eitaa logo
نسیم
24 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
288 فایل
 (۵) امام على علیه السلام : فاقِدُ البَصَرِ فاسِدُ النَّظَرِ . آن كه فاقد بینش است، رأیش بى ارزش است. میزان الحکمه، جلد اول
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ما همچنان در کنار شمائیم دشمن غاصب رو به ضعف است و مقاومت فلسطین رو به قوت است، و لاحول و لاقوة الا بالله. ما همچنان در کنار شمائیم. سلام علیکم و العهود بحال‌ها... ۱۴۰۱/۰۵/۲۰ 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
♨️ کنایه کیهان به رامبد جوان و شهاب حسینی؛ وساطت کنید و از دختر داریوش مهرجویی بخواهید قاتلان پدر و مادرش را ببخشد! 🔹روزنامه کیهان از رامبد جوان و شهاب حسینی خواست وساطت کنند و از دختر داریوش مهرجویی بخواهند قاتلان پدر و مادرش را ببخشد! 🔹آقای رامبد جوان، آقای شهاب حسینی! مثل آن کاری که درقبال شهید والامقام روح الله عجمیان کردید تشریف ببرید منزل آقای مهرجویی‌، وساطت کنید و از دختر خانمش خواهش کنید قاتل را ببخشد! 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در حال مناجات است تنها امیدش را صدا میزند! دیگر کسی را ندارد هیچ کس را ولی بیانش کلاس درسی است برای همهٔ ابناء بشر! با او همصدا شویم: یارب! یارب! یارب! وسیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون ضمنافراموش نکنیم که حداقل وظیفه ما رساندن صدایش به جهانیان است (به هر وسیله ممکن) 📌 پ ن👇 🔹 اگر تمام کودکان غزه را هم بکشند بازهم مادری کودکش را در سبدی خواهد گذاشت و خدا او را بزرگ می‌کند آن‌قدر بزرگ که کاخ فرعونیان فروبریزد... 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺اخبار سیاسی ✅ اعضای دوره جدید شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی 🔹پنجمین کنگره حزب کارگزاران سازندگی ایران با حضور ۴۸۲ عضو حزب در تهران برگزار و طبق اساسنامه نیمی از کرسی‌های شورای مرکزی انتخاب شدند. 🔹بر این اساس، محسن هاشمی، شهربانو امانی، امیر اقتناعی، کوروش دستپاک، فرزانه ترکان، ناعمه علینژاد، علی هاشمی، احمد نقیب‌زاده، محمد عطریانفر، محمدهادی جلیلی، علی جمالی، طیبه اصفهانی، جهانبخش خانجانی، محمود علیزاده طباطبایی، فاطمه احمدی، مجید صالحی، حامد منتظری و ارسلان شهنی به عنوان اعضای جدید شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران انتخاب شدند. 🔹همچنین ۱۷ عضو شورای مرکزی نیز از دوره پیش انتخاب شده بودند و در این دوره نیاز رای مجدد نداشتند که اسامی این افراد عبارتند از: سیدحسین مرعشی، غلامحسین کرباسچی، فائزه هاشمی، فاطمه سعیدی، سیدعلیرضا سیاسی‌راد، پروانه مافی، ناهید تاج‌الدین، محمد قوچانی، یداله طاهرنژاد، بهرام فیاضی، علی‌محمد نمازی، مصطفی پهلوانی، محمود سعیدی‌زاده، ولی‌اله افخمی، عبدالواحد شهنوازی، مهدی بهزادیان و طاهره میرساردو. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔺معاون سیاسی سپاه: رفتار وحشیانه صهیونیست‌ها از سر استیصال است. سردار جوانی با اشاره به عملیات طوفان‌الاقصی گفت: رفتار وحشیانه صهیونیست‌ها در روزهای اخیر از سر استیصال است؛ زیرا آن‌ها حتی تصور نمی‌کردند که مقابل رزمندگان مقاومت، چنین شکستی را متحمل شوند. به گزارش مشرق به نقل از دفاع‌پرس، سردار «یدالله جوانی» معاون سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادواره سرداران و ۵۸ شهید شهرستان گرمه و دو شهید جاویدالاثر این شهرستان که در محل مسجد جامع گرمه برگزار شد، اظهار داشت: امام راحل با اعتماد به وعده نصرت الهی در زمان جنگ تحمیلی فرمودند که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. سردار جوانی گفت: شهدا راهنما و چراغ راه آینده همه ما هستند تا در مسیر درست ارزش‌ها گام برداریم و راه را گم نکنیم. معاون سیاسی سپاه ادامه داد: دشمنی دشمنان امروز، بیش از پیش افزایش یافته؛ چرا که آنان نزدیک شدن ملت ایران را به فتح قله‌های موفقیت و بالندگی می‌بینند. وی با بیان اینکه رفتار وحشیانه صهیونیست‌ها در روزهای اخیر از سر استیصال است، افزود: رژیم صهیونیستی حتی تصور نمی‌کرد که مقابل رزمندگان مقاومت، چنین شکستی را متحمل شود. سردار جوانی خاطرنشان کرد: ایران اسلامی همواره در کنار مظلومین عالم قرار گرفته و این امر الهی است که در جبهه‌ی مقابله با ظلم نقش‌آفرینی کنیم. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
مددی ای پسر فاطمه، وقت مدد است حال و روز دل شعله ور عشاق، بد است چند روز است که قوتِ همه‌ی ما آه است دیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه است گرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگ آهِ مظلوم بلند است و دل ظالم سنگ کودکی بر اثر ترس، تنش می‌لرزد چشم‌هایش شده خیره، بدنش می‌لرزد مادری روی زمین در بغلش فرزندی‌ست آخرین بار به زحمت به لبش لبخندی‌ست کودکی آب ننوشید و به دستش نان ماند آسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماند صاحب العصری و این عصر، دلت را خون کرد غزه‌ی سوخته در حصر، دلت را خون کرد شام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟! تو اراده بنما تا که ورق برگردد ای که ویران‌گر هر ظلم و فسادی هستی تو یداللهی و مافوق ایادی هستی چشم داریم همه بر تبرت ابراهیم! گوش بر امر ولی در صف حزب اللهیم عزم ما در صف پیکار شبیه صخره‌ است بر مُریدان ابالفضل، شهادت فخر‌ است بکش از قبضه‌ی خود تیغ دو سر را بیرون قطع کن ریشه‌ی تاریک یهود و صهیون آخرین ناجی و مونس! به رقیه برگرد پسر حضرت نرجس! به رقیه برگرد
🇵🇸🤍 🔹️رهبر معظم انقلاب: فلسطین قطعا روزی را خواهد دید که رژیم صهیونیستی دیگر وجود ندارد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔰 یادواره سرداران و ۵۸ شهید و دو شهید جاویدالاثر شهر گرمه با حضور مردم ولایت مدار و شهید پرور شهرستان ، خانواده های محترم شهدا جانبازان و ایثارگران و مسئولین استانی و شهرستانی در محل مسجد جامع برگزار شد. 🌷•┈••✾•💠🇮🇷💠•✾••┈•🌷 نهاد امامت جمعه شهرستان گرمه👇👇👇 https://eitaa.com/nahademamatjomehgarmeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زن ،زندگی آزادی دخترها هر کدامشان روتخت های خود دراز کشیده بودند و در عالم خود غرق بودند و سکوت بین آنها حکمفرما بود، گویی سکوت سخنی گیراتر از هر حرفی بود گهگاهی با تکان های کشتی اندکی تکان می خوردند و در این لحظه صدای الی بلند میشد و چیزی میپراند. سحر غوطه ور در افکارش بود متوجه نبود که تاریکی شب سیاه به روشنایی روز گره خورده، داشت فکر میکرد به راستی که جولیا درست و صادقانه گفته و با اینکه خارج شدن این دخترا غیر قانونی بود ، اما شرایطی فراهم شده بود که کوچکترین ناراحتی برایشون پیش نیاد. دیشب که با سه دختر همسفرش صحبت می کرد متوجه شد که هر کدام از اینها داستانی برای خودشون دارند ، قصه ی زندگی هر کدام متفاوت بود و هیچ شباهتی با هم نداشت، اما انگار از این زمان همراهی شان ، داستان زندگیشان شبیه به هم خواهد شد. چون هر سه دختر توسط جولیا و گروهش به خارج از کشور برده میشدند. سارینا و نازگل و سحر آینده ای روشن را میدیدند و اصلا به این فکر نمی کردند که دلیل اصلی جولیا به کمک کردن به آنها و تامین نیازهایشان چی هست؟ ولی الی نظرش فرق میکرد و مابین حرفهایش مدام عنوان میکرد: ببینید دخترا، من میدونم زیر کاسه جولیا یه نیمکاسه هست یا به قول قدیمیا گربه در راه خدا موش نمیگیره، جولیا از خروج خودمون به خارج کشور حتما یه نیتی داره که به نفع خودش و یا گروهش هست... سحر سرش را بالا آورد و تخت روبه رویش را که‌کسی جز الی نبود ،نگاهی انداخت و متوجه شد ،الی هم که مثل او تخت بالایی را انتخاب کرده بود، خیره به سقف کابین پلک نمیزد. سحر نفسش را آرام بیرون داد و آهسته گفت: الی....هی الی... الی به پهلو خوابید و همانطور که چشمایش را می مالید گفت: هعی روزگار!! چته دختر چی میگی؟؟ سحر خیره به صورت کشیده و سبزه ی الی و چشمهای بادامی میشی رنگش گفت: دیشب میگفتی جولیا یه هدفی داره از بردن ما به لندن، به نظرت هدفش چیه؟ من یه ذره نگران شدم. الی خنده ریزی کرد و گفت: چیه باحرفم دلشوره به دلت انداختم؟! بعدم الان دیگه آب از سرت گذشته، نگرانی را بزن کنار دل بده به دریا...مثل این کشتی سحر با صدای لرزان گفت: تو رو خدا اگر چیزی میدونی بگو، ما تازه اول راهیم، الان که میرسیم ترکیه، اگر بفهمم واقعا خطری تهدیدم میکنه دوباره این راه رفته را برمیگردم الی دستش را زیر سرش زد و گفت: چی میگی دختر؟ دلت خوشه...ببینم مدارک داری؟ پول داری که برگردی؟؟ مگه همیطو الکی هست... سحر آهی کشید و... ادامه دارد 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 زن ،زندگی ، آزادی سحر دوباره نگاه خیره اش را به الی دوخت و گفت: تو رو خدا بگو... چی حدس میزنی، دلشوره به دلم افتاده، میدونی خدا میدونه فردا چه به روز پدر و مادرم بیاد. الی سری با تاسف تکان داد و گفت: دختر اگر من میخوام آواره کشور غریب بشم، دلیل دارم، من کسی را تو‌کشور خودم ندارم که منتظرم باشه، آخه تو چه مرگت بود که تلپ تلپ راه افتادی بری خارج؟ زندگیت هم تعریف کردی خیلی خوب بوده و من حاضرم کل عمرم را بدم و یه خانواده ای مثل خانواده تو داشتم... سحر در دلش صدق کلام الی را تایید می کرد و الی بعد مکث کوتاهی ادامه داد: ببین جولیا و گروهش هر کی و هرچی هستند ،یه هدف خاص دارن، اگر نازگل و سارینا را جذب کردن ،چون نخبه ان می خوان حتما یه استفاده ای ازشون کنن ، اما من و تو که چیز قابل عرضی توی پروندمون نداریم حتما میخوان جایی ازمون استفاده ابزاری کنن...نگاه نکن به عزیزم عزیزم گفتن جولیا...پشت این همه عشق فدا کردن حتما یه گرگ خوابیده دختر... سحر با شنیدن حرفهای الی ،تازه میفهمید که چه اشتباه مهلکی کرده با لکنت گفت: پ..پ...پس منه احمق الان چکار کنم؟! الی چشمکی بهش زد و با دستش یه قلب براش فرستاد و با اشاره به طوری که سارینا و نازگل نفهمند گفت: من از تو خوشم اومده، یه نقشه دارم... از کشتی پیاده شدیم ، برات میگم سحر آب دهنش را قورت داد و سرش را به نشانه تایید تکان داد و آرام چشمهایش را بست ادامه دارد... 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺