eitaa logo
نسیم معرفت
134 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
99 فایل
تحلیل اتفاقات و حوادث روز کشور، ذکر ایام،احادیث ائمه هُدی علیهم السلام،اعمال مذهبی،مناسبتی،ادعیه و زیارات معروفه،ختم قرآن،فراز تلاوت های مجلسی قراء مصری و ایرانی،اعلانات مذهبی و نجومی، مداحی، روضه، مولودی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 تنها ماهی که شهادت ندارد است. 👌و تنها ماهی که ولادت ندارد است. 👈 این یعنی: 💚(ع) محور شادی و غم است.💚
🔆امام علیه السلام: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُنْسَأَ فِى أَجَلِهِ وَيُزادَ فى رِزْقِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ» كسى كه دوست دارد اجلش به تأخير افتد و رزقش زياد شود پس انجام دهد. 📚بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۹۱
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دوروبَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
به ساغر غمت ای شاه تا حواله شدم خراب باده ی عشقت به یک پیاله شدم گناه، از من اگر ساخت یک بت سنگی به هیئت آمدم و در دم استحاله شدم در این زمانه که هرکس خوش است با صنمی شبی بدون تـو مـاندم، هـزارساله شدم همیشه آه کشیدم غـم فـراقت را از این که وصل ندیدم همیشه ناله شدم به دوش بردم از این داغ سوزنی، امّا شکسته شد کمرم، از غمت مچاله شدم گفتنِ من ناگهان و آنی نیست من از قدیم گرفتار این شدم غلام حلقه به گوشم مرا مران از خود بس است هرچه در این راه بی قباله شدم : شب جمعه‌است به گیسوی پریشان سوگند عـاشـق یک ‌سحـر کـرب و بلائیم همه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
خوش آن دلی که گذر سوی بکند مس وجود از آن خاک، کیمیا بکند غلام همّت آنم که در محبّت دوست تن و سر و زن و فرزند و جان، فدا بکند چه کم شود ز جلال ؟ اگر روزی ز لطف، گوشۀ چشمی سوی «هما» بکند
🔆امام (علیه السلام) فرمودند: «إِنّ حُبّنَا لَتُسَاقِطُ الذّنُوبَ كَمَا تُسَاقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ». « ما سبب است، چنان‏كه باد، برگ درختان را مى‏ريزد». 📚حياة الامام الحسين، ج ۱ ص۱۵۶
رمضان ماهِ ❤️ است خدا می داند ربناهـای مـرا ذکــرِ ❤️ آمـیـن است حاجتِ هر که در این مـاه بُوَد حج امـا دلِ ما را طلبِ کرب و بلا تسکین است صلي الله عليڪ يااباعبدالله ❤️ مادرم کرده سفارش که بگواول ماه بابی انت وامی یااباعبدالله❤️
چشم من خشک شده و گوهرم از دستم رفت دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت من که با گریه همه چیز به دست آوردم با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت پای امروز به فردای خودم بد کردم عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر که دعاهای پدر و مادرم از دستم رفت حیف شد نان حلالی که حرامش کردم شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت گفتن من کیسه ی من را پر کرد دَرِ این خانه حساب کَرَم از دستم رفت همه گفتن و همه رفتن خاک عالم به سر من، حرم از دستم رفت شب سوم شده از نیزه صدا می آید ساربان تند مران دخترم از دستم رفت دختری در وسط معرکه فریاد کشید آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا علت این بود که موی سرم از دستم رفت دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت : روز سوم‌ آمد و یاد‌ کرده‌ ام هدیه‌ کردم‌ روزه‌ام‌ را‌ من‌ به‌ بانوی‌ دمشق♥️ سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير .
چند شب مانده فقط، برگ امان نیسٺ مرا توشہ‌اے از برڪاٺ نیسٺ مرا تا زمانے ڪہ اسٺ رفیق دل من میل همراه شدن با دگران نیسٺ مرا لحظات افطار دعای همه ما اللهم عجل لولیک الفرج صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
هرکه سوز جگر و اشک روانش دادند بر سرکوی مناجات امانش دادند آنکه گردید نظر کرده ی صاحبنظران جلوه ی حضرت معشوق نشانش دادند دیده ای را که مطهر شده با اشک سحر جام وصلی ز سبوی رمضانش دادند آن دلی را که عیارش به دعا خالص شد نیمه شب وقت مناجات زبانش دادند زیر و رو می کند عالم، نفس آن واعظ که ز انفاس فن بیانش دادند بنده ای که شده تسلیم به تقدیر خدا هرچه دادند به ابرار همانش دادند باغ آن سینه که شد زنده به باریدن اشک سبزیِ عشق به اوقات خزانش دادند نوکری را که ملقب شده بر نام ظلّ رحمانیّت عرش مکانش دادند هرکه خود را برساند مستقیماً ز خدا برگ امانش دادند با سلامی همه عشاق بریزند به هم آنکه با دست حسین لقمه ی نانش دادند : 💔 شهره ی شهر شدم، بس که ز عشقت آقا هرکجا رفتم و گفتم، .... سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير
این مَشکهای چشم مرا هم پرآب کن من آمدم٬ گذشته ی دل را سراب کن جون و حبیب و عابس و مسلم که نه مرا خاک کف قدوم غلامت حساب کن یک عمر حر شنیدم و بودم غلام نَفس حالا که بنده ی تو شدم، حر خطاب کن پلهای پشت سر همه ویران شده، بیا پلهای پیش روی مرا هم خراب کن هی ظلم کرده ام من و هی عفو میکنی کُشتی مرا٬ بیا دو سه جمله عتاب کن چوگان عشق تو سخن از گوی میزند اول خودم وَ یا پسرم؟ انتخاب کن پس مادر مرا به عزایم نِشان حسین شادم از این دعا٬ تو فقط مستجاب کن من تازه واردم٬ تو خودت از وجود من هر آنچه غیر عشق تو باشد جواب کن نامم اگرچه لایق طومار عشق نیست لطفی کن و به حاشیه ی این کتاب کن از این به بعد جز تو ندارم کسی فکری برای چهرهٔ ی در خون خضاب کن : با لب خشکیده هر دم یاد سقا میکنم روزه ام را با سلامی بر شما وا میکنم با صـدای ربّنا هر دم به هنگام وضـو نام زیباي  تو را آهسته نجوا میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده ی شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است صفای هر دل عاشق مرو مرو دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند بدون جلوه ی تو انس با خدا سخت است دوباره وقت غفلت عارضم گردد غم جدایی از ذکر سخت است پرستوی دل ما را ز بام خود مپران که ترک سفره ی شاهانه بر گدا سخت است بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم امان که این سفر آخرت دلا سخت است قیامتی ست قیامت، که روز وانفساست اگر نظر ننماید سخت است مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است بگو به خیمه نشینان جبهه ای فدائیان دوری از شما سخت است هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست هنوز پر زدنم سوی سخت است خدا کند به دلـم مهر بزنند خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند : اگر كه آرزویم درک ماہ ماتم توست عنایتی ست که از  خواهر مکرم توست گذشت ماہ رمضان و هـنوز روسیاهم امید من به شب اول  محرم توست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .