فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید
فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید
از ابتدا پدرش فکـر مـا گـداها بود
که سفره ی کرمش را به #مجتبی بخشید
غریب بود، اگرچه #گدا فراوان داشت
#کریم بود، بدون سر و صدا بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آنکه را #مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به #کـربلا بخشید
گمان کنم که دگر مـادری زمین نخورد
خدا فقط به #حسن اینچنین بلا بخشید
گمان دیگـرم این است که دم آخـر
به غیر قاتل #مـادر بقیه را بخشید
#نـوكــر_نـوشـت:
این #حسن کیست که نامش سند غربت شد
بوسه بر تربتِ او بر دلِ ما حسرت شد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_سیدجمال_رضی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
و دست مادر و طفلش بـه دست یکدیگر
درست مـعـنی یک روح در دو تا پیکر
به سوی خانه روان توی کوچه ای خلوت
رسیــد فـاجـعه از روبـرو، ولـی بـدتر
نـگاه کـرد به جز طفل و مادری تنها
کـسی نـبـود، خـدا را نـدید بـالا سـر
جـلـوتــر آمـد و دستـی پلید بالا رفت
چـه شـد که کودک او داد زد: خدا، مادر
مـیـان کــوچه و پـیـش نگاه فـرزندش
همین که سخت زمین خورد گفت: #یا_حیدر
سـیـــاه شـد همه جا، راه خـانه را گـم کرد
صـدای غمـزده ای گفت: مـادر از اینـوَر
رسیــد خـسته و خاکی به خانه، اما شاد
کـه تـوی کـوچـه نیفتاد چادرش از سر
#نـوكـر_نـوشـت:
مـادر، فـدک، عدو و سه تا نقطه ناگهان
گویا قیامت است زمین خورده آسمان
طوفان کــربلا زِ همین کوچه پا گرفت
آخر حسن چه دید، زبانش چرا گرفت؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_حسین_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم
میسوزم و باسوز جگر خاطره دارم
مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست
آخر من ازین دیده ی تر خاطره دارم
یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم
از درد سر و درد کـمر خاطـره دارم
کابوس گرفته ز من این خواب شبم را
با آه شب و سوز سحر خاطره دارم
این پیری من زیر سر کودکی ام بود
در سن کم از غم چقدر خاطره دارم
رد میشدم از کوچه ی تنگ و جگرم سوخت
از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم
بیزارم ازین سرعت بسته شدن در
من با لگد و آتش در خاطره دارم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جــان
سیلیِ به #زهرا سبب مرگ #حسن شد
آری بخدا غصه ی ناموس کشنده ست
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مـهـدی_عـزیـزی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگـرش گـرچه به زهـر آغشته
پسرم غیـرتی و مـادری است
داغ کـوچه حسنم را کشته
صورت من که از آن کوچه ی تنگ
تا دم مرگ فقط نیلـی ماند
توی ذهـن حسن مظلـومـم
تا ابد خاطره ی سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلوی ام
محسنم داشت تقلّا می کرد
#نـوكــر_نـوشـت:
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست، از این کوچه سریعتر بگذر
دیشب از داغ شمـا فـال گـرفتم، آمد:
دوش می آمد و رخساره... نگویم بهتر
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جلیل_خادمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
تا نشستم با ادب هر بار٬ پای سفره ات
شد کرَم پشتِ کرَم تکرار٬ پای سفره ات
راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم
چشم پوشی کردی از بدکار٬ پای سفره ات
همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم
تازه شد با أغنیا دیدار٬ پای سفره ات
با جُزامی هم غذا شد دستهایِ گرم تو
قاسِمت نان خورد با بیمار٬ پای سفره ات
شیوه ی نقلِ حدیثت در عمل بود و نشست
جمله ی «ألجّار ثمّ ٱلدّار»٬ پای سفره ات
نانخورِ عهد قدیمِ خانه ات هستم٬ اگر
پرورش دادم برایت یار٬ پایِ سفره ات
روزیِ بی منّتِ فرزندهایم را نگیر
با همان پیمانه ی سرشار٬ پای سفره ات
من گدایی نابلد، أنت کریم إبن کریم
روی چشمانم قدم بگذار٬ پای سفره ات
#نـوكــر_نـوشـت:
#مــادر_جـان💔
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم
ناخـودآگاه به یاد تـو میافتم مـادر...😭
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدعلی_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راهِ من باز بر آن كوچهی غمـها اُفتاد
یادِ آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سَرَم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا
چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#نـوكــر_نـوشــت:
#حضـرت_مـادر
از سینه دگــر آه شــرر بار نکش
برخیز ولـی منت دیـوار نکش
مـن شانه نخـواستم به جـان بابا
از دست شکسته این قدر کار نکش
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_عـلـی_سیـفـی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
داستان کوچه را هرکس شنید
آه از عمق وجودش بر کشید
لمس کن اوج مصیبت را کمی
سر کش از دریایی از ماتم نمی
تاکنون بغض شکسته دیده ای؟
مادری از پا نشسته دیده ای؟
تاکنون سر نهفته داشتی؟
ماجراهای نگفته داشتی؟
تاکنون دریای ماتم دیده ای؟
مادرت را با قد خم دیده ای؟
داشتی در سینه آهی دردناک؟
مادرت را دیده ای بر روی خاک؟
دیده ها از اشک خون تر دیده ای؟
خاک کوچه روی چادر دیده ای؟
تاکنون لا جرعه از غم خورده ای؟
تاکنون سیلی محکم خورده ای؟
تاکنون بودی عصای مادرت؟
از مصیبت خاک ریزی بر سرت؟
گوشواره دانه دانه برده ای؟
مادرت را سمت خانه برده ای؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
یا رب نصیب هیچ غریب دگر مکن
داغی که گیسوان حسن را سپید کرد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_غلامحسین_دهقان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد
ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد
خواب پریشان شبش را در خیالش
خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد
شان نزول آیه های چشم خود را
با روضه های مادرش تفسیر می کرد
گلهای روی بالش زیر سرش را
با اشکهای چشمهایش سیر می کرد
او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ
داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد
هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش
در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد
یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد
میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد
جعده، خیانت، زهر و اینها علتش نیست
روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد
می خواست مادر را برد از کوچه اما
چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد
آئینه ای یک دست را در قلب تابوت
مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم💔
حسنی ها همگی غصه ی ممتـد دارند
چونکه از کوچه و در خاطره ی بد دارند
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عبدالرشید_رشوند
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
داغی نهفته است در این قلب پاره ام
همچون حباب منتظر یک اشاره ام
عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ
آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام
گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر
در دستهای توست فقط راه چاره ام
در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها
در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام
چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا
امّا به سینه است تمامِ شراره ام
اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی
راویِ این حقیقت پر استعاره ام
یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم
#نــوكــر_نـوشــت:
#حسن_جـانم
مادر چقدر دلنگران سکوت اوست
فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_فرزاد_زنگنه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
داغی نهفته است در این قلب پاره ام
همچون حباب منتظر یک اشاره ام
عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ
آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام
گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر
در دستهای توست فقط راه چاره ام
در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها
در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام
چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا
امّا به سینه است تمامِ شراره ام
اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی
راویِ این حقیقت پر استعاره ام
یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم
#نــوكــر_نـوشــت:
#حسن_جـانم
مادر چقدر دلنگران سکوت اوست
فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_فرزاد_زنگنه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت
تا اینکه برد نام حسن را، دعا گرفت
بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم
عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت
هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟
با ذکر #یا_حسن، سفر کربلا گرفت
با دیدن مزار غریبت دلـم شکست
در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت
یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم
این هدیه را ز دست کریم شما گرفت
روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم
باید تمام صحن حسن را طلا گرفت
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسن_جـان💔
قبل هرجمله وحرف وسخن ونقل وکلام
اول صبح دوشنبه به شما عرض سلام
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدامین_کریمیان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
بزم حسن حال و هوایش فرق دارد
از ابتدا تا انتهایش فرق دارد
اینجا همه کاره کریم اهل بیت است
آقا نگاهش بر گدایش فرق دارد
با دست خالی برنمیگردی از این در
بیت الکرم جود و سخایش فرق دارد
چشمی که گریان عزای مجتبی شد
بر او خدا لطف و عطایش فرق دارد
گریه نکرده مزد کارت را گرفتی
گریه کنی که ماجرایش فرق دارد
آقا خودش فرموده از کوچه بخوانید
اصلاً گریز روضه هایش فرق دارد
دارد صدای سیلی از کوچه می آید
این مجلس روضه عزایش فرق دارد
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جانـم
بنویسید به روی کفنم سینه زن است
سینهاش وقفحسین است و گدایحسن است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدرحمت_هاشمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.