پدرم گفته بود که عشق شریف است و شگفتانگیز و معجزهگر !
اما نگفته بود که عشق چقدر نَمَکین است و نگفته بود او که نوش دارو دارد . دستهایش این همه از نمک عشق پُر است و نگفته بود او هر که را دوستتر بدارد، بر زخمش از نمک عشق بیشتر میپاشد !
زخمی بر پهلویم است و خون میچکد و خدا نمک میپاشد. من پیچ میخورم و تاب میخورم و دیگران گمانشان که میرقصم !
من این زخم خونین را دوست دارم، زیرا به یادم میآورد که سنگ نیستم، چوب نیستم، خشت و خاک نیستم، که انسانم !
پدرم وصیت کرده و گفته است : از جانت دست بردار، از زخمت اما نه، زیرا اگر زخمی نباشد، دردی نیست و اگر دردی نباشد در پی نوش دارو نخواهی بود و اگر در پی نوش دارو نباشی عاشق نخواهی شد و اگر عاشق نباشی خدایی نخواهی داشت !
دست بر زخمم میگذارم و گرامیاش میدارم که این زخم عشق است و عشق میراث پدرم است ...
#عرفان_نظرآهاری
📙 من هشتمین آن هفت نفرم
🍃عشق
@nasimearamesh1