هدایت شده از شهید کمالی
زن، زندگی، آزادی
می خواستم حرفی بزنم که کریستا باز به سمتم حمله کرد ، انگار این موجود وحشی اون کریستایی که صبح دیده بودم نبود.
دست هاش را مثل چنگال یک عقاب گرفته بود و مدام به من چنگ می انداخت و میگفت: دیگه از این غلطا نکن، نکن، نکن..
خودم را کشان کشان به طرف میز و صندلی ها کشاندم و در پناه یکی از صندلی ها نشستم، دست هام را روی سرم قرار دادم و گفتم: باشه...نماز نمی خونم ، از این اتاق بروبیرون...
کریستا با شنیدن این حرف خرناس دیگه ای کشید و عقب عقب بیرون رفت.
دست به صندلی گرفتم و از جا بلند شدم، سوزشی شدید در ساق پای راستم پیچید، لنگلنگان به طرف در رفتم و در اتاق را بستم.
پشتم را به در کردم و همانطور اشک میریختم اطراف را نگاهی انداختم و تازه متوجه شدم که زهرا هم بیدار است و با نگاه معصوم و کودکانه اش به من خیره شده..
با پشت دست اشک هام را پاک کردم و در حالیکه لبخندی ساختگی روی لبم نشانده بودم به سمت زهرا رفتم.
روی تخت نشستم و زهرا را در آغوش گرفتم وگفتم: می خواستم نماز بخونم ، اما کریستا نگذاشت.
زهرا بدون هیچحرفی در آغوشم آرام گرفت و دوباره به خواب رفت، انگار مدتی که اسیر بوده خواب درستی نداشته و اینک آغوش منه بی پناه، پناه این دخترک بی گناه شده..
زهرا خواب رفت ، او را روی تخت گذاشتم و به سمت تخت خودم رفتم، در فضای نیمه تاریک اتاق ، دست بردم و قلب کوچک طلایی را که الی بهم داده بود ، از زیر تشک تخت بیرون آوردم وداخل مشتم گرفتم و مشتم را روی قلبم گذاشتم.
بالاخره روزی دیگر شروع شد، رغبت نداشتم بیرون برم، اما باید میرفتم، باید راه فراری پیدا میکردم، هرچند که واقعا امیدی به فرار نداشتم.
باید بیرون اتاق میرفتم تا خوراکی برای زهرا ردیف کنم، خوب میدانستم اگر کل روز را از اتاق بیرون نریم، کریستا سراغی از ما نمیگیرید، حداقل برای آوردن خوردنی و.. اصلا به فکر ما نیست.
زهرا را بردم دسشویی و آبی به سر و روش زدم و آوردمش داخل اتاق و گفتم: عزیزم ، همین جا باش تا من برم از آشپزخونه یه چیزی برای خوردن برات بیارم.
زهرا دستم را چسپید و گفت: منم میام..
اما من چون میترسیدم شاید اون بیرون ، با صحنهٔ خوبی مواجه نشم، اجازه ندادم زهرا بیاد و از طرفی میخواستم ، حواسم جمع اطرافم باشه تا شاید بتونم سر از چیزهایی در بیارم و اگر زهرا میومد بیرون ،میبایست حواسم پی اون باشه.
زهرا هم قبول کرد.
قبل از بیرون رفتن، از داخل چمدانم ، عروسک کوچکی که یادگار چندسال پیش و هدیه مادرم به من بود و من خیلی دوستش داشتم و برای یادگاری همراهم اورده بودمش.
عروسکی بافتنی که مامان خودش بافته بود، با موهای سیاه و صورتی سفید و لباس صورتی که همیشه به من لبخند میزد و من اسمش را دریا گذاشته بودم ، چون چشمهای دکمه ای آبی رنگش منو یاد دریا می انداخت.
دریا را به زهرا دادم و گفتم: بگیر عزیزم، این اسمش دریاست ، مال تو باشه اما الان که مال تو هست هر چی دوست داری صداش کن..
زهرا لبخند صداداری زد و با خوشحالی عروسک را از من گرفت.
این اولین بار بود میدیدم این دخترک میخنده، انگار با خنده اش تمام دنیا را به من دادند.
بوسه ای از گونهٔ زهرا گرفتم و از جا بلند شدم و از اتاق بیرون آمدم.
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
زن،زندگی، آزادی
وارد هال شدم، خبری از کریستا نبود، به سمت آشپزخانه رفتم و در یخچال را باز کردم.
یخچالی که بالاش یه در کوچک داشت و فریزر محسوب میشد، در فریزر را باز کردم، گوشت قرمز بود اما من نمی دونستم گوشت چی هست و نمی خواستم دست به گوشت حرام بزنم، اینا که ذبح شرعی سرشون نمیشد و گوشت خوک وگوسفند هم براشون یه حکم را داشت.
پس دست بردم گوشت ماهی را برداشتم.
پاکت گوشت را که چند تکه یود و اندازه من و زهرا میشد را داخل ماهی تابه گذاشتم تا یخش باز بشه و دنبال برنج بودم، اما هر چه کابینت ها را جستجو کردم نبود.
درب قهوه ای رنگ آخرین کابینت پایین را بستم که متوجه حضور کریستا شدم.
کریستا بالای سرم ایستاده بود و همانطور خیره در چشمام بود گفت: دنبال چی هستی؟
از جا بلند شدم، صورت به صورتش ایستادم و زل زدم توی چشماش و گفتم: دنبال برنج هستم، می خوام برای اون بچه یه غذا درست کنم.
کریستا نگاهی داخل ماهی تابه کرد و گفت: اینجا برنج نداریم، برای اون بچه هم نمی خواد چیزی ببری، اون نباید گوشت بخوره، این یک وعده را باید غذای خاصی بهش بدم.
خواستی برای خودت درست کن..
با این حرف کریستا پشتم یخ کرد..یعنی چه؟!
چه غذای خاصی؟ چرا زهرا نباید گوشت بخوره؟! نکنه نقشه ای..
یکدفعه فکری از ذهنم و گذشت و با مِن و من گفتم: اون دخترا...چی شدن؟!
کریستا نگاه بی روحی به من کرد وگفت: هر دوتاشون مردن...مردن...میفهمی؟!
بغضی سنگین گلوم را چنگ میزد، بدون اینکه حرفی بزنم راه رفتن به اتاق را در پیش گرفتم.
کریستا پشت سرم صدا زد:چی شد؟! غذا درست نمی کنی؟!
جوابی بهش ندادم و وارد اتاق شدم.
در اتاق را بستم
هدایت شده از شهید کمالی
و پشتم را به در چسپوندم، هر وی بیشتر فکر میکردم، زانوهام شل تر میشد، پشت در زانو زدم.
سرم را روی زانوهام گذاشتم و اشکهام جاری شد.
یه حس بهم نهیب میزد ، اتفاقی در پیش هست، یه اتفاق شوم که قراره دامن زهرا این دخترک معصوم و زیبا را بگیره و نمی دونستم چکار کنم ،اصلا هیچکاری نبود که بتونم انجام بدم که جون زهرا را نجات بدم.
همانطور که گریه می کردم یکدفعه به ذهنم رسید...
آره خودش بود...وقتی اینا اینقدر وحشی هستن ،چرا من مقابله به مثل نکنم...مگه حفظ جان واجب نیست؟!
باید یه کاری میکردم.
با دست های کوچک زهرا که روی شانه ام نشست به خود آمدم ...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
هدایت شده از شهید کمالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✊🏻 #غزة_آیة_المقاومة
🇵🇸 #غزه_آیه_مقاومت
#فعالیتهای_خواهران
#طرح تربیتی شهید فهمیده واحدبسیج دانش آموزی دبیرستان نرجس
#پایگاه حضرت معصومه(س)
#حوزه مقاومت سردارهمدانی
#ناحیه گرمه
"امام خامنهای(مدظلهالعالی): ما به مردها همیشه سفارش میکنیم وقتی کار دارند، اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضیها صبح اول وقت میروند بیرون تا ساعت ۱۰ شب. نه! ما معمولاً به کسانی که برایشان ممکن است سفارش میکنیم حتی ظهرها را بروند با زن و بچهشان باشند. در محیط خانوادگی، غذایشان را بخورند، یک ساعتی با هم باشند، بعد بیایند دنبال کارشان، باز حتماً در زمان مناسب، اول شب بروند بچهها را ببینند، ملاقات خانوادگی حقیقی داشته باشند.(۱۳۷۶/۶/۱۸)"
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
"ادعاهای یک دروغگوی مشهور قابل اعتنا نیست
یک مقام مطلع نظامی با تکذیب اظهارات رئیسجمهور سابق آمریکا درباره حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد در عراق، گفت: «از فردی که اصلیترین شهرتش دروغگویی است، بیان مطالبی که غیر واقعی بودن آن بسیار واضح است، عجیب نیست.» وی گفت: «اضطراب شدید ترامپ در لحظه اعلام خبر حمله موشکی کشورمان به عینالاسد به قدری واضح بود که سوژه بیشتر رسانههای آمریکا شد.» وی با اشاره به تصاویری که رسانههای آمریکایی چند روز پس از حمله موشکی از پایگاه عینالاسد منتشر کردند و یادآوری مصاحبههای متعدد مقامات نظامی آمریکا درباره وارد شدن آسیبهای مغزی شدید به تعداد زیادی از نظامیان حاضر در پایگاه عینالاسد در اثر حمله موشکی ایران، تصریح کرد: «اگرچه مقامات آمریکایی برای حفظ حیثیت خود هیچگاه آمار واقعی تلفات را اعلام نکردند، اما مقامات پنتاگون به دفعات به آسیب مغزی حداقل ۱۰۹ نظامی اعتراف کردند.»"
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
"خط القای ناامیدی
احزاب سیاسی را میتوان بازیگران اصلی میدان انتخابات دانست که بیش از دیگر بازیگران در شکلگیری روندهای انتخاباتی نقشآفرین هستند. در این میان، شاید مهمترین رسالت احزاب و گروههای سیاسی آن است که افکار عمومی را به سمت مشارکت حداکثری در انتخابات سوق دهند. نگاه امیدوارانه آنان به آینده کشور میتواند امید را در جامعه تقویت کند. پاسخ آنان به پرسشها و ابهامات سیاسی میتواند اذهان جامعه را به سمت حقیقت امور و زحماتی که دولتمردان برای اصلاح و بهبود زندگی مردم کشیدهاند، سوق دهد و اجازه ندهد بدخواهان و دشمنان این سرزمین میداندار شده و از طریق رسانههایی که متأسفانه فراگیر شده و به سادگی در اختیار همگان قرار گرفته است، با تحریف واقعیات و وارونه کردن حقیقت، گرد ناامیدی و یأس را بر اذهان جامعه بپاشند.
در این میدان، جریان اصلاحطلب در عرصه کمک به رونق انتخابات و تقویت مشارکت، در طول هفتههای اخیر نمره قبولی نمیگیرد. این جریان از دوگانهای رنج میبرد که حاصل آن تناقض در مواجهه با انتخابات است. از یک سو به دلایل متعدد، از جمله عملکرد و کارنامه ضعیف در دوران حاکمیت دولت مورد حمایتشان، نابسامانی تشکیلاتی، تضعیف پایگاه اجتماعی، اسیر شدن در دست جریانهای استحاله شده رادیکال، نداشتن برنامهای مشخص برای اداره امور و حل مشکلات کشور و... طیفی از اصلاحطلبان حضور در عرصه انتخابات را چندان مقرون به نتیجه نمیداند و خود را بازنده میدان میبیند (هرچند تلاش دارد تا این ناکامی را به گردن دیگران انداخته و با فرافکنی نظام و شورای نگهبان و... را متهم کنند)؛ لذا با قهر با انتخابات به شرکت در این آوردگاه تمایل ندارند.
نکته تأسفبرانگیز آنکه طیف قهری و تحریمی، نه تنها خود در انتخابات شرکت نمیکند، بلکه با القای یأس و ناامیدی تلاش دارد افکار عمومی را نیز به ترک انتخابات دعوت کند. این جریان نه تنها کمکی به گرهگشایی اذهان جامعه نسبت به انتخابات نمیکند، بلکه خود به عاملی برای شیوع اتهامات و دروغپردازیها بدل شده است. کافی است مروری بر رسانههای در اختیار این جریان بیندازید تا ببینید روزانه چند پیام و نوشته از این جریان منتشر میشود تا از میل مردم به انتخابات بکاهد! حتی طیف اعتدالی از اردوگاه اصلاحطلبان که با عقلانیت سیاسی به استقبال انتخابات رفتهاند نیز از طعن و اتهام این جریان مصون نمانده و تلاش شده است تا از انگیزههای آنان نیز کاسته شود.
به هر حال انتخابات با مشارکت پرشور مردم برگزار خواهد شد و در این میان آنهایی که برخلاف منافع ملی برای سرد شدن انتخابات تلاش کردهاند، سرشان بیکلاه خواهد ماند.
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
"مشارکت، سلامت رقابت و امنیت در انتخابات را باید محقق کنیم
معاون سیاسی سپاه گفت: «در سپاه پاسداران به عنوان مجموعه در حاکمیت رفتار حزبی و گروهی و سوگیری به نفع یا له وجود ندارد، اما همه وظیفه دارند در انتخابات حضور پررنگ داشته باشند.» سردار جوانی با بیان اینکه انتخابات میزان پشتوانه سرمایه نظام را میسنجد، گفت: «همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند انتخابات ضعیف برگزار شود، دشمن طمع کرده و فشار وارد میکند؛ اگر من به عنوان سپاهی در مورد انتخابات حرف میزنم، به خاطر این است که انتخابات به امنیت و نگاه آتی کشور مربوط است.» معاون امور سیاسی سپاه پاسداران با تأکید بر اینکه مشارکت، سلامت رقابت و امنیت راهبردهای انتخابات از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی است، گفت: «دشمن میخواست تا در سالگرد این اغتشاشات دوباره کارهایی بکند و کشور را تا موقع انتخابات با درگیری و اختلالاتی روبهرو کند که هیچ کاری نتوانست انجام دهد.»"
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
امید و امیدواری
حضور شما جوانها، بخصوص جوانان نخبه که شما هستید، خلّاق امید است؛ یعنی اصلاً حضور شما در هر جا که باشید، امید را به وجود میآورد، خلق میکند. برای همین هم هست که کسانی که با پیشرفت کشور موافق نیستند، با حضور شماها در آن جایی که باید حاضر باشید، موافق نیستند.
امید و امیدواری
امروز ناامید کردن نخبهها و بیآینده نشان دادن نخبهها به نظر من بخشی از جنگ نرم دشمن است. سعی دشمن همین است که نخبگان کشور را بیآینده نشان بدهد. حالا این را عرض میکنم که نقطهی ضعف وجود دارد در کشور، نه اینکه نقطهضعفها را انکار کنیم؛ نقطهضعف کم هم نیست، زیاد است، امّا نقاط قوّت را در کنار نقاط ضعف باید دید. دشمن سعی میکند در مورد نقاط ضعفِ ما اغراقگویی کند، نقاط قوّت ما را بپوشاند؛ نباید بگذاریم، ما نباید به دشمن در این زمینه کمک کنیم.۱۴۰۱/
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
"◄ طبق برآوردهای اولیه ۸ درصد از ثبتنامکنندهها تمایلات سیاسی اصلاحطلبی دارند و ۹ درصد از نامزدهایی که نامنویسی خود را نهایی کردهاند، اصولگرا هستند. این برآورد بر اساس چهرههای شناخته شده جریانهای سیاسی است و تعداد دیگری از ثبتنامکنندهها نیز هستند که به جهت سابقه کمتر فعالیت سیاسی هنوز نمیتوان درباره جناح سیاسیشان سخن گفت. شیوه نامنویسی نامزدهای احزاب در انتخابات مجلس نیز حاکی از آن است که اصلاحطلبان تمرکز اصلی خود را بر شهرستانها گذاشتهاند."
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️اسرائیل را به سقوط میکشانیم✌🏻
🌹حاج_احمد_متوسلیان
#طوفان_الاقصی | #فلسطین | #غزه
اللهمعجللولیکالفرج
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
👌دوباره انحصار شکنی کردیم...
اینبار در صنایع نظامی
#ایران_قوی #ما_میتوانیم
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 زیارت آل یاسین
بِسْم الله الرحمن الرحيم
🔹 سَلاَمٌ عَلَىٰ آلِ يَس
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللهِ وَرَبَّانِيَ آيَاتِهِ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللهِ وَنَاصِرَ حَقِّهِ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللهِ وَتَرْجُمَانَهُ
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي آنَاءِ لَيْلِكَ وَأَطْرَافِ نَهَارِكَ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللهِ ٱلَّذِي أَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللهِ ٱلَّذِي ضَمِنَهُ،
🔹 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ
🔹 وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ
🔹 وَالْغَوْثُ وَٱلرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ، وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوبٍ
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقوُمُ،
🔺وٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَتَقْنُتُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَتُمْسِي،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي ٱللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا ٱلإِمَامُ الْمَأْمُونُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ،
🔺 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ بِجَوَامِعِ ألسَّلاَمُ
🔹 أُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ
🔹 أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَـٰهَ إِلاَّ اللهُ
🔹 وَحْدَهُ لاَ شَريكَ لَهُ،
🔹 وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ
🔹 لاَ حَبِيبَ إِلاَّ هُوَ وَأَهْلُهُ،
🔹 وَأُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ
🔹 أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حُجَّتُهُ
🔹 وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ
🔹 وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ
🔹 وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ
🔹 وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
🔹 وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ،
🔹 وَموُسَىٰ بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ،
🔹 وَعَلِيَّ بْنَ موُسَىٰ حُجَّتُهُ،
🔹 وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
🔹 وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ،
🔹 وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
🔹 وَأَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ،
🔹 أَنْتُمُ ٱلأَوَّلُ وَٱلآخِرُ
🔺 وَأَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لاَ رَيْبَ فِيهَا
🔺 يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا
🔺 لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً،
🔺 وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ،
🔺 وَأَنَّ نَاكِراً وَنَكِيراً حَقٌّ،
🔺 وَأَشْهَدُ أَنَّ ٱلنَّشْرَ حَقٌّ،
🔺 وَالْبَعْثَ حَقٌّ،
🔺 وَأَنَّ ٱلصِّرَاطَ حَقٌّ،
🔺 وَالْمِرْصَادَ حَقٌّ،
🔺 وَالْمِيزَانَ حَقٌّ،
🔺 وَالْحَشْرَ حَقٌّ،
🔺 وَالْحِسَابَ حَقٌّ،
🔺 وَالْجَنَّةَ وَٱلنَّارَ حَقٌّ،
🔺 وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِمَا حَقٌّ،
🔹 يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ
🔹 وَسَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ،
🔹 فَأَشْهَدْ عَلَىٰ مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ،
🔹 وَأَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريءٌ مِنْ عَدُوِّكَ،
🔹 فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ،
🔹 وَالْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ،
🔹 وَالْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ،
🔹 وَالْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ،
🔸 فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ
🔸 وَبِرَسُولِهِ وَبِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
🔸 وَبِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ،
🔸 وَنُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ
🔸 وَمَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ.
💚 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 💚
🆔 https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺امیدواران و ناامیدان انتخابات
🔹گزارشی از پریشان خاطریهای جریان اصلاحطلب در آستانه انتخابات
✍️مهدی سعیدی - کارشناس سیاسی
📝نکته تأسفبرانگیز آنکه طیف قهری و تحریمی، نه تنها خود در انتخابات شرکت نمیکند، بلکه با القای یأس و ناامیدی تلاش دارد تا هواداران و افکار عمومی را نیز به ترک انتخابات دعوت کند! این جریان نه تنها کمکی به گرهگشایی اذهان جامعه در خصوص انتخابات نمیکند، بلکه خود به عاملی برای شیوع اتهامات و دروغپردازیها بدل شده است! کافی است مروری بر رسانههای در اختیار این جریان بیندازید تا ببینید که روزانه چند پیام و نوشته از این جریان منتشر میشود تا از میل مردم به انتخابات بکاهد!
🔗 متن کامل را بخوانید
📥 پی دی اف این شماره را از قسمت سنجاق شده دریافت کنید
@ssweekly
زن، زندگی، آزادی
دست زهرا را توی دستم گرفتم و از جا بلند شد، هر چه بیشتر فکر می کردم ، بیشتر به این نتیجه میرسیدم که تنها راه موجود همین است.
بله باید دست بکار بشوم، حتما توی اون آشپز خونه کوفتی ،چاقویی چیزی پیدا میشد.
اگر کریستا و همدستانش میخوان منو امثال زهرا را برای اهداف شیطان پرستانه شان قربانی کنند، چرا من نتونم جان این ابلیسک ها را بگیرم؟!
حتما میتونم...اما...اما بعدش چی؟
الان مطمئن بودم که توی اتاقی که هستم دوربین نداره، آخه اونجور که الی می گفت ،تمام زوایای اتاق را بررسی کردم، بعدم این اتاق چیز به خصوص جای پنهان یا حتی تابلویی چیزی نداشت که دوربین کار گذاشته باشند و از طرفی مایی که اینجا آمدیم ، همه جوره پاکسازی شدیم و انگار توی لندن وجود خارجی نداریم ،پس واقعا لازم نبود ما را زیر نظر بگیرن و این یک شانس خوب بود برای ما...
همانطور که دست زهرا توی دستم بود ،ناخوداگاه طول و عرض اتاق را می پیمودم، به میز و صندلی ها رسیدم، زیر بازوی زهرا را گرفتم و روی صندلی نشوندمش و جلوی پاش زانو زدم.
دست کوچک زهرا را توی دستم گرفتم و گفتم: زهرا جان، آنطوری که متوجه شدم ما الان توی لندن هستیم، تو گفتی که با بابا و مامانت لندن زندگی میکردی و بابات انگلیسی هست درسته؟!
زهرا که با بهت به من نگاه میکرد، آب دهنش را قورت داد و سرش را به نشانهٔ بله تکون داد.
شانه های شکنندهٔ زهرا را توی دستم گرفتم و ادامه دادم: اگر یک اتفاقی بیافتد که بشه از این خونه فرار کنیم ، آیا میتونی ، جایی که زندگی می کردی را پیدا کنی؟ آیا آدرس خونه تان را داری؟!
زهرا سرش را پایین انداخت و گفت: نه! لندن شهر بزرگی هست، من نمی تونم خونه مان را پیدا کنم، آخه همیشه با ماشین بابا یا مامان توی شهر میرفتیم..
گونه اش را ناز کردم و آه کوتاهی کشیدم که یکدفعه زهرا گفت:
اگر یه موبایل داشته باشیم میتونم به پدرم زنگ بزنم من شماره اش را حفظم و شروع کرد به گفتن شماره ای که در خاطرش ثبت بود...
انگار دنیا را به من داده بودند...زهرا می گفت و من تکرار می کردم..
باید به فکر یک اسلحه بودم، یه چاقو و حتی یه کارد یا یه قیچی..
از جا بلند شدم، باید به بهانه غذا درست کردن دنبال اون وسیله میگشتم.
ادامه دارد..
📝به قلم : ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
زن، زندگی، آزادی
دوباره زهرا را تنها گذاشتم و بیرون رفتم.
داخل آشپزخانه شدم، یخ گوشت ماهی باز شده بود.
کشوهای کنار اجاق گاز را یکی یکی باز کردم.
خبری از چاقو نبود، اما چند تا کارد بود.
یکیشون را برداشتم و وانمود کردم می خوام باهاش گوشت را تیکه تیکه کنم، اما می خواستم ببینم چقدر تیز هست.
نه خوب بود، در کابینت بالا را باز کردم و شیشه روغن را بیرون آوردم، گاز را روشن کردم و مشغول سرخ کردن شدم در همین حین در اتاق کریستا باز شد و بدون اینکه نگاهی به من بیاندازد با عجله به طرف در ورودی رفت.
خودم را به جایی رسوندم که در ورودی توی دیدم بود.
متوجه نشدم کی پشت در هست ، اما یک شئ کوزه مانند با رنگی سیاه ،به دست کریستا بود.
کریستا کوزه سیاه را توی آغوش گرفته بود، انگار یک چیز خیلی گرانبها داره.
خیلی کنجکاو شده بودم تا بدانم داخل اون کوزه چی چی هست؟
کریستا نگاهی بهم انداخت و وارد آشپزخانه شد،بوی گوشت ماهی سرخ شده توی فضا پیچیده بود.
انگار اشتهای کریستا هم باز شده بود.
کوزه سیاه را روی کابینت کنار اجاق گاز گذاشت و قاشقی از جاقاشقی کنار سینک برداشت و به طرف ماهیتابه آمد.
خودم را کشیدم کنار، کریستا همانطور که چشم به ماهی داشت گفت: به به...آشپزی هم بلدی پس..
پیش خودم گفتم چه آشپزی...
خودم را نزدیک کوزه سیاه کردم و عمدا دستم را به کوزه زدم و در یک چشم بهم زدن کوزه نقش زمین شد و با صدای شترقی، شکست..
و سرامیک های کرم رنگ کف آشپزخانه رنگ میگرفت...باورم نمیشد..
همانطور که خیره به خون زیر پایم بودم ، متوجه کریستا شدم که خرناس کنان به سمتم میامد...
ناخوداگاه کارد را برداشتم و به طرف اتاق فرار کردم.
کریستا که انگار دیوانه شده بود پشت سرم شروع به دویدن کرد وهمزمان زیر لب فحش میداد..
خودم را داخل اتاق پرت کردم و در را بستم و پشت در نشستم.
زهرا با دیدن من شروع به جیغ کشیدن کرد و من گیج بودم
ولی زهرا حق داشت،کارد دستم و خونی که از کوزه روی لباس و پاهام ریخته بود باعث ترس زهرا شده بود و زهرا پشت سر هم جیغ میکشید و کریستا هم با مشت های محکم به در میکوفت مدام تهدیدم میکرد تا در را باز کنم.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
💢تحریم کالاهای اسرائیلی چه بر سر این محصولات آورد؛ حتی تخفیف ۸۰ درصدی اجناس مشتری ندارد!
🔹یک شهروند آلمانی از تاثیر تحریم کالاهای اسرائیلی و عدم استقبال مردم از این محصولات در آلمان میگوید.
🔹تحریم تاثیر دارد، کسی نگوید که من یک نفر هستم؛ باورم نمی شود نسکافه ای که نزدیک به ۵ یورو قیمت داشت حالا با ۲ یورو می فروشند، ما باید نسبت به فلسطین و کودکان غزه احساس مسئولیت کنیم.
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💢 رئیسی راهیِ تاجیکستان شد
🔻 مردم دنیا از سازوکارهای جهان برای حمایت از مظلوم ناامید شدهاند. مهمترین مسئلهای که در اجلاس مطرح خواهیم کرد مسئله غزه است. پیوند بین اعضای اکو مسئله محوری اجلاس است.
🔻 رئیسی سپس برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای اقتصادی «اکو» به ازبکستان میرود.
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | فراموش نکنید
✏️ رهبر انقلاب در دیدار اخیر: دنیای اسلام این را فراموش نکند که در این قضیّهی مهم و تعیینکننده، آن کسی که در مقابل اسلام، در مقابل یک ملّت مسلمان، در مقابلِ فلسطینِ مظلوم ایستاد، *آمریکا* بود، *فرانسه* بود، *انگلیس* بود؛ این را دنیای اسلام فراموش نکند.
🌷 ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»؛ وعدهی الهی حق است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون...
❤️ انشاءالله پیروزی نهایی و نه چندان دیر، با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود. ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔹صفحه: 360
💠سوره فرقان: آیات 3 الی 11
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story