✖️امروز سالروز #شهادت مردیست که...
🔺تا قبل از ۱۰ سالگی ۳ کتاب ارزشمند نوشت!!
🔺در سن ۱۴ سالگی #مجتهد شد!!
🔺کسی که اولین کتاب مدوّن #اقتصاد_اسلامی در طول تاریخ شیعه را نوشت.
🔺کسی که امام(رحمت الله علیه) دستور مطالعه ی کتابهایش را داد.
🔺کسی که رهبری او را #عمود_فکری_نظام_اسلامی و شهادتش را «ضربه ی سهمگین» عنوان کرد.
🌹 ۱۹ فروردین سالروز شهادت، آیت الله سید محمد باقر صدر(شاگرد افتخاری امام راحل در نجف) و خواهر فاضله اش، شهیده بنت الهدی صدر گرامی باد🌹
♦️امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
ایشان مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهرهبرداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءالله خداوند متعال او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جدهاش محشور کند. ۶۰/۱/۲۰
#سلام_برشهیدان
#ماه_پرواز
#ماه_رمضان
#در_آرزوی_شهادت
@Qoranekarim4_5996548775064110565.mp3
زمان:
حجم:
4.16M
💠تلاوت #تحدیر ( #تندخــوانی ) قــرآن کریــــم
جـــزء هجدهـــم
🎤استاد معتز آقایی
🌺به نیت تعجیل در فرج هدیه به حضرت ام البنین مادر باوفای قمر بنی هاشم🌺
#ماه_رمضان
@Emam_kh
12.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥#کلیپ_نوشت | امام خامنه ای: دو نکته اصلی به مسئولین که در درجه اول مهار تورم و کاهش آن است و مسئله بعدی این است که با باید مسئله تولید را افرایش بدهند
🍃🌹🍃
#روز_قدس| #ماه_رمضان
#ثامن
#خراسان_شمالی
💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم.
دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن #محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم.
💠 تا اولین افطار #ماه_رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.
تأسیسات آب #آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم.
💠 شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای #افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل #شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم.
اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟
💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو #قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.
در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.
💠 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در #سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد.
💠 زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با #خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود.
💠 زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.
حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش #انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد.
💠 در تاریکی لحظات نزدیک #اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.
هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟»
💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.
پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!»
💠 ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم #امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.
عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
رهبر انقلاب اسلامی:
خودمون به دست خودمون در وحدت ملی مون اختلال ایجاد میکنیم، همه در این غفلت و عدم اتحاد مردم با هم و عدم اتحاد مردم با مسئولین، شریکیم...
نفرت پراکنی با اختلاف نظر متفاوت است، رقابت داخلی به جای خود، ولی همه باید با هم برادر باشند
#ماه_رمضان
#رمضان
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 قابل توجه مسافران: بخصوص الان که ایام سفرهای نوروزی است: #نماز را عزیز بدارین تا عزیز شوید.
🍃🌹🍃
🎙حجت الاسلام قرائتی
#رمضان | #ماه_رمضان
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐჻ᭂ🍃🌹🍃჻ᭂ࿐
🛑 دستور العملی عجیب و نورانی از آیت الله فاطمی نیا برای حاجت خواستن در شب قدر ؛ شبی که تکرار شدنی نیست ‼️
از اسرار هست ...‼️
#امام_زمان #ماه_رمضان #شب_قدر
⚜"زمانه خود را بشناس"
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat