اگه روحانی انقدر که الان برای پیگیری کارای دولت جلسه میزاره و استاندارا و وزراش رو جمع میکنه افاضه میکنه اون موقع جلسه میزاشت و کار میکرد الان عبرت تاریخ نبود
#توئیت
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔹صفحه: 301
💠سوره كهف: آیات 62 الی 74
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
یوزارسیف
قسمت ۳۹:
چشمم که به گنبد امام رضا ع افتاد ناخوداگاه عقده ی چندین وچند روزه ام ترکید وبغض فروخورده ام جان گرفت وبی صدا اشک میریختم اما چون کودک بودم وخجول یک دستم به دست اقا رضا بود با استین دست دیگرم اشکهایم را پاک میکردم تا مبادا اقا رضا متوجه گریه ام شود,نگاهم را به صورت اقا رضا دوختم ووقتی چشمهای خیسش را دیدم ,کمی از شرمم شکست,هرچه که نزدیک تر به صحن وسرا میشدیم ,دل در دلم بی قرار تر میشد,بااینکه بچه بودم اما عشق امام در وجودم انگار سالهای,سال از سن من بزرگتر بود.
خودمان را به حرم رساندیم وقتی ضریح مبارک جلوی چشممان امد ,دلگویه هایم شروع شد...اقاجان ما هم مثل شما در این دیار غریبیم,اقا جان درد غربت بد دردیست ودرد مظلومیت در وطن از ان هم بدتر است...اقاجان توکه ضامن اهو شدی,ضامن ما هم بشو تا در دیاری غریب,رهسپار اینده ای غریب تر شویم...
بعداز زیارت ونماز ودعا ,حال کمی سبکبال تر شده بودیم وبا احساس قدرتی بیشتر باید به دنبال زندگی جدیدی میشدیم,اقا رضا پرسان پرسان نشانی مسافرخانه ای را که پدرم گفته بود پیدا کرد ودم دمهای غروب خودمان را جلوی مسافرخانه ی شیخ طبرسی در عمق یک بازارچه ای,شلوغ یافتیم...
ادامه دارد...
یوزارسیف
قسمت۴۰:
با اقا رضا وارد مسافرخانه شدیم ,مکان خیلی شلوغی بود اما اغلب مسافرینش از افاغنه بودند,اقا رضا به اتاق مدیر مسافرخانه رفت ودرحالیکه جویای اتاق خالی میشد از پدرم که اینجا هم معروف به اخوندعلی سبحانی بود خبر میگرفت ومتاسفانه ایشان با اینکه پدرم را به خوبی میشناخت اما از او بی خبر بود,انگار پدرم هم هنوز موفق به امدن به ایران نشده بود.
به سمت اتاقی که اقارسول به ما داده بود راه افتادیم,کلید قفل اویز را به ان انداختیم که ناگهان از روبه رو مردی با لهجه ی افغانی صدا زد,رضا سبحانی؟؟خودتی مرد؟ودر,بین بهت وحیرت من اقا رضا وحیدر که حالا میفهمیدم علاوه بر همولایتی بودن قوم وخویش هم هستیم,یکدیگردر اغوش گرفتند....
دراتاق راباز کردیم وحیدر هم همراه ما داخل شد.اتاق ما اتاق کوچک وتقریبا ده متری بود که.با فرشی نخ نما پوشیده شده بود وگوشه اش دودست رختخواب کثیف ورنگ ورو رفته روی هم تلنبارشده بود,از خستگی نای ایستادن نداشتم وبه محض ورود به اتاق,به توصیه ی حیدر که میخواست سر درد دل وسفر را با اقارضا باز کند, دراز کشیدم ودیگر هیچ از اطرافم نفهمیدم ودرخوابی عمیق فرو رفتم..
ادامه دارد...
💠 #امید در ناامیدی
🔸امام علی علیه السلام:
نسبت به چیزی که امید نداری بیش از آن چیزی که به آن امیدواری، امید داشته باش.
چون موسی بن عمران رفت تا برای خانواده اش آتشی بیاورد و خداوند عزوجل با او به وسیله درخت سخن گفت و هنگامی که بازگشت، پیامبر مرسل شده بود.
📚فروع کافی/ج 5 /ص199
✍🏼رزق و روزی ات گاهی از جایی می رسد که گمان نمی کنی.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
✅ بوی بهبود از اوضاع جهان میآید!
🔹چند روز دیگر پرسپولیس تهران در استادیوم آزادی میزبان تیم «النصر» عربستان و ستاره پرتغالیاش، کریستیانو رونالدوی افسانهای است. فارغ از نتیجهای که در پایان مصاف دو تیم مطرح غرب آسیا در مستطیل سبز به دست میآید، نخستین امتیاز این بازی به نام دیپلماسی موفق منطقهای ثبت شد؛ زیرا نه تنها طلسم هفت ساله بازی تیمهای فوتبال دوکشور در ورزشگاههای ایران و عربستان میشکند، بلکه تسری مواهب یک توافق از آوردگاه سیاست به میدان ورزش نشان می¬دهد پیمان تازه میان دو قدرت منطقهای، برخلاف ادعاها «تشریفاتی» و «تزئینی» نبود.
🔹۱۹ اسفند ماه سال گذشته و ساعتی پس از آنکه از توافق ایران و پادشاهی عربستان با میانجیگری چین رونمایی شد، محافل سیاسی و رسانهای غربی با بهت و تردید به اراده دستانی نگریستند که در پکن بهگرمی فشرده شدند، اما افزایش سفرها و دعوتهای مسئولان بلندپایه دو کشور، بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریها و معرفی سفرای جدید، تنها بخشی از دستاوردهای مناسبات احیاشده تهران-ریاض بود.
🔹با این حال کشورهایی که خاورمیانۀ امن، ثبات منطقهای و توسعه همکاریها را در تضاد کامل با منافعشان میبییند، همواره ادعا میکردند کدورتی که از سال ۲۰۱۶ روابط ایران و عربستان را تیره و تار کرده بود، عمیقتر و ریشهدارتر از این است که با چند دور مذاکره و یکی دو توافقنامه حل و فصل شود.
🔹بر همین اساس در آستانه برگزاری لیگ قهرمانان آسیا، پوشش رسانهای گستردهای درباره «زمین بازی » آغاز شد.
🔹بهرغم گمانهزنیها اما کنفدراسیون فوتبال آسیا در نهایت رسماً اعلام کرد که نه تنها مسابقات پیشرو بلکه تمام دیدارهای باشگاهی و ملی ایران و عربستان از این پس در خاک دو کشور برگزار خواهد شد؛ به این ترتیب هم «غائله ساختگی میزبانی» ختم به خیر شد و هم گزارشها و تحلیلهای آمادهای که قرار بود درصورت برگزاری بازیها در کشور ثالث، پمپاژ شود، پنبه شد و مستطیل فوتبال، سبز ماند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷
📝 پاراگراف جالب مقاله امروز افسر سابق سیا در مجله آمریکایی فارین افیرز
🍃🌹🍃
🔸(امام)خامنهای توانسته است بقای انقلاب را در برابر دشمن اصلی آن یعنی ایالات متحده تضمین کند. او خاورمیانه را به منطقهای تبدیل کرده که ایران، پس از ۴۴ سال تلاش، قدرت مسلط آن است.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه
🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
#امام_زمان
نمیدونم این دولت مردان روحانی چرا دست از سر مردم بر نمیدارن؟
زمانی که باید جلسه میذاشتید که مشکلات مردم حل کنید که با شاسی دور دور کردید هرکسی ازتون انتقاد کرد به جهنم حواله کردید حالا دور هم جمع میشید و انتقاد می کنید فعلا هیس!سکوت براتون بهتره بذارید دولت مردمی کار خودش رو انجام بده چوب لا چرخش ندارید تا همینجا دولت آقای رئیسی از هشت سال شما بهتر کارکرده
فروش بچهها و کودکان اکراینی در دارکوب‼️
🔻 کودکان ۶ تا ۹ سال با گروه خونی مشخص که مشتری میتونه با توجه به مشکلات خودش اونها رو انتخاب کنه. ذکر شده که ما ابتدا اونها رو به لهستان منتقل میکنیم و از اونجا تحویل میدیم؛ پرداخت با بیت کوین!
کجان اون ابلههایی که از اون دلقک یه قهرمان ساختن بیان ببینن با همکاری آمریکا چه به روز این کشور اومده!
#تمدن_نکبت
✌جنبش مردمی حلالزادهها
📡 @HalalZadeha
انتخابات باید باعث وحدت در جامعه شود
🔹حجتالاسلام والمسلمین نوری، نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی گفت: هیچکس نباید به خود اجازه دهد انتخابات را به سمت دودستگی سوق دهد بلکه انتخابات باید باعث وحدت در جامعه شود.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها سند تصویری از فاجعۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که سرنوشت رژیم شاه و انقلاب را یکسره کرد.
در این روز با دستور مستقیم شاه، مأموران شاهنشاهی، مردم تهران را به رگبار بستند و صدها نفر را به خاک و خون کشیدند. برای تحویل هر جنازه به ازای هر گلوله روی بدن شهید مبلغ پنج هزار ریال معادل پانصد تومان که حقوق یک ماه کارگر در سال ۵۷ بود ، پول گرفتند!! و بسیاری از جنازه های شهدا را هم معدوم و مفقود کردند تا تعداد دقیق شهدا مشخص نشود
شاه جنایتکار در مصاحبه تلفنی با خبرنگار خارجی برای توجیه این کشتار گفت : این تظاهرات توسط سازمان های برانداز بین المللی سازماندهی شده بود!
این فیلم قابل توجه کسانیکه میگن شاه رفت چون نمیخواست مردم رو بکشه! تا توانست مردم رو کشت وقتی که دید اثر نداره ، فرار کرد
🇮🇷تحلیل سیاسی و جنگ نرم
پایگاه مطهره دشت حوزه شهید باهنر
🔹صفحه: 302
💠سوره كهف: آیات 83 الی 74
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
یوزارسیف
قسمت۴۱:
چند روزی در مشهد به گشت وسیاحت وزیارت گذشت وبعد به توصیه واصرار حیدر که خود از افاغنه ای بود که مقیم ایران شده بود ودرقم ساکن بود,به سمت قم حرکت کردیم واینچنین بود که من یوسف سبحانی یکی از افاغانیهایی که به ایران مهاجرت کردم ,,شدم,همشهری شما وساکن قم...سالهای زیادی در رنج وکار وتلاش گذشت واقا رضا خیلی برای من زحمت کشید ومن هم برای خوشحال کردن او هرکاری میکردم ووقتی متوجه شدم ارزوی او درس خواندن وبه جا ومقامی رسیدن برای من است,تمام تلاشم را کردم وهمزمان در حوزه ودانشگاه درس خواندم.
اقا رضا سال پیش, سرکارش از نردبان افتاد ومتاسفانه به رحمت خدا رفت ومن ,یوسف سبحانی را تنها گذاشت,بااینکه بیش از بیست سال از زمان مهاجرت ما میگذرد اما هرچه جستجو کردیم هیچ نشانی از پدر ومادرم نیافتم ,حتی بوسیله زنگ وتلفن وپیغام و...از,شهر بامیان خبر گرفتیم وهیچ کس ,اخوند علی سبحانی را بعداز ترک انجا ندیده وخبری از ان ندارد,پس من در این دنیای بزرگ تنهای تنهایم وجز خدا وتعداد معدودی دوستان مهربان, هیچ کس را ندارم,حال اگر مرا انطور که هستم,بپذیری وقبول کنی بانوی کلبه ی محقر زندگی ام وشاه بانوی قلبم باشی,بسم اللهی بگو ومرا غلام حلقه به گوش خودت فرما....
اگر مقبول افتم,خدا راشاکرم واگر رد فرمایی ........
ارادتمند شما....یوسف سبحانی..
ودراخر هم شماره همراهش رانوشته بود....
نامه را ارام به صورتم نزدیک کردم تا هم ببویمش وهم ببوسمش که اشک چشمانم با عطر نامه وخط یوزارسیف در هم امیخت.....
باخود گفتم یوسف سبحانی...تو بنده خدایی ومنم بنده خدایم ,چه توافغانی هستی وچه من ایرانی...همانا در پیشگاه خدا انکس مقرب تراست که ایمانش قوی تر باشد ومن شرم دارم بنده ی باایمان وپاک ومخلصی مثل تورا از خود برانم...همسفرت میشوم حتی اگر قرار باشد هفت خوان رستم را طی کنم ....حتی اگر قرارباشد به کل ایل وطایفه وکل کشورم بازخواست پس بدهم....من تورا که هدیه ای از جانب خدا هستی از دست نخواهم داد....
ادامه دارد...
یوزارسیف
قسمت ۴۲:
نامه را با دقت تازدم وبلند شدم گذاشتم لای,قران داخل قفسه ها و ارام چشمام را بستم.....
صبح روز بعد دیرتراز همیشه از خواب بیدار شدم,چه خوابی...چه خوابی...تا بعداز خواندن نماز صبح از فکر وخیال یوزارسیف و اینده ای نامعلوم ودلی بی تاب خواب به چشمانم نیامد ودم دمهای صبح از شدت خستگی پلکهایم فرو افتاد....
قبل از اذان ظهر با صدای زنگ گوشی ام از خواب پریدم...با چشمایی نیمه باز روی گوشی نگاه کردم,سمیه بود...بااینکه هنوز خواب الود بودم گوشی را وصل کردم...
صدای جیغ جیغو سمیه از پشت گوشی پرده گوشم را لرزاند:سلام...سلام...عیدت مبارک نگو تا حالا خواب بودی که فی الفور با یه پارچ اب خنک بالا سرت ظاهر میشم...
من:سلااام...حالا خیالت راحت,زنگ بی موقعت همون کار پارچ اب خنک را کرد..
سمیه:چه خبرا؟میخواستم برم تا بیرون یه دوری بزنیم,یه پارکی بریم,هستی یانه؟؟
بابی حالی گفتم:پارک؟؟اصلا اسمش رانیار....
سمیه با تعجب گفت:طوری شده زری؟؟انگار سرحال نیستی?
همینطور که نیم خیز,میشدم گفتم:اگه توهم دیشب مجلس خواستگاری داشتی تا خود صبح کلی,فکر وخیال به سرت میزد,الان وضعت بدتر...
ناگهان سمیه پرید وسط حرفم وگفت:خوااااستگاری...برای کی؟
خندم گرفت وگفتم:واسه بابام خخخ,خوب معلومه برا خودم خله....
سمیه قهقه ای زد وگفت:هیچی نگو...اصلا نمخواد بگی طرف کی بوده,از یک تا ده بشمار ,من درخونه تان ظاهر میشم,اخه موضوع به این مهمی را که نباید تلفنی گفت وگوشی را قطع کرد...
میدونستم که سمیه الان خودش را میرسونه,پس باید یه اب به سروصورتم.میزدم...حس شیطنتم گل کرد ویه نقشه ی خوب برا سمیه کشیدم تا لااقل شیطنتهای این چندوقته اش را که سرم هوار کرده بود جبران کنم....
ادامه دارد...
بزرگترین دشمن آرامش انسان
مقایسه خود با دیگران است
غافل از اینکه هرکسی
در مسیری کاملاً متفاوت از دیگری
در حال سفر و یادگیری است
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
نخستوزیر عراق در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس، تایید کرد که عراق در حال میانجیگری میان ایران و چند کشور عربی است اما چون این موضوع کاملا محرمانه است تا حصول نتیجه، جزئیات این میانجیگری و نام کشورها را بیان نخواهد کرد.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat