eitaa logo
نسیم معرفت
128 دنبال‌کننده
11هزار عکس
9هزار ویدیو
115 فایل
تحلیل اتفاقات و حوادث روز کشور، ذکر ایام،احادیث ائمه هُدی علیهم السلام،اعمال مذهبی،مناسبتی،ادعیه و زیارات معروفه،ختم قرآن،فراز تلاوت های مجلسی قراء مصری و ایرانی،اعلانات مذهبی و نجومی، مداحی، روضه، مولودی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم بیمارسرطانی دراثرتوسل و واسطه قراردادن حضرت سید ابراهیم بن الامام موسی کاظم علیه السلام(امامزاده نرمی دولت آباداصفهان)درنزدخداوند متعال شفا یافته: اسدالله محرابی كوشكی اززبان ایشان👇 پدر ومادرم هر سال مرا به پابوس حضرت ابراهیم وفرزند بزرگوارش حضرت اسماعیل علیهم السلام می‌آوردنداز كودكی با این آستان مقدّس مأنوس بوده ام بعد ازتشكیل خانواده نیز سالی چند بارتنها یا باخانواده به زیارت آمده بودم وگاهی شده بودكه بادوچرخه از محله كوشك به زیارت آمده بودم35سال است كه پناهم حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل علیهماالسّلام هستند.تا اینكه 15سال پیش به طورناگهانی دست راست من درد گرفت و وقتی نزد پزشكان خصوصاًدكتر غنایی رفتم پس ازمراجعات و آزمایش‌های مكررگفتند دست راست شماسرطان دارد وبایدشیمی درمانی شوی تعادل روحی خود را ازدست داده بودم بسیارناراحت وپریشان‌خاطر بودم چرا كه چندی قبل برادرم به خاطرداشتن بیماری سرطان از دنیا رفته بوددیگر از همه چیزوهمه جا قطع امید كرده بودم راه به جایی نداشتم كه ناخودآگاه متوجه بارگاه مقدس امامزاده نرمی علیه السلام شدم.خدایا سالهاست آشنای كوی حضرتش هستم،عمری است كه خاك نشین درگاه اهل بیتم آیا مرا به حضورخواهندپذیرفت؟ آیاتقدیر وخواست الهی مرا به حریم شریف كرامت راه خواهد داد؟!همین حال واحوال بودم كه به امامزاده رسیدم نجوا کردم‌خدایا تو شاهد باش، هرگاه من به زیارت می‌آمدم اگردرصحن وحرم مطهربنایی مشغول به كاربودكمک می‌كردم اگرهم نبودباهمین دست‌هاكمک خدام حرم جارو و نظافت می‌كردم. آقاجان شاهدباش كه امروز مثل همیشه نیامده‌ام امروز دست راستم خبرازغمی سنگین داردامروزنمی‌توانم كمک بناها كنم.ای فرزندموسی بن جعفر علیهم السلام تورا به مادرت حضرت زهراسلام الله علیها قسم می دهمكه اگربرایت ارزشی دارم شفایم را ازخدا بگیراگر هم ارزشی ندارم وتقدیر الهی نیست كه شفا بگیرم که...در همین اندیشه بودم واین گونه غم دل می‌گفتم كه ناگهان یكی از خدّام(حاج سید محمد علی نریمانی)به من گفت امروز كمك بناها نمی‌كنی؟گفتم نمی توانم آخردستم سرطان گرفته و ازكارافتاده‌است و توان ندارم خدام حرم كه همه مرامی‌شناختندناراحت شدندودعاگوی من شدندشب شد وهنوز درحرم مطهر،پریشان غم خودبودم ازخدام اجازه خواستم تا شب رادرحرم مطهرسپری كنم اجازه دادندودرحرم به امامزاده متوسل شدم.یكی ازخدام(حاج سیدمحمدعلی نریمانی)نیزدرحرم مطهربه منظور نگهبانی خوابیده بود.در عالم خواب سید نورانی و بزرگواری را دیدم كه نزدیك من آمدندو فرمودنداسدالله پس چرا نشسته‌ای؟وكمک بناها نمی كنی؟برو كمك بنّاها كن. عرض كردم آقاسید یک دعای خیری برایم کنید من دستم ازكارافتاده ودكترها گفته‌اند سرطان گرفته ای.آقافرمودندإن شاءالله دستت خوب می‌شودو فردا كار خواهی‌ كردعرض كردم دستم با این وضعیتی كه داردخوب نمی شوداین حرف را كه زدم دیدم استكان آبی دردست حضرتشان می باشدو روی دستم ریختندودستم حالت عجیبی پیدا كرد،سردشد و ازخواب بیدار شدم فریادكنان به جست وجوی آن سید بزرگواردویدم ولی خبری نبودكه ناگهان حاج سیدمحمّد علی نریمانی، خادم امام زاده كه از سر و صدای من بیدار شده بود گفت چه خبر است؟چه اتّفاقی افتاده است؟گفتم این حاج آقا سیدكجاست؟خادم جواب دادكدام حاج آقا سید؟من به خادم گفتم همانی كه آب بر دستم ریخت این را كه گفتم خادم منقلب شدوباحالتی خاصگفت شماراشفا داده اند،آقا به شما نظركرده است..صبح شد.بناها آمدند و شروع به كاركردندآرام نزدیك رفتم،سلامی كردم وسطل شنی را پركردم وكمك آن‌ها بالاكشیدم همین كه شروع به كاركردم استادبناكه مرا ودستم را با آن حال دیده بودباتعجب بسیاررو به كارگرهاكردوگفت این همان شخصی است كه دیروز آمده بودودست راستش ازكارافتاده بودمن درمرحله‌ی اول طوری وانمودکردم‌که شاید نفردیگری بوده باشدولی كاری نمی شدبكنی همه متوجه شده بودند.ساكت ایستاده بودم وبه آن‌ها نگاه می‌كردم تااینكه استاد بنا به بنده گفت تورا قسم به حضرت زهرا سلام الله علیهاحقیقت را ازما پنهان نكن وقتی استادبنا اینگونه با من سخن گفت حقیقت رخدادشب درحرم را گفتم.به خانه برگشتم وفردای آن روز وقتی نزددكترغنایی پزشك ذوب‌آهن رفتم ودستم را معاینه كردباتعجب بسیارگفت آقای محرابی آیا این همان دستی است كه هفته‌ی قبل معاینه كردم؟جریان را برایش تعریف كردم اشك در چشم‌هایش حلقه زدمنقلب شد ودر حال گریه گفت آری‌همان گونه است كه می‌گویی این دست ازکار افتاده هیچ راه معمول برای بهبود نداشت و دست شما نظر شده است ختم کنید عجل لولیک الفرج