کم سن و سال تر با دیدن من و بچه ها انگار که به یاد خانواده و مادر و خواهر و برادرشان افتاده باشند، با صمیمیت و مهربانی بیشتری با ما حرف می زدند و سمیه را بغل می گرفتند و مهدی را می بوسیدند. از اوضاع و احوال پشت جبهه می پرسیدند. موقع ناهار پتویی انداختیم و سفره کوچکمان را باز کردیم و دور هم نشستیم. صمد کنسروها را باز کرد و توی بشقاب ها ریخت و سهم هر کس را جلویش گذاشت. بچه ها که گرسنه بودند ، با ولع نان و تن ماهی می خوردند.
بعد از ناهار صمد ما را برد سنگرهای عراقی را که به دست ایرانی ها افتاده بود، نشانمان بدهد.
✫⇠قسمت : 3⃣9⃣1⃣
طوری مواضع و خطوط و سنگرها را به بچه ها معرفی می کرد و درباره عملیات ها حرف می زد که انگار آن ها آدم بزرگ اند یا مسئولی، چیزی هستند که برای بازدید به جبهه آمده اند.
موقع غروب، که منطقه در تاریکی مطلقی فرو می رفت، حس بدی داشتم. گفتم: «صمد! بیا برگردیم.»
گفت: «می ترسی؟!»
گفتم: «نه. اما خیلی ناراحتم. یک دفعه دلم برای حاج آقایم تنگ شد.»
پسربچه ای چهارده پانزده ساله توی تاریکی ایستاده بود و به من نگاه می کرد. دلم برایش سوخت. گفتم: «مادر بیچاره اش حتماً الان ناراحت و نگرانش است. این طفلی ها توی این تاریکی چه کار می کنند؟!»
محکم جوابم را داد: «می جنگند.»
بعد دوربینش را از توی ماشین آورد و گفت: «بگذار یک عکس در این حالت از تو بگیرم.»
حوصله نداشتم. گفتم: «ول کن حالا.»
توجهی نکرد و چند تا عکس از من و بچه ها گرفت و گفت: «چرا این قدر ناراحتی؟!»
گفتم: «دلم برای این بچه ها، این جوان ها، این رزمنده ها می سوزد.
✫⇠قسمت :4⃣9⃣1⃣
گفت: «جنگ سخت است دیگر. ما وظیفه مان این است، دفاع. شما زن ها هم وظیفه دیگری دارید. تربیت درست و حسابی این جوان ها. اگر شما زن های خوب نبودید که
🇮🇷
📝 فتنه بعدی چیست؟
🍃🌹🍃
🔻توفیقات بین المللی دولت رئیسی چه در افزایش فروش نفت و چه در افزایش صادرات غیرنفتی و چه در انعقاد پیمان های دوجانبه و چندجانبه اقتصادی با بکارگیری دیپلماسی #عزت و کنار گذاشتن ذلت برجامی، سبب ناکامی دشمن در تحریم ها شده است.
🔸حالا نوبت برداشتن قدم بعدی است و آن آوردن نتایج این توفیقات بر سر سفره مردم می باشد.
🔹دشمن این شرایط را خوب رصد کرده و به دنبال ایجاد فتنه ای برای جلوگیری از پیروزی نهایی است.
🔸بنابراین به احتمال بسیار قوی #فتنه بعدی از جنس اقتصادی است. فتنهای که بر خلاف فتنه ضد #حجاب پارسال این بار بسیاری از متدینین را هم باخود همراه خواهد ساخت و جرقه آن بایستی با تصمیم سازی جریان #نفوذ در کسوت کارشناسان اقتصادی و به دست دولت ایجاد شود که می تواند گران کردن بنزین یا آزادکردن نرخ ارز یا هر سیاستی که به انفجار تورمی ختم شود باشد.
🔹اتفاقا به نظر می رسد یکی از علل استفاده امام حکیم جامعه از کلیدواژه #مهار_تورم در نام گذاری امسال هم همین بوده است.
🔺لذا زین پس هرکس در هر مسئولیتی که تحت بهانه های مختلف و عناوین رنگارنگ مثلا کارشناسی به دنبال آزادسازی قیمت ها باشد، هم خلاف امر صریح ولایت عمل کرده و هم در زمین دشمن جهت ایجاد فتنه اقتصادی گام برداشته است ...
✍ قاسم اکبری
#ثامن_خراسان_شمالی
🏴مُحَمَّدُ بنُ عَمرِو بنِ حَسَنٍ :
كُنّا مَعَ الحُسَينُ عليه السلام بِنَهرِ كَربَلاءَ ، فَنَظَرَ إلى شِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ فَقالَ : صَدَقَ اللّه ُ ورَسولُهُ ، قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : كَأَنّي أنظُرُ إلى كَلبٍ أبقَعَ يَلَغُ في دِماءِ أهلِ بَيتي ، وكانَ شِمرٌ أبرَصَ.
▪️محمّدبن عمروبن حسن:
ما در كنار نهر كربلا به همراه حسين عليه السلام بوديم. حضرت به شمر بن ذى الجوشن نگاهى كرد و فرمود: خدا و رسول او راست فرمود. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: گويى سگِ پيسهاى را مىبينم كه در خون اهل بيت من دهان مىزند، شمر پيس بود.
الخصائص الكبرى للسيوطيّ : 2 / 125 .
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
صوتسخنرانیدکتربیگدلی.mp3
12.76M
🎵فایل صوتی 🌺
🔴سخنرانی دکتر بیگدلی 🔴
⁉️ آیا حجاب را اسلام آورده؟
⁉️ آیا دنیای غرب از بی حجابی سود برده؟
⁉️ آیا بیحجابی مساوی باکلاس بودنه؟
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
4_5902048671234527029.mp3
2.64M
▪️با حسین تا مهدی علیهماالسلام (۶)
🔸درس پنجم:
شیرین تر از عسل…
#پادکست_مهدوی
#با_حسین_تا_مهدی علیهماالسلام
#عزادارم_به_نیت_فرج_صاحب_عزا🏴
💚 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 💚
🆔 @Gole_Narges_emam_zaman
🎁 هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی در سی امین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج
☺️برای همه مردم عزیز ایران
برای تمامی سنین حتی زیر ۷ ساله ها
😉 خانوادگی، گروهی و فردی
🔸 ثبت نام با ارسال عدد 1 به شماره 660005 و یا از طریق لینک زیر
🍀لینک ثبت نام مسابقات قرآن وعترت بسیج
http://event.quranbsj.ir/admin
📎برای اطلاعات بیشتر به کانال ایتا بپیوندید.
https://eitaa.com/darolghuran_khorasansh
❎حوزه مقاومت بسیج علی بن ابیطالب ع شهرستان گرمه
🔴 عبور آمریکایی ها از دو حزب جمهوری خواه و دموکرات
🔹به گزارش وبسایت هیل، پس از برگزاری یک نظرسنجی، تقریباً نیمی از افراد اعلام کردند که در انتخابات 2024، رای دادن به یک نامزد از حزب سوم را در انتخاب خود مد نظر میگیرند.
🔹 این نظرسنجی که توسط دانشگاه کوئینیپیاک برگزار شد، نشان داد که 47 درصد از پاسخ دهندگان اعلام کردند که رای دادن به یک نامزد شخص ثالث را مد نظر خواهند گرفت. این در حالی است که 47 درصد دیگر افراد در این نظرسنجی اعلام کردند که به طور کلی رأی نخواهند داد.
🔹 طبق این نظرسنجی، مستقلها خیلی بیشتر از دموکراتها یا جمهوریخواهان اعلام کردند که به نامزدی رأی میدهند که در هیچ کدام از دو حزب اصلی آمریکا عضو نیستند. طبق این نظرسنجی، 64 درصد از مستقلها، 35 درصد از دموکراتها و 38 درصد از جمهوریخواهان رای دادن به نامزد حزب سوم را برای خود مد نظر خواهند گرفت.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat