📌 دهه اول محرم سیاسی ترین دهه سال است
🔹امام خمینی(ره) می فرمودند: والله اسلام تمامش #سياست است. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد. سیاست شغل انبیاست. (صامام،ج۱،ص۲۷۰ )
🔹انشاءالله که دهه اول محرم دهه پرباری برای ما باشد. شاید ما اگر بپذیریم که دهۀ اول محرم یا هفته اول محرم را هفته امر به معروف و نهی از منکر قرار دهیم، طبیعتاً این هفته سیاسی ترین هفتۀ سال خواهد بود چون امر به معروف و نهی از منکر اولا سیاسی است. این که ما با شنیدن امر به معروف و نهی از منکر یاد بی حجاب و مسائلی از این دست می افتیم، این ناشی از اشتباه ما در دینداری است. امر به معروف و نهی از منکر اول به مسائل کلان مربوط می شود، بعد به مسائل جزئی تر.
🔹اباعبدالله الحسین (ع) که فرمودند:« اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ» یک حرکت سیاسی انجام دادند و جلو رفتند که از یارانشان-که البته بی وفا شدند- برای کوبیدن قدرت سیاسی باطل کمک بگیرند.
🔹ما نه تنها باید سیاسی شویم، بلکه باید سیاست را کنترل کنیم، نگذاریم سیاست به هر راهی که دلش می خواهد برود. بلکه باید از دین در عرصه سیاست به گونه ای استفاده کنیم که موجب سعادت فردی و اجتماعی ما شود. در این شرایط بیشترین نور را هم می گیریم.
دین ما را فعال بار می آورد.
🔹دین ما را جوری بار می آورد که آدم های باهوش و حساسی نسبت به اطرافمان باشیم. دین ما را منفعل بار نمی آورد بلکه فعال بار می آورد.
🔹یک عالم ربانی شاگردش را صدا کرد و فرمود: همسایه تو چند روز است گرسنه است بعد تو اسمت را شاگرد امام جعفر صادق (ع) و پیرو امیرالمومنین (ع) گذاشته ای؟! گفت :من خبر نداشتم. فرمود: اگر خبر داشتی که نابودت کرده بودم من الان صدایت کردم که بگویم چرا خبر نداشتی! تو دینداری؟!
این یعنی دین به ما می گوید حواست باشد، تمام تکلیفی که داری، جلوی پایت و سر راهت نیست. باید سرت را بگردانی تا تکالیفت را پیدا کنی.
اینجا کار سخت می شود. پس دین ما را جوری بار می آورد که حواسمان به خیلی چیزها باشد.
🔹رسول خدا(ص) به این سادگی در مورد کسی نمی فرماید که مسلمان نیست، اما یک جایی که خیلی راحت این را فرمودند، اینجاست: کسی که صبح کند و دغدغۀ مسائل مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست (مَنْ أَصْبَحَ لَايَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم؛ کافی/ج۳، ص۴۱۷)
🔹اهل بیت(ع) هم به این سادگی نمی گویند شما از ما نیستید، ولی یک جایی که خیلی راحت این حرف را زدند اینجاست: از ما نیست کسی که هر روز صبح خودش را محاسبه نکند.(کافی ج۲، ص۴۵۳) این یعنی ما باید دنبال بدی ها و گناهانمان و روزنه های نفوذ شیطان بگردیم و برای امشب استغفار کنیم و برای فردا صبح به خدا توکل و به اهل بیت (ع) توسل کنیم که مبادا گمراه شویم.اصلا! ما زندگی منفعلانه نداریم. دین ما را فعال بار می آورد.
🔻علیرضا پناهیان - ۹۴.۷.۱۹
@panahian_text
🌺برای صمیمی شدن با جوانان و نوجوانان به زبان دل آنها و مناسب با زمان زندگی آنها سخن بگویید، 🌺در قالب احترام و تشویق در فرزندان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنید. 🌺نوجوان دیگر کودکی نیست که ناز و نوازشش کنید یا با تحکم با او برخورد کنید، 🌺توقع دارد همانند یک انسان بزرگسال به او احترام بگذارید، 🌺با او مشورت کنید و به او اهمیت دهید.🌺
آنچه میبینید را باور کنید. تبلیغات رسمی شهرداری تهران علیه چادر!
این تبلیغ در نمایشگاه زنان و تولید ملی بوستان گفتگو در معرض دید بینندگان قرار گرفته.)
*وحید یامین پور🇮
https://eitaa.com/nasimea
🔺️شهرداری تهران با علامت ضربدر روی رنگ سیاه از زنان خواسته با رنگ های نارنجی و قرمز و سبز، شهر را زیباتر کنند.
چند نکته:
۱. مگر زنها عناصر زیباسازی شهری هستند که شهرداری از آنها چنین درخواستی کرده؟! این نگاه ابزار انگارانه توهین به زن و زنانگی نیست؟
.
۲.حتی اگر بگوییم شهرداری میتواند رنگهای مورد علاقه خودش را تبلیغ کند، چه دلیلی دارد که رنگ سیاه چادر را مورد اهانت قرار دهد؟ چرا باید به حق انتخاب زنان چادری توهین کنیم؟
.
۳.هرکسی حق دارد مطابق سلیقه رنگ لباسش را انتخاب کند ولی آیا اگر شهرداری از چادر خوشش نمیآید حق دارد به عنوان یک نهاد عمومی نظام جمهوری اسلامی علیه آن تبلیغات کند؟!
.
۴. آیا علامت ضربدر روی رنگ سیاه در آستانه سیاه پوش شدن شهر در ایام محرم، معنای دیگری هم دارد؟! 🤔
https://eitaa.com/nasimeasr
🌸🌿
🔸علامه امینی(ره):
هر کس بعد از صلوات بگوید:
" و عجل فرجهم "
من او را در ثواب نوشتن
کتاب الغدیر شریک میکنم!
🌺🌺💕
https://eitaa.com/nasimeasr
🔴 #پنجشنبه_همه_میآیيم
🏴 همزمان با آغازماه محرم و در طلیعه هفته دفاع مقدس؛
#آئين_تشییع و بدرقه ابدان پاک ومطهر #۱۳۵شهید دوران دفاع مقدس
پنجشنبه ۹۷/۶/۲۲؛ ازساعت ۹صبح
🔸 ازمقابل درب دانشگاه تهران، بسمت خیابان حافظ و معراج الشهدا
مراسم وداع با شهدا نیز، روز چهارشنبه۶/۲۲ بعد از نمازمغرب و عشاء در باغ موزه دفاع مقدس، برگزار میشود.
کاش بفهمیم آنچه را شیعیان کوفه نفهمیدند؛ که یاری نماینده امام، یاری امام است
آنکه از بلندای کاخ اِبن زیاد سقوط کرد، حضرت #مسلم نبود؛ شیعیان کوفه بودند که از چشم خدا افتادند
◾ اول #محرم
https://eitaa.com/nasimeasr
#عمروبنحجاج آشفته و نگران وارد خانه شد. یکراست به اتاقی رفت و سرگردان به دور خود چرخید. ام سليمه وارد اتاق شد. آشفتگی عمرو را دریافت. پرسید:
چه شده عمرو... اتفاقی در کوفه افتاده؟» عمرو عصبی بود. گفت: نه... کاسه ای آب بیاور
ام سليمه گفت: من باور کنم که هیچ اتفاقی نیافتاده؟ پس آشفتگی تو از چیست؟
عمرو گفت: چون هیچ اتفاقی نیافتاده.. آخرین پیک های کوفه از مکه باز گشته اند، اما پاسخی از سوی حسین بن علی دریافت نکرده اند. فقط نامه ها را گرفته و آنها را راهی کرده؛ همین!»
.
.
سواری در گذرهای اصلی کوفه به تاخت می رفت. از چند گذر عبور کرد و جلو در خانه ی #شبثبنربعی که رو به باغ بزرگی داشت، ایستاد. لختی دوروبر را نگاه کرد و وارد خانه شد. شبث بن ربعی از در خانه بیرون آمده و سوار به او سلام کرد و خبری به او رساند. شبث از شنیدن خبر، چهره اش باز شد. چیزی به سوار گفت و خود به خانه بازگشت. سوار برگشت و بر اسب نشست و از کوچه پس کوچه های کوفه با عجله گذشت.
در مقابل خانه ی عمرو بن حجاج ایستاد پیاده شد و در زد.
سلام به عمروبن حجاج!
سلام به بنده خدا! مسلم بن عقیل از سوی حسین بن علی به کوفه وارد شده و می خواهد بی آنکه شهر شلوغ شود، با بزرگان کوفه دیدار کند و پیغام حسین بن علی را به آنان برساند.، عمرو از شادی دست به سوی آسمان بلند کرد.
خدای را شکر که دل حسین بن علی را به دعوت کوفیان نرم کرد و او را وسیله پیروزی ما بر دشمنان قرار داد.
بعد رو به سوار پرسید: اکنون مسلم بن عقیل کجاست؟
سوار گفت: در خانه ی مختار! اما گفتند که شبانه بیایید که رفت و آمدها آشکار نباشد
همان شب، عمرو بن حجاج و شبث بن ربعی، در حالی که مراقب اطراف بودند، به سمت خانه ی مختار می رفتند. شبث گفت:
مختار چگونه از ورود مسلم بن عقیل باخبر شده که او را به خانه ی خود برده است؟
عمرو گفت: «شاید حسین بن علی به او سفارش کرده که به خانه ی مختار برود.»
شبث گفت: «باید هر طور شده مسلم را به خانه ی خود بیاورم؛ یا خانهی تو، مختار از حضور مسلم در خانه اش بیشترین بهره راخواهد برد.»
عمرو گفت: «همین که حسین بن علی پاسخ نامه هایمان را داده باید خدا را شکر کنیم. چه فرقی می کند مسلم به خانه ی چه کسی رفته باشد.
در گذر بعدی به در خانه ی مختار رسیدند. عمرو بی درنگ در زد.
لحظه ای بعد غلام مختار در را باز کرد. عمرو و شبث وارد خانه شدند. حیاط بزرگ بود؛ با چند درخت نخل و اصطبل و چند اسب در گوشه ی حیاط. با راهنمایی غلام وارد ساختمان شدند. مختار و چند نفر دیگر، از جمله هانیبنعروه و ابوثمامهصائدی در اتاق حضور داشتند.
مسلم بن عقیل با دیدن عمرو برخاست. بقیه نیز بلند شدند. عمرو گرم آغوش باز کرد. سلام بر مسلم بن عقیل، به کوفه خوش آمدی!» سلام بر بزرگ مذحج، عمروبن حجاج، مسلم سپس شبث را گرم در آغوش گرفت. شبث گفت:
به کوفه خوش آمدی، ورود تو همه ی بزرگان کوفه را از نگرانی به در آورد و انتظارها به پایان رسید.»
مسلم آنها را نزد خود نشاند.....ادامه دارد
#نامیرا (قسمت چهارم)
https://eitaa.com/nasimeasr