eitaa logo
نسیم حکمت
6.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
119 ویدیو
151 فایل
اطلاع‌رساني آثار و دروس حضرت استاد حجت الاسلام و المسلمين سيد يدالله يزدان پناه دام ظله
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
۲۱ مرداد ۱۳۹۹
🍃غفران چیست؟ دفتر اعمال ما، جان ماست. انسان اگر توبه کند، خداوند همان جا، در جان ما، بدی‌ها را خط می‌کشد. ✅✅یعنی بدی‌ها را از جان ما پاک می‌کند. در این صورت، دیگر بدی‌ها در جان ما نیست و به طور کامل پاک می گردد، نه اینکه هست و تاثیر نمی کند. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
۲۳ مرداد ۱۳۹۹
267 تفسیر.mp3
7.57M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 جلسه 267 (1399.5.22 چهارشنبه) https://eitaa.com/nasimehekmat
۲۳ مرداد ۱۳۹۹
6 شرح منازل.mp3
6.52M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 جلسه 6 (1399.5.22 چهارشنبه) https://eitaa.com/nasimehekmat
۲۳ مرداد ۱۳۹۹
268 تفسیر.mp3
7.41M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 جلسه 268 (1399.5.23 پنج شنبه) https://eitaa.com/nasimehekmat
۲۳ مرداد ۱۳۹۹
7 شرح منازل.mp3
6.32M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 جلسه 7 (1399.5.23 پنج شنبه) https://eitaa.com/nasimehekmat
۲۳ مرداد ۱۳۹۹
📿بهترین راه پاک شدن، توبه و استغفار است. این باید حال و حس همیشگی ما باشد. 🍂همیشه احساس کنید خللی دارید. 🥀هیچ گاه احساس برتری نکنید. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
۲۴ مرداد ۱۳۹۹
۲۴ مرداد ۱۳۹۹
نسیم حکمت
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌آرام آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام https://eitaa.com/nasimehekmat
۲۴ مرداد ۱۳۹۹