﷽
💢#شرح_دعای_روز_پانزدهم💢
💢#آیت_اللہ_مجتهدی_تهرانی_ره💢
【 💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین 】
♥️خـدايا
در این روز اطاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان
برای آنکه بدانیم خاشعین چه کسانی هستند بهتر است اول در مورد متکبرین صحبت به میان آوریم
چرا که خضوع و خشوع به طور کامل با تکبر و غرور تضاد دارد
◽️برای روشن شدن این موضوع اشارہ میکنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی علیهالسّلام که در مورد متکبران اینگونه فرمودند⇩
آگاہ باشید! زنهار! زنهار!
از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان آنان که به اصل و حسب خود مینازند و خود را بالاتر از آنچه هستند میپندارند و کارهای نادرست را به خـدا نسبت میدهند و نعمتهای گستردہ خـدا را انکار میکنند تا با خواسته های پروردگار مبارزہ کنند
و
نعمتهای او را نادیدہ انگارند آنان شالودہ تعصب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند
🟩 امام علی علیهالسّلام همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند:
کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کردہ تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینهها از کینهها تنگی گرفت
که با توجه به این تذکرات مقدس از زبان امیرمؤمنان درمییابیم که خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمع آوری رضا و خشنودی خـداوند میپردازد
و
تکبر چون ظرفی است تو خالی که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمیگیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک میسازد
زیرا که
هر چه انسان نزد پروردگار عالمیان خود را ذلیل و خوار نشان دهد ارزشش در پیشگاہ او بیشتر میشود
🟩 حضرت علی علیهالسّلام فرمودند:
تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید
و
تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید
و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود
و
شیطان و لشکریانش قرار دهید
زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سوارہ و پیادہ دارد
پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست
که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراہ با خضوع و خشوع نصیب کند
【 وَاشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین 】
و شرح صدر مردان فروتن و خـداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمن دلهای ترسان
↫❓ حال «منتخبین» چه کسانـی هستند؟
در دعای این روز نکته اساسی که به آن تأکید شدہ است خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است.
🟥⇚مخبتین به معنای فروتنان است
آن هم فروتنانی که فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است
↫ ❓حال شاید سؤال کرد که «فروتنان» چه کسانـی هستند؟
که در جواب باید بگوئیم فروتنی یکی از صفات بارز مؤمنان تقوا پیشه است، که شب و روز خود را به تقوا و پرهیزکاری میگذرانند
⬅️ چنانچه
🟩 حضرت علی علیهالسّلام
در مورد صفت و نشانه یک پرهیزکار فرمودند⇩
◄در دینداری نیرومند
◄نرم خو و دور اندیش است
◄دارای ایمانی پر از یقین
◄حریص در کسب و دانش
◄با داشتن علم بردبار
◄در توانگری میانه رو
◄در عبادت فروتن
◄در تهیدستی آراسته
◄در سختیها بردبار
◄در جستجوی کسب حلال
◄در راہ هدایت شادمان
◄و پرهیز کنندہ از طمع ورزی است
با توجه به فرمودہ آن بزرگوار در مییابیم که مخبتین همان پرهیزکاران هستند که شب و روز خود را به ذکر و یاد خـداوند به پایان میبرند
که
ما نیز در این روز از خـداوند میخواهیم شرح صدری را که مردان پرهیزکار و فروتن دارند به ما نیز عطا کند.
┅┅┅┅┅┅┅┅┅
🔺تبریک نوروز یا جشن کشتن ایرانیها؟!
🔻کدام را باور کنیم؟
🔸اشغالگران صهیونیست از یک طرف سفره هفتسین رنگین کرده و در برابر دوربینها نوروز را تبریک میگویند تا با این شوی تبلیغاتی چهره خود را نزد ایرانیان تطهیر کنند.
🔸از طرف دیگر از قتل سنوار به سان قتل هامان ایرانی و گرامی داشتن جشن ایرانیکشانِ پوریم میگویند! دشمنی صهیونیستها با ایرانیان سابقه بسیار طولانی دارد و در هر برهه از تاریخ که توانستهاند به مردم این آب و خاک ضربه زدهاند./ رجانیوز
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔰 رهبر انقلاب: حافظه ادبی مردم ما ضعیف است/ گاهی مجری تلویزیون یک شعر غلط میخواند که اعصاب انسان خرد میشود/ باید راهی پیدا شود که مردم با شعر آشنا بشوند/ جلوی هجوم زبانهای بیگانه به زبان فارسی را بگیرید
رهبر انقلاب در دیدار شاعران:
✏️ حافظهی ادبی مردم ما ضعیف است. یعنی در جاهای مناسب شعرهایی که باید به تناسب یادشان بیاید یادشان نمیآید یعنی نمیدانند. گاهی شعرهایی میخوانند یا غلط میخوانند که گاهی در تلویزیون مجری یک شعری میخواند غلط که اعصاب انسان خرد میشود.
✏️ یک وقتی یک موسیقیدان پیرمردی به من میگفت که اینهایی که آواز میخوانند در دستگاهی و خارج [از دستگاه] میروند مثل این هست که یک میخی در گوش آدم فرو میکنند، این جوری آدم ناراحت میشود.
✏️ حالا واقعاً وقتی شعر را غلط میخوانند گاهی اوقات این جوری است که مثل اینکه یک میخی در گوش انسان فرو میکنند. این نشان دهندهی آن است که حافظهی ادبی مردم ضعیف است این راه دارد، باید راهش را پیدا کنند و جوری بشود که مردم با شعر انس پیدا کنند آشنا بشوند.
✏️ حالاها متأسفانه هجوم زبانهای بیگانه هم زیاد شده. زبانهای اروپایی غربی انگلیسی بالخصوص هجومش زیاد شده، همچین بیدریغ مصرف میکنند. به نظر من عکسش باید انجام بگیرد. بایستی معادلهای فارسی[استفاده شود]، ما هلیکوپتر را تبدیل کردیم به بالگرد. هم قشنگتر از هلیکوپتر است، هم آسانتر از هلیکوپتر است، هم ایرانی است، هم [معنی را ]نشان میدهد.
✏️ امیدواریم که دوستان بتوانند اینها را دنبال کنند. یعنی واقعاً نگذارند حجم لغات فرنگی در داخل زبان فارسی وارد شود.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
قرعه کشی و اهدای تعداد 7 کمک هزینه سفر به کربلای معلی به ارزش هر کدام 20/000/000 ریال به همت اهالی خونگرم و بسیجی روستای طراقی ترک
و همچنین اهدای جوایز و عیدی به افراد منسوب به اسامی مبارک ائمه اطهار (علیهما سلام)مثل حسن و فاطمه توسط روحانی محترم روستای طراقی ترک حاج آقا صادقی عزیز❤️🇮🇷
"بمناسبت فرخنده شب میلاد باسعادت امام خوبی ها ؛امام حسن مجتبی (ع)"🌙❤️
به همت اهالی خونگرم و بسیجی روستای طراقی ترک
#خراسان_شمالی
#بجنورد
#حوزه_شهید_محمدزاده
#پایگاه_حضرت_مهدی_عج
#میخوانمت
#ماه_رحمت
#پناه_من
14030106_43977_64k.mp3
11.95M
🎙 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از شاعران.
۱۴۰۳/۰۱/۰۶
#صوت_کامل
#امام_خامنهای
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 شهادت یک مستشار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه در اثر حملات هوایی شب گذشته آمریکا به شرق سوریه
🔹 شهید بهروز واحدی از رزمندگان سپاه اسلام در اثر حملات هوایی شب گذشته به مناطقی در شرق سوریه به شهادت رسید.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 ویژگیها وخصوصیات امام زمان(عج)
🔵 قسمت 4⃣1⃣
۱۳۱-کسی نمیتواند به کنه مدح آن حضرت برسد.
۱۳۲-بیان اوصاف قدر آن حضرت از توان انسان خارج است.
۱۳۳-امام عصر ارواحنا فداه نور اخیار و برگزیدگان خدای تعالی است.
۱۳۴-آن حضرت هادی ابرار و پاکان است.
۱۳۵-به وسیلهی آن حضرت خدای تعالی درهای بسته را باز میکند.
۱۳۶-به وسیلهی آن حضرت هر امری را خاتمه میدهد.
۱۳۷-به وسیلهی آن حضرت باران نازل میشود.
۱۳۸-به وسیلهی آن حضرت آسمان نگه داشته میشود که بر زمین واقع نشود.
۱۳۹-به وسیلهی آن حضرت خدای تعالی هم و غم و سختی و مشکل را از بین میبرد.
۱۴۰-در نزد امام عصر ارواحنا فداه تمام آنچه بر پیامبران نازل شده و ملائکه آنها را فرود آوردهاند وجود دارد.
#ویژگیها_و_خصوصیات_امام_زمان
#رمضان_مهدوی
🆔 eitaa.com/kamalibasirat
🔴 ویژگیها وخصوصیات امام زمان(عج)
🔵 قسمت 5⃣1⃣
۱۴۱-خدای تعالی به آن حضرت آنچه را که به هیچ یک از جهانیان نداده است عنایت فرموده است.
۱۴۲-هر فرد با شرافتی در مقابل آن حضرت تواضع میکند.
۱۴۳-تمام اشیاء در مقابل او خوار و ذلیل است.
۱۴۴-ماسوی الله به نور آن حضرت روشن گردیده است.
۱۴۵-به وسیلهی آن حضرت افراد به رضوان الهی میرسند.
۱۴۶-کسی که ولایت آن حضرت را انکار کند مورد غضب خدای رحمان قرار میگیرد.
۱۴۷-کسی که امام عصر ارواحنا فداه را رد نماید در قعر جهنم خواهد بود.
۱۴۸-کلام آن حضرت نور است.
۱۴۹-دستور آن حضرت رشد است.
۱۵۰-سفارش آن حضرت تقواست.
#ویژگیها_و_خصوصیات_امام_زمان
#رمضان_مهدوی
🆔 eitaa.com/kamalibasirat
📸 اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس و هیات همراه با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
@kayhan_online
📸 قاب تماشایی از بزرگترین محفل قرآنی امام حسنی ها در ورزشگاه آزادی
@jahaannews
jahannews.com
4_5783166398842799418.mp3
5.92M
لیست آرزوهایِ شب قَدرِت رو بگو ببینم!
#تقدیر_در_شب_قدر ۱
✍اول لیست آرزوهاتُ بگــو ...
💢ببینیم؛
میشه در شب قدر،
باهاش چیزی بدست بیاری یا نه؟
26.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 بیانیه سرتیپ یحیی سریع سخنگوی نیروهای مسلح یمن
🔻 نیروهای مسلح یمن طی ۷۲ ساعت گذشته ۶ عملیات نظامی با استفاده از تعداد زیادی موشک بالستیک و پهپاد انجام دادند که جزئیات آن به شرح زیر است:
➖ نیروی دریایی و نیروی موشکی چهار عملیات مشترک بر روی چهار کشتی انجام دادند که شامل کشتی آمریکایی مرسک ساراتوگا (MAERSK SARATOGA) در خلیج عدن، کشتی آمریکایی ای پی ال دیترویت (APL DETROIT) در دریای سرخ، کشتی انگلیسی هوانگ پو (HUANG PU) در دریای سرخ و کشتی پریتی لیدی (PRETTY LADY) که عازم بنادر فلسطین اشغالی بود.
🔻 نیروی هوایی ارتش نیز در یک عملیات نظامی ویژه، دو ناوشکن آمریکایی را در دریای سرخ مورد حمله قرار داد.
@StrategicNews_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشهد مقدس، چایخانه حضرت امام رضا علیه السلام صحن قدیربا میزبانی خادم یاران رضوی وبسیجیان عزیز شهرسنان گرمه ( 7 فروردین 1403 ) بیگی
📢 آمادگی ورود به شبهای قدر
✏️ رهبر انقلاب: در ماه رمضان دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لَیلَةُالقَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ. تَنَزَّلُ المَلائِکَةُ وَ الرّوحُ. فِیها بِإذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أمرٍ» شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند.
🌙 #بهار_معنویت | روز شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنم.
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_سوم
💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض #داعشیها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت.
در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند :«حرومزادهها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!»
💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای #مردمی سر رسیدهاند که مقاومتم شکست و قامت شکستهترم را از پشت بشکهها بیرون کشیدم.
زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره #رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!»
💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید میترسیدند #داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که #نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه #تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید.
همه اسلحههایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :«#انتحاری نباشه!» زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست.
💠 با اسلحهای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجههایم شده و فهمیدند از این پیکر بیجان کاری برنمیآید که اشاره کردند از خانه خارج شوم.
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم.
از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن #آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!»
💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه #عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید.
یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانهام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که #نگران حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریههایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت #عاشقش را روی صورتم حس میکنم.
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد